برگرفته از جلسات “درنگی بر یکی از جملات زیارت جامعه کبیره”
اولین نکته اینجاست که ما بدانیم، تنها گروهی که در عالم اسلام، که در تئوری، مفتخر هستند که دین را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اخذ میکنند، ما هستیم.
چرا عرض میکنم در تئوری؟ چون در عمل معلوم نیست که من هم دین را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اخذ کنم. عقیدهی من این است که باید دین را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اخذ کنم، اما اینکه در عمل چکار میکنم، خدا میداند. ما هر جایی که خطا میکنیم یا نعوذبالله گناه میکنیم، آنجا درواقع به هوای نفس خود عمل کردهایم، «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ»،[۱] یعنی کسی که گناه میکند، نفسِ خود را خدای خود میکند.
من در این گزاره کاری به عملکرد ندارم، شاید بعداً به این موضوع بپردازم، اما فعلاً ما در تئوری اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را مرجع دین خود میدانیم.
این موضوع را هم به شما عرض کنم که گروه دیگری در جهان اسلام چنین ادّعایی در کتب رسمی خود ندارد؛ دروغ گفته میشود اما در آثار رسمی خبری از این موضوع نیست، چون اصلاً امکان این امر را ندارند و خودشان هم میدانند نمیتوانند این کار را کنند، اصلاً چنین جایگاهی برای اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قائل نیستند، اصلاً حجیّتی برای کلام اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قائل نیستند، نظرشان این است و ما هم حرفی نداریم و اشکالی ندارد و هر کسی نظری دارد، اما گاهی دیده میشود که فریبکاری میکنند و مثلاً میگویند «ما خود را پیرو اهل بیت پیغمبر میدانیم و این پیروی را لازم میدانیم»، این یک دروغِ آشکارِ شاخدار است.
آقایی هست که چابهاری است و باسواد است، و چون باسواد است میداند که فقه او فقه حنفی است و کاری به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ندارند، اما نمیدانم چرا وقتی سخنرانی میکند میگوید ما خود را ملزم به اطاعت از اهل بیت پیامبر میدانیم.
درحالی که اگر شما خودتان را ملزم میدانستید، باید در مبانی فکری خودتان این را میگفتید. شما در کتب اصولیتان که مبانی فکریتان را بیان میکنید، میگویید کلام اهل بیت حجّت نیست. برای چه در صفحهی خودت میگویی ما خودمان را ملزم به اطاعت از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میدانیم؟ به نظر بنده این کار فریبکاری است.
چون اگر شما صادقانه حرف بزنید بهتر است، بگویید ما اهل بیت را حجّت نمیدانیم، کمااینکه ابوحنیفه را اعلم از اهل بیت میدانیم.
وقتی ملزم به اطاعت از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نیستی، چرا این حرف را میزنی؟
یعنی اگر شما بخواهید ببینید عقاید شیعه چیست، باید بروید و کتب علمای تراز یک شیعه را بخوانید، آنجا نظر دادهاند.
همانطور که نمیشود ما که طرفدار مکتبِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستیم بگوییم ابوحنیفه امام ماست و هرچه بگویم ما خود را ملزم میدانیم اطاعت کنیم، آنها هم همینطور هستند. اینجا به این امر هم کاری ندارم که آیا این حرف درست است یا غلط است.
یک گزاره دربارهی «بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللّهُ مَعالِمَ دِینِنا» این است که امروز در جهان اسلام، گروهی مدّعی نیست که دین خود را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میگیرد.
ممکن است دو نوع جواب بدهند، یکی اینکه بگویند اگر ما چیزی از اهل بیت بفهمیم و خوب باشد، قبول میکنیم.
خسته نباشید! اگر حرف من هم خوب باشد قبول میکنید، اگر استدلال مرا هم بپذیرید قبول میکنید.
حجیّت بالاتر از استدلال است، ما به این موضوع کاری نداریم که کلام امام صادق سلام الله علیه از نظر من خوب است یا نه، امام صادق علیه السلام هرچه بفرماید من او را معصوم و حجّت میدانم.
ولی اگر شخص دیگری بخواهد حرف بزند، شما میگویید دلیل شما چه بود؟ کدام آیه را گفتید؟ روایتی که گفتید کجا بود؟
نگاه شما به من حجیّت نیست، درست هم همین است و نباید باشد، ولی اگر امام صادق علیه السلام فرموده باشد، نگاه ما حجیّت است.
لذا اگر بگویند ما کلمات خوب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را قبول میکنیم، خُب کلمات خوب هر کسی را قبول میکنید.
یا اینکه بگویند ما هم از اهل بیت اخذ میکنیم و هم از دیگران.
این امر هم نمیشود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اجازه نداده است که شما هم از پیامبر اخذ کنید و هم از جای دیگر.
عمر یک کاغذی در دست داشت و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد، گفت: یا رسول الله! ببین! چه حرفهای حکمتآمیزی!
البته این موضوع را درنظر بگیرید که عمر وقتی این حرف را میزد، طبق اسناد تاریخی توانایی روخوانی از قرآن کریم را نداشت! روخوانی قبل از فهم متن است، تو توانِ روخوانی نداری، با تورات چکار داری؟
ناگهان دیدند پیامبر اذان بیوقت دادند. اذان بیوقت برای زمانی بود که مردم به مسجد بیایند که خبر مهمی رخ داده است، مثلاً وحی شده است.
مردم به مسجد آمدند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: من برای شما یک نور درخشان آوردهام، این خیلی کجسلیقگی است که شما قرآن را دارید، درّ شاهوار داری و یک شنریزه بدست گرفتهای؟
فرمود: من برای شما نور آوردهام…
بعد دید شاید متوجّه نشوند، فرمود: «لَوْ کَانَ مُوسَى حَیّاً لَمَا وَسِعَهُ إِلاَّ اِتِّبَاعِی»،[۲] بخدا اگر خود حضرت موسی هم الآن زنده بود، راهی جز تبعیّت از من نداشت!
تو هنوز نمیتوانی از روی قرآن بخوانی، به دنبال چیز دیگری رفتهای؟ الآن اگر خود موسی بود از همین قرآن استفاده میکرد و لذّت میبرد، تو به دنبال چه چیزی رفتهای؟
منبریِ دوران خلفا «کَعبُ الأحبار» است که میگوید من همزمان هم احکام قرآن را قبول دارم و هم احکامِ تورات را!
آن نگاه هم همینطور است که کسی بگوید من هم اهل بیت را قبول دارم و هم دیگران را!
حداقل این است که ما در تئوری اینطور نیستیم، ما تنها گروهی هستیم که خیلی باافتخار میگوییم «بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللّهُ مَعالِمَ دِینِنا».
[۱] سوره مبارکه جاثیه، آیه ۲۳ (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ)
[۲] عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، جلد ۴، صفحه ۱۲۱ (وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ رَأَى بَعْضَ أَصْحَابِهِ یَنْظُرُ فِی اَلتَّوْرَاهِ بَعْدَ مَا رَأَى اَلْغَضَبَ فِی وَجْهِهِ لَوْ کَانَ مُوسَى حَیّاً لَمَا وَسِعَهُ إِلاَّ اِتِّبَاعِی .)
پاسخ دهید