در روز شنبه، بیست و ششم اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ مصادف با سالروز مبعث رحمت عالمیان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم مراسم عمامه گذاری در مدرسه ی علمیه ی امام خمینی (ره) برگزار گردید. این مراسم که با سخنرانی حضرت استاد صدیقی و حضرت آیت الله مصباح یزدی (دام ظله) و مدیحه سرایی استاد سازگار و گروه تواشیح قدر همراه بود، در پایان برخی از طلاب مدرسه توسط حضرت آیت الله مصباح به سربازی امام زمان ارواحنا فداه مفتخر گردