حجت الاسلام کاشانی روز پنجشنبه مورخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ در آستان مقدّس امامزاده صالح علیه السلام تجریش به سخنرانی با موضوع “ما امروز هم امام داریم” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
- مقدّمه
- محرومیت ظاهری ما نسبت به امام زمان ارواحنا فداه
- محرومیت معرفتی ما نسبت به امام زمان ارواحنا فداه
- نیاز ما به امام زمان ارواحنا فداه
- شرافتِ مکّه و عِلم
- امام زمان ارواحنا فداه به سیرهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عمل میکنند
- پناه بردن به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
- محبّت امام به ما
- «علی بن مهزیار» و محبّت شدید امام زمان ارواحنا فداه
- توجّه امام زمان ارواحنا فداه به ما
- پیشنهادی برای ارتقاء معنوی
- ما مضطرّ به امام زمان ارواحنا فداه هستیم
- دعا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
بیش از هزار سال است که عدّهای از مؤمنین به حضرت پناهنده بودهاند، التجاء کردهاند، مجلس برگزار کردهاند، سر به تیرهی تراب گذاشتهاند، ان شاء الله خدای متعال همهی آنها را از مجلس ما بهرهمند کند و آنها را دعاگوی ما قرار بدهد، صلواتی محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
مجلس آخر شب که عنوان آن هم دعای کمیل است، طوری است که ان شاء الله انسان قدری به خودش توجّه میکند.
بعضی از حرفها را نمیشود بیان کرد، همانطور که قدیم باید تقیّه میکردند، امروز هم باید از بعضی از دوستان خودی تقیّه کرد و بعضی از حرفها را نگفت. بعضی از انواع جلسهداری ما معلوم نیست که چقدر ما را به حقیقت نزدیک کند یا خدای نکرده از حقیقت دور کند، بعضی از سبکها و شیوههای ما چقدر غفلتزا یا غفلتزداست، اما بالاخره ما شب ولادت امامی دور هم حضور پیدا کردهایم که دست ما به شکل ظاهری از دامان او کوتاه است و به شکل حقیقی هم توجّه ما به ایشان کم است.
قدیم یک مثالی داشتم و میگفتم اگر بچهای پدر خود را گُم کرده باشد یا پدری فرزند خود را گُم کرده باشد، سالروز ولادت او، هم از اینکه سالروز ولادت اوست شاد است و هم از اینکه دست او در دست آن گمشده نیست غم دارد.
محرومیت ظاهری ما نسبت به امام زمان ارواحنا فداه
اتفاقاً شب نیمهی شعبان یادآوری کنندهی این است که گنج حقیقت و گنج عالم وجود که عنایت او شامل حال ما هست؛ اما ما از دو جهت دچار محرومیت هستیم، یکی از جهت ظاهری و فیزیکی و یکی هم از جهت این غفلت عظیمی که دچار آن شدهایم.
الآن راه ارتباط ما با امام زمان ارواحنا فداه یک مسیر است، اگر کسی به همان توجّه کند، همهی دنیا و آخرت او تغییر پیدا میکند، ولی معمولاً دچار غفلت هستیم.
ائمهی قبلی شئون مختلفی داشتند، البته شأن اصلی آن بزرگواران هم همین بود، اما مثلاً شأن معلّمی هم داشتند، اگر کسی سؤال داشت و دست او به سختی به ائمه علیهم السلام میرسید، حضرات معصومین علیهم السلام سؤالشان را جواب میدادند. اگر کسی حاجت یا گرفتاری ظاهری داشت و به محضر معصومین علیهم السلام میرسیدند، حاجت خود را میگرفتند؛ دیدنشان آرامشبخش بود، عبرت بود، بهجت بود، نور بود.
یاران سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در کربلا که حضرت را میبینند، چنان در سیّدالشّهداء صلوات الله علیه غرق هستند که به سمت تیر و نیزه و سنان و شمشیر، انگار که درد نمیکشند، حرکت میکنند.
ما یک سری محرومیت داریم از اینکه امام زمان ارواحنا فداه را نمیبینیم، که اگر بخواهم راجع به این محرومیت حرف بزنم، زمان تمام میشود. البته قبلاً در جلساتی به این موضوع پرداختهام.
امام صادق علیه الصلاه و السلام به حال ما گریه کردهاند، و یک سحر تا صبح به حال ما ضجّه زده است، و بعضی از ائمه علیهم السلام برای این طول غیبت گریه کردهاند.
ما محرومیتهایی داریم، یک بخش از آن این محرومیت دیدار فیزیکی حضرت است.
محرومیت معرفتی ما نسبت به امام زمان ارواحنا فداه
محرومیت دوم محرومیت معرفتی است، که وقتی من صبح از خواب بیدار میشوم، تا شب که میخواهم بخوابم، طوری زندگی میکنم که کأنّه به امام نیاز ندارم.
اگر صبح بیدار شوم و بدانم عصر صد میهمان دارم، میدانم نیازمندیهایی هست، مثلاً باید خانه را تمیز کنم، اما مشکلات خود را بدون امام زمان ارواحنا فداه حل میکنم. اگر به خودم رجوع کنم میبینم که عملاً کاری به امام زمان ارواحنا فداه ندارم، گویی نیازی به امام زمان ارواحنا فداه ندارم، در حالی که من نسبت به او سراسر فقرِ محض هستم. این خلأ معرفتی باعث شده است که من در طول هفته به یاد امام زمان ارواحنا فداه نیستم، اگر هم به یاد امام زمان ارواحنا فداه باشم، یک دعای فرجی است که فلان شخص گفته است که در قنوت بگو را میگویم؛ اما کسی که تشنگی دارد، بخاطر ثواب به دنبال آب نمیرود، بلکه به دنبال آب میرود که سیراب شود. من مشکل معرفتی دارم و تشنه نیستم، اگر از صبح تا شب مشکل معیشتی نداشته باشم و مشکلات دیگر من هم برطرف شده باشد نیازی به امام زمان ارواحنا فداه ندارم، لذا محروم هستم.
این محرومیت از آن محرومیت قبلی شدیدتر و بزرگتر است.
من مثل کودکی میمانم که در یک جای غریبی، بدون پدر و مادر زندگی میکند و نمیداند که پدری دارد؛ از صبح تا شب هم بدون فکر و توجّه به او میگذراند، ولی خورد و خوراک این بچه را همان پدر میدهد، اگر برای او گرفتاری پیش بیاید، با دعای همان پدر برطرف میشود. اگر این شخص باخبر شود که چه پدری دارد، یک لحظه از دوری او آرام نمیشود، ولی الآن در مستی دوری است، یعنی نمیداند که دور است، متوجّه نیست. مانند بچهای که در بازار، دست او از پدر یا مادرش رها شده است و مغازهها را میبیند، هنوز ملتفت نشده که گم شده است، اگر بفهمد از دست داده است دیگر نمیتواند فریاد نزند، دیگر کسی نمیتواند او را آرام کند، ولی الآن خوش و خرّم است، این آرامش قبل از طوفان است، و بالاخره روزی این آرامش تمام میشود، خدا نکند آن لحظه لحظهی مرگ باشد. آن لحظهای که تمام آن چیزهایی که من خیال میکنم با آنها نیاز من برطرف میشود، اعتبار خود را از دست میدهند. اعتبار قیمت ارز و دلار و سکّه و… برای تا قبل از مرگ است، لحظهی مرگ دیگر ارزشی ندارد.
خیلی از اهتمامهای من اینطور است، برای یک محیط است، اگر از آن محیط جابجا شوم، دیگر ارزشی ندارد.
نیاز ما به امام زمان ارواحنا فداه
اما نیاز ما به امام زمان ارواحنا فداه یک نیاز ضروریِ قطعیِ دائمیِ این دنیا و آن دنیاست. او حجّت خدا در این دنیا و در برزخ و در قیامت است. ما در بهشت هم مضطرّ به وجود امام زمان ارواحنا فداه هستیم، چه برسد به دنیا. این نیاز با چیزی برطرف نمیشود، چیزی هم جایگزین این نیاز نخواهد شد.
اساساً اگر کسی او را بشناسد، بهشتی بدون او محقق نمیشود، دیگر بهشت نیست، بلکه بهشتِ بدونِ امام زمان ارواحنا فداه توهّم بهشت است.
شرافتِ مکّه و عِلم
ان شاء الله خدای متعال ابن عرندس حلّی را رحمت کند که چقدر زیبا گفته است، شرافت همه چیز به امام است.
ما در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میگوییم «قَد شَرَّفَ اللهَ أرضاً أنتَ سَاکِنُهَا» زمینی که تو روی آن راه بروی، شرافت دارد، «وَ شَرَّفَ النَّاسَ إذ سَوَّاکَ إنسَانَا» به انسانها شرافت دادی، چون به شکل انسانها وارد دنیا شدید.
ما با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک اشتراک داریم و آن هم این است که هر دو انسان به دنیا آمدهایم.
اگر به کعبه نگاه کنید که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در آنجا به دنیا آمده است، «السَّلامُ عَلَیکَ یَا مَن شُرِّفَت بِهِ مَکَّهُ وَ مِنَی» سلام بر تو که به مکّه شرافت دادی.
«ای کعبه ز فیض نقش پایت *** بر اهل جهان مطاف و مسجود»…
وقتی مسیحی بخواهد راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حرف بزند، میگوید: «وَ فِی الکِتَابِ مَثانٍ فِیهِ قَد نَزَلَت» در قرآن آیاتی هست که در مدح علی نازل شده است، «فَشَرَّفَتهُ» این آیات به قرآن شرافت داده است، «فَقُل سُبحَانَ مُوحِیهَا» بگو سبحان الله از آن صاحب وحی که خالق این حیدر کرّار است.
حضرت حجّت ارواحنا فداه أشبه النّاس به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.
یکی از دلایل محرومیت ما این است که امام زمان ارواحنا فداه را به شکل فیزیکی ندیدهایم، اخلاق و رفتار و نشست و برخواست ایشان را ندیدهایم، اما امام صادق علیه السلام به ما نشانی داده است، حضرت به ما فرموده است که بدانید امام زمان شما به سیرهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عمل میکند.
لذا ببینید ابن عرندس چقدر زیبا گفته است، میگوید: «مُحِیطٌ عَلَی عِلمِ النَّبُوَّهِ صَدرُهُ» قلب مبارک او بر علم نبوّت احاطه دارد، «فَطُوبَی لِعِلمٍ ذَمَّهُ ذَلِکَ صَدرُ» خوشا به حال آن علمی که در سینهی تو جای گرفته است.
اگر علمی به سینهی تو بیاید، آن علم شرافت پیدا میکند.
حال اگر یک لحظه تو مرا تصوّر کنی، و مثلاً امشب ما را در سحر دعا کنی، ما به کجا میرسیم؟ «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم».
امام زمان ارواحنا فداه به سیرهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عمل میکنند
منتها ما میدانیم با آقایی طرف هستیم که یک ویژگی را از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ارث برده است که با همهی عالم تفاوت دارد.
امروز در دنیا کسانی که صاحب مال و مکنت و قدرت هستند، با هر نیّتی کارهای خیریه میکنند، ممکن است این کار را کاسبکارانه یا انتخاباتی یا فریبدهنده یا حقیقی انجام دهند، با فقرا مینشینند، حتّی اگر حقیقی باشد هم میخواهند فقیر را اکرام کنند.
اما اگر این صاحبان مال و مکنت و قدرت بخواهند تفریح کنند، کنار فقرا نمینشینند، اگر بخواهند روحشان تازه شود که کنار فقرا نمینشینند، بلکه بخاطر تکریم فقرا این کار را میکنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: خدا تو را به زینتی آراسته است که احدی از عالم را به این زینت نیاراسته است، «وَهَبَ لَکَ حُبَّ اَلْمَسَاکِینِ».[۴]
یعنی اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کنار فقیر بنشینند، فقط برای اکرام فقیر و یتیم نیست، اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بخواهد وقت خود را به خوشی بگذراند کنار فقرا و ایتام مینشینند.
ما با آقایی طرف هستیم که اگر با بیچارهها وقت بگذراند، این کار خوشیِ اوست. در این عالم هیچ کسی اینطور نیست.
لذا به قول سعدی که میگوید «شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان»، اگر من باخبر شوم که تو اینقدر به ضعفا و بیچارهها توجّه و مهربانی داری، دوست دارم مریض شوم «تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت»، آن مریضی که باعث شود تو به عیادت بیایی که خوشی است.
پناه بردن به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
زنهای بنی امیّه را به امام سجّاد علیه السلام پناهنده کردند و حضرت پناه داد. وقتی «فضل بن سهل» مُرد، مردم بر مأمون شوریدند، مأمون آمد و به امام رضا علیه السلام پناهنده شد و عرض کرد که شما با این مردم صحبت کنید و بگویید من این وزیر ایرانی را نکشتهام.
وقتی مأمون به امام رضا علیه السلام پناه برد، امام رضا علیه السلام رفت و با مردم صحبت کرد و آنها را آرام کرد.
عثمان به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیغام داد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چند مرتبه بخاطر او با مردم صحبت کرد و مردم را آرام کرد. در حالی که جا داشت با آن همه بیادبی که عثمان کرده بود، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گوشهای از حقیقت را بگوید.
مادر متوکّل به امام هادی علیه السلام پناهنده شد و گفت که فرزند من مریض است؛ حضرت به او پناه داد.
از این موارد زیاد است. مبنای این عملها چیست؟
ما در قرآن کریم آیهای داریم که اخلاق این خانواده را نشان میدهد، کمااینکه در جلسات قبلی همین جلسه عرض کردهام که این خانواده به کافر حربی هم غذا میدهند، به دشمنشان هم غذا میدهند.
در سوره مبارکه توبه، که در ابتدای این سوره مشرکین و در ادامه منافقین را در هم میکوبد، چنان که آغاز این سوره «بسم الله» ندارد، برای اینکه باید با اقتدار، طوفانی بر سر مشرکین میشده است.
مشرکین بصورت یک طرفه نقض عهد کردند، خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود که یا خود میروی و یا باید علی برود و بر بام کعبه بایستد و آیات را ابلاغ کند و بگوید ما دیگر به تمام عهدهای قبلی وفا نمیکنیم، چون شما نقض عهد کردهاید. یعنی این سوره در صدد بیان نقض عهد و تهدید است، که اگر موعد این موضوع بگذرد با شما برخورد میکنیم، شما خیانت کردید و کشتید، اگر شما به دست ما بیفتید، ما با عدالت با شما سخت برخورد میکنیم.
اما بعد خدای أرحم الرّاحمین به پیغمبر خود آیهای فرموده است که از آن بشارتهای عجیب است، امشب به ذهن من رسیده است که من هم به این آیه پناه ببرم.
در این آیه میفرماید به مشرکین بگو شما بیوفایی و خیانت و نقض عهد کردید و دیگر بین ما صلح نیست، اما همینجا میفرماید یک تبصره دارد، «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ»،[۵] ای پیغمبر! اگر یک نفر از این مشرکان به تو پناه برد، «فَأَجِرْهُ»، به او پناه بده.
من امشب آمدهام بگویم یا بقیّه الله! من که بیچاره هستم، اما از نظر اعتقادی مشرک نیستم، موحد محسوب میشوم. نمیگویم شرک عملی ندارم، اما طبق تعریف مشرک محسوب نمیشوم و موحد هستم و خدا را قبول دارم.
این آیه به ما نشان میدهد که ما با چه خانوادهای طرف هستیم، این بزرگواران تجسّم قرآن کریم روی زمین هستند.
وسط تهدید فرمود: «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» اگر از این مشرکها به شما پناه آورد…
چون ممکن است این مشرک هم در جایی بیپناه شود، آنجا باید بداند تنها جایی که اگر پناه ببرد، به او پناه میدهند، فقط یک جا هست…
«وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ».
این اسلام است، ببینید آیا جای دیگری هم پیدا میکنید که وسط تهدید دشمن خود که نامردی کرده است میگوید، البته اگر پناه خواست، تفاوت دارد.
این همان است که شاعر نزد صاحب ثروت و مکنت و قدرت میرفت و خود را کوچک میکرد و شعر میگفت تا پول بگیرد. به محضر امام حسن مجتبی علیه الصلاه والسلام آمد، همینکه دفتر خود را باز کرد که بخواند، حضرت فرمود: صبر کن!
سپس حضرت به او پول قابل توجّهی داد و فرمود نخوان.
اطرافیان گفتند: ای کاش اجازه میدادید یک بیت بخواند.
آن شخص شیعه هم نبود اما امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمود: من هرچه داشته باشم میدهم، لازم نیست از این حرفها بزند، اما من پول شخصیت او را ندارم که پرداخت کنم. اگر این شخص با امید به اینجا آمده است، ما میدهیم، لازم نیست خودش را بشکند.
محبّت امام به ما
ما با خانوادهای طرف هستیم که «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ»، ما با خانوادهای طرف هستیم که زین العابدین صلوات الله علیه لحظات آخر عمر خود که در احتضار بود، در نقل بود که حتّی علوفهی شتر خود را هم وصیت کرد و فرمود این شتر گرسنه نماند.
حال مگر قرار بود کسی آن حیوان را گرسنه رها کند؟ نه! اما این بزرگواران مظهر لطف رحمانی و رحیمی خدای متعال هستند، اینها اهل محبّت هستند. ما این محبّت را نچشیده و ندیدهایم.
اگر مادری یک مادر معمولی خوبی باشد، وقتی فرزند او مریض شود، این مادر تا صبح بالای سر او مینشیند، و کسی هم از این امر تعجّب نمیکند.
امامی که ما داریم، آیا میشود من که بیچاره هستم، مرض گناه، مرض دوری از خدا، همهی وجود مرا گرفته است، او به من توجّه نکند؟ آیا این امر ممکن است؟ ذاتیِ امام این است که محبّت او به مأمومینش قابل قیاس با محبّت ما با او نیست.
همانطور که اگر مادری از شب تا صبح بالای سر فرزند خود بنشیند، کسی تعجّب نمیکند.
در نقلها زیاد هست که آن بزرگواران به ما ابراز محبّت کردهاند، با اینکه ما چیزی برای آنها نداریم.
فاطمیه در همین جلسه عرض کردم که عمدتاً بچه، پدر و مادر خود را، برای نیاز خود دوست دارد، انسان باید خیلی فهیم باشد که از این مرحله عبور کرده باشد. نشانهی این موضوع هم این است که وقتی سنِ بچه بالا میرود و استقلال اقتصادی پیدا میکند، دیگر مانند چهار سالگی خود، از دوری پدر و مادر خود ناراحت نیست. ما پدر و مادرمان را بخاطر نیازمان دوست داریم.
آن کسی این مرحله را ویژه طی میکند که بخاطر نیاز، پدر و مادر خود را دوست نداشته باشد، یعنی پدر و مادری که نمیتوانند کاری کنند را هم مانند همان چهار سالگی خود دوست بدارد؛ آنوقت معلوم میشود که این شخص یک پختگی پیدا کرده است.
پدر و مادر، بچه را اینطور بخاطر نیاز خود دوست ندارند، اگر بچهی ناخلف هم مریض شود، از شب تا صبح بالای سر او مینشینند، اگر بفهمد بچهی او ناخلف شده است، اگر به حرمها برود، فرزند خود را دعا میکند. اما این پدر و مادر هم قدری به فرزند خود نیاز دارد.
امام هیچ نیازی به ما ندارد، ولی محبّت امام به ما دائمی و لحظهای است.
«علی بن مهزیار» و محبّت شدید امام زمان ارواحنا فداه
این روایتی که میخواهم برای شما عرض کنم، ان شاء الله در مورد شما هست، من امیدی ندارم که در مورد خودم باشد. مجموعهای از نقلهای ما اینطور است.
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه کتابی به نام «کمال الدین و تمام النعمه» دارد.
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه تقریباً هزار و شصت سال قبل از دنیا رفته است، میگوید امام زمان ارواحنا فداه را در خوابی دیدم، حضرت فرمود: چرا راجع به غیبت من کتاب نمینویسی که خدا مشکلات تو را حل کند؟
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه میگوید عرض کردم که من چند کتاب نوشتهام، امام زمان ارواحنا فداه فرمود: نه! راجع به غیبت من و این موضوع.
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه هم این کتاب را نوشته است.
کتاب «کمال الدین» کتاب مهمِ نورانی است، در جایی از این کتاب روایتی از علی بن مهزیار دارد.
ما دو «علی بن مهزیار» داریم که هر دو خیلی خوب و مورد توجّه ائمه علیهم السلام هستند، اهل صدق هستند.
«علی بن مهزیار» دوم از آن معدود افرادی است که امام زمان ارواحنا فداه را در کودکی دیده است.
امام زمان ارواحنا فداه را افراد خیلی کمی در کودکیِ حضرت دیدهاند، چون حضرت را برای دوری از تهدیدِ کشته شدن و موارد دیگری، پنهان کرده بودند.
مثلاً وقتی «احمد بن اسحاق قمی» به دیدن امام عسکری علیه السلام آمد، حضرت فرمود: «لَوْ لَا کَرَامَتُکَ عَلَى اللَّهِ»[۶] اگر نزد خدا خیلی عزیز نبودی و خیلی خدمت نکرده بودی، اجازه نمیدادم پسرم را ببینی.
این موضوع را بدانید که از این جهت دیدنِ امام زمان ارواحنا فداه با دیدنِ بقیهی ائمه علیهم السلام تفاوت دارد، که این امر جهاتی هم دارد، فعلاً هر کسی هم توان دیدن حضرت را ندارد.
امروز که امام زمان ارواحنا فداه برای نوع ما غایب است، برای بعضیها نیست. حضرت از چشمهای ظالمین… که این «ظالمین» ممکن است ظالمین مانند صدام باشند، یا ظالمین مانند من باشند، بالاخره ان شاء الله من مثل صدام نیستم، ولی امام زمان ارواحنا فداه «مُحْتَجِبِ عَنْ أَعْینِ الظَّالِمِینَ» است، و گلِ سرسبد خلقت هم هست.
علی بن مهزیار جزو کسانی است که امام زمان ارواحنا فداه را در کودکیِ ایشان زیارت کرده است، امام عسکری سلام الله علیه به او انگشتری میدهد که این علامت او میشود.
او که امام زمان ارواحنا فداه را یک مرتبه دیده است، طورِ دیگری دلتنگِ امام زمان ارواحنا فداه است، ان شاء الله خدای متعال روزی کند یک مرتبه هم چشم ما به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن شود.
البته من در مورد خودم واقعاً نمیدانم این موضوع را بگویم یا نه، چون میترسم دیدنِ من، برای حضرت اذیّت داشته باشد.
علی بن مهزیار میگوید دلم برای امام زمان ارواحنا فداه تنگ شد، به مکّه رفتم، در حال عبادت بودم، گفتم امام صاحب حجّ است.
یک جوانِ خوشسیمای گندمگونی به سمت من آمد، دلم به او گرم شد، آمد و کمی حال و احوال کردیم، او از من پرسید: آیا تو «علی بن مهزیار» را میشناسی؟ عرض کردم: خودم هستم! فرمود: آیا تو بودی که حضرت را در کودکی زیارت کردی؟ عرض کردم: بله. فرمود: آن زمان یک انگشتری هم به شما دادند؟ عرض کردم: بله! این همان انگشتر است که روی آن نوشته است «یَا اللهُ و یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِی».
آن شخص به من فرمود: پس بیا تا برویم.
مرا برد و به جایی رسیدیم، فرمود: صبر کن تا بروم و اجازه بگیرم تا ببینم آیا اجازه میدهند که تو هم وارد شوی؟
بعد از لحظاتی فرمود: بیا داخل.
وقتی وارد شدم حضرت را دیدم، همینکه حضرت را دیدم، خواستم دست و پای حضرت را ببوسم…
ما با توهّم خود فکر میکنیم که یک عمر است ما دوست داریم و او در دوردست است، در حالی که در روایات ما میگوید «او از ما دور است اما از ما دوری نمیکند»، خدا خواسته است که ما او را نبینیم ولی او اطراف ماست، مراقب ماست، توجّه او به ماست.
علی بن مهزیار میگوید: همینکه من خَم شدم تا دست و پای حضرت را ببوسم، حضرت فرمود: یا ابااسحاق! (یعنی همین علی بن مهزیار)…
من با زبان عرفی ترجمه میکنم، ترجمهی من خیلی دقیق نیست، ولی غلط نیست، امام زمان ارواحنا فداه فرمود: آیا میدانی من چقدر روزشماری کردم و چقدر ایّام به من وعده داد که من تو را ببینم؟ تا اینکه الآن روزی من شد!
اگر یک پدر یا مادر و فرزندی از هم فاصله بگیرند، این مادر چه شوقی دارد؟
ما در محل خود مادرِ شهیدی داشتیم که فرزند او مفقود بود، هر خبری میآمد که چند شهید میآورند، این مادر قاب عکس فرزند خود را بدست میگرفت… فراموش نمیکرد. وقتی میوهی نوبر میآمد میگفت: بچهام این میوه را دوست داشت… هر حادثهای او را به یاد فرزندش میانداخت.
آیا محبّت امام زمان ارواحنا فداه نستجیربالله از یک مادر کمتر است؟
لذا علی بن مهزیار میگوید وقتی من خَم شدم تا دست و پای حضرت را ببوسم، دیدم حضرت به من فرمود: من روزشماری میکردم تا تو را ببینم؛ و از آن روزی که تو را دیدم تا به الآن، دائماً تصویر خیالی تو در ذهن من بود و این تصویر حتّی یک لحظه هم کنار نرفت.
توجّه امام زمان ارواحنا فداه به ما
این همان اعتقاد ماست، ما دائماً به یاد حضرت هستیم، یعنی حضرت دائماً در یاد مبارک خود، ما را دارد.
ما معتقد هستیم اگر حضرت به ما توجّه نکند، بودِ ما از بین میرود و ما نیست میشویم.
آن چیزی که خیلی جانسوز است این است که من در طول سال و ماه و هفته به یاد امام زمان ارواحنا فداه نیستم.
علی بن مهزیار نمیگوید از آن روزی که حضرت را دیدم، تا الآن، من لحظه به لحظه به یاد حضرت بودم، اما میگوید امام به من فرمود که من لحظه به لحظه به یاد تو بودم!
ما دائماً در یاد امام زمان ارواحنا فداه هستیم، وگرنه ما که به یاد امام زمان ارواحنا فداه نیستیم، اگر صبح از ما بپرسند که حاجات اصلی خودت را بگو، اگر تعارف نباشد که راجع به فرج امام زمان ارواحنا فداه دعا نمیکنیم، در یاد ما نیست، چون از او بهرهای نبردهام، برای همین به او توجّهی ندارم.
الحمدلله امام زمان ارواحنا فداه امامِ حیّ است، ضریح ندارد که بخواهم خود را به ضریح او بچسبانم، لذا تجربهای از ارتباط با او ندارم.
پیشنهادی برای ارتقاء معنوی
من در این جلسه پیشنهادی برای شما آوردهام.
کسی که با قرآن کریم انس ندارد، یعنی درواقع دوست ندارد امام زمان ارواحنا فداه را ببیند، چون امام زمان ارواحنا فداه تجسّمِ این کتاب است. مگر میشود من دوست داشته باشم امام زمان ارواحنا فداه را ببینم…
هر روز یک مرتبه قرآن کریم را باز کنید، سه ثانیه به یک صفحهی آن نگاه کنید.
اگر من همین اندازه هم در روز با قرآن کریم انس ندارم، من مانند بیماری میمانم که پزشک نسخهی او را تهیه کرده است و با یک لیوان آب برای او آورده است، بیمار میگوید وقت ندارم دارو را بخورم!
این کار درواقع یعنی نمیخواهم.
هر روز سه ثانیه یک صفحه از قرآن کریم را نگاه کنید، انس دائمی داشته باشید.
هر روز پانزده ثانیه با امام زمان ارواحنا فداه حرف بزنید.
وقتی شما به حرم امام رضا علیه السلام میروید، آیا نمیگویید «اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ»؟ آیا این موضوع فقط برای امام رضا علیه السلام است و برای امام زمان ارواحنا فداه نیست؟
هر روز بگو «السَّلامُ عَلَیکَ یَا بَقیَّهَ الله»، سپس با حضرت حرف بزنید، «عَبدُکَ بِبَابِک»، بالاخره من هم آمدم، من هم در محضر شما قرار گرفتم، «مُستَکِینٌ لَک» من به شما نیاز دارم…
یا به فارسی بگویید…
ماه رجب من تمام شد، ماه شعبان من به نیمه رسید، ماه رمضان در پیش است، نسبت سال گذشته تفاوتی پیدا نکردم…
پانزده ثانیه هر چیزی که دوست دارید به امام بگویید، همین امر انکسار ایجاد میکند.
توجّه کنید که آن بزرگواران آدرس دادهاند و فرمودهاند: «طَأْطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِکُمْ»،[۷] اگر کسی جلوی این بزرگواران قرار بگیرد، چون عظیم هستند، انسان خاضع میشود. انسانِ کوچک، نسبت به عظیم و بزرگ، بصورت طبیعی کوچکی میکند، منکسر میشود.
هر روز پانزده ثانیه این کار را انجام بدهید، اگر بیشتر هم شد خودتان میدانید، ولی عهد کنید هر روز پانزده ثانیه این کار را کنید. فکر میکنم آدمی در این عالم نباشد که هر روز پانزده ثانیه وقت نداشته باشد.
این موضوع به این عنوان هم نباشد که ما…
دیدهاید گاهی اوقات من بدبخت هستم و وقتی دعا میخوانم هم فقط به این موضوع توجّه میکنم که چه زمانی تمام میشود، اینجا اینطور عمل نکنید، صحبت کنید. لذا نمیگویم زیارت بخوانید، مگر اینکه آن متن زیارت را مانند حرف زدن بگویید، حرف زدن با کسی در نظر بگیرید که صدای شما را میشنود، نه مُردهای که میخواهیم بالای سر او اعمال را انجام دهیم.
ما مضطرّ به امام زمان ارواحنا فداه هستیم
ما به این ارتباط نیازمندیم، همانطور که برای تنفّس به اکسیژن نیاز داریم، امام زمان ارواحنا فداه تنفّسِ ماست، ما مضطرّ به امام زمان ارواحنا فداه هستیم، خدای متعال ما را اینطور خلق کرده است، خدای متعال ما را فقیرِ او خلق کرده است، و همانطور که عرض کردم این خانواده فقرا را دوست دارند، این خانواده حتّی به عیادتِ بیمارِ غیرشیعه که آنها را اذیت کرده است هم میروند…
یا صاحب الزّمان! من بیمار هستم و نمیتوانم گناه خود را ترک کنم، نمیتوانم چشم خود را کنترل کنم، به کارهایی که باید برسم نمیرسم، به عاقبت خودم فکر نمیکنم، به خیلی چیزها بدهکار هستم، کوچکترین آنها بدهی مالی است، هم فقیر هستم، هم بیمار هستم، هم نیازمند هستم، شما هم که مجسمهی قرآن هستید، قرآن کریم به جدّ شما فرموده است که «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ»، حال من مشرک هم نیستم، من محبّ مادر شما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم هستم، من اوقات خود را در جلسهی جدّ شما سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پُر میکنم، گاهی شب جمعهها به این موضوع فکر میکنم که ای کاش کربلا بودم، قرآن کریم به شما فرموده است «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ»، حال اگر مرا مشرک هم حساب میکنید، به من کمک کنید که بتوانم به شما پناه ببرم.
در بعضی روایات هست که این خانواده بخاطر عنایت خاصّشان به مؤمنین، کهفِ مؤمنین هستند. اما طبق بعضی روایات مانند زیارت جامعه کبیره، همزمان «وَکَهفِ والوَرَی» پناهگاه همهی مردم هستند، هر کسی به این خانواده پناه ببرد، این بزرگواران پناه میدهند.
من چنین امامی دارم که به امامت ایشان معتقد هستم، بعد بیکَس و کار، ذرّهی طوفانزده، شاخهی آفتخورده، آیا میشود؟!
دعا
امیدوارم امام زمان ارواحنا فداه کمک کنند به اندازهی یک ارزن به گوینده دعای کمیلی که امشب میخوانید و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است نزدیک شوید و از زاویهی نگاه او، عالم را ببینید.
خدایا! این عزیزان و عظیم الشأنهایی که در این مجلس حاضر هستند، و کسانی که در طول تاریخ بانی مجالس مهدوی بودند، از مجلس ما بنحو احسن بهرهمند بفرما.
خدایا! اموات این جمع، اموات شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را از مجلس ما بهرهمند و دعاگوی ما بگردان.
خدایا! این دعا را برای خودم جسارت میدانم اما برای این عزیزان زیارت بقیّه الله العظمی و بقیّه الله الأعظم را میسّر بفرما.
خدایا! برای بیچارههایی مانند من که شأنشان نیست امامشان را ببینند «فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّهً وَ سَلاما»، عرض سلام و ادب ما را هم به محضر امام زمان ارواحنا فداه ابلاغ بفرما.
خدایا! تو را به کَرَمت قسم میدهیم که آن عظیم الشأن را از ما راضی و خشنود بدار.
خدایا! در این شب جمعهی شب ولادت حضرت، که به نوعی مقدّمهی شب قدر است، وجود مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه هر عنایتی خاصی به اولیای خاصّ تو کرد، به این جمع هم عطا بفرما.
خدایا! ما را در این دنیا از امام زمانمان بهرهمند بگردان.
خدایا! توفیق خدمت و جان دادن در راه امام زمان ارواحنا فداه را روزی ما بگردان.
خدایا! شهدای عظیم الشأن و امام را از مجلس ما بهرهمند و آنها را دعاگوی ما قرار بده.
خدایا! به برکت صلوات بر محمد و آل محمد توفیق یاد دائمی امام زمان ارواحنا فداه را روزی ما بگردان.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، جلد ۱، صفحه ۹۸ (أَخْبَرَنِی اَلشَّیْخُ اَلْفَقِیهُ أَبُو عَلِیٍّ اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلطُّوسِیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ تَعَالَى فِی اَلتَّارِیخِ وَ اَلْمَوْضِعِ اَلْمُقَدَّمِ ذِکْرُهُمَا قَالَ: أَخْبَرَنَا اَلسَّعِیدُ اَلْوَالِدُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ خَالِدٍ اَلْمَرَاغِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْأَعْلَى بْنُ وَاصِلٍ اَلْأَسَدِیُّ عَنْ مُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَزَوَّرٍ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا عَلِیُّ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَهٍ لَمْ یُزَیِّنِ اَلْعِبَادَ بِزِینَهٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْهَا زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی اَلدُّنْیَا وَ جَعَلَکَ لاَ تَرْزَأُ مِنْهَا شَیْئاً وَ لاَ تَرْزَأُ مِنْکَ شَیْئاً وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ اَلْمَسَاکِینِ فَجَعَلَکَ تَرْضَى بِهِمْ أَتْبَاعاً وَ یَرْضَوْنَ بِکَ إِمَاماً فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّکَ وَ صَدَقَ فِیکَ فَأُولَئِکَ جِیرَانُکَ فِی دَارِکَ وَ شُرَکَاؤُکَ فِی جَنَّتِکَ وَ أَمَّا مَنْ أَبْغَضَکَ وَ کَذَبَ عَلَیْکَ فَحَقَّ عَلَى اَللَّهِ أَنْ یُوقِفَهُ مَوْقِفَ اَلْکَذَّابِینَ.)
[۵] سوره مبارکه توبه، آیه ۶ (وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ)
[۶] منتخب الأنوار المضیئه فی ذکر القائم الحجّه علیه السلام، جلد ۱، صفحه ۱۴۴ (وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ ع وَ لَا یُخَلِّیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ مِنْ حُجَّهِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَدْفَعُ اللَّهُ بِهِ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَنْزِلُ بِهِ الْغَیْثَ وَ یُخْرِجُ بِهِ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْخَلِیفَهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ فَنَهَضَ ع مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَیْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَیْلَهَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَلَاثِ سِنِینَ فَقَالَ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ ابْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ کَنِیُّهُ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمَثَلِ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ الْخَضِرِ وَ إِنَّهُ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَهً لَا یَنْجُو مِنَ الْهَلَکَهِ فِیهَا إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلَایَ هَلْ مِنْ عَلَامَهٍ یَطْمَئِنُّ بِهَا قَلْبِی فَنَطَقَ الْغُلَامُ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِیَّهُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ رَجَعْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ فَمَا السُّنَّهُ الْجَارِیَهُ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِی الْقَرْنَیْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَیْبَهِ یَا أَحْمَدُ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی یَرْجِعُ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ کَثِیرٌ مِنَ الْقَائِلِینَ بِهِ فَلَا یَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُمْ بِمُوَالاتِنَا وَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنَ اللَّهِ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبَهٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَیْتُکَ فَاکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ)
[۷] زیارت جامعه کبیره
پاسخ دهید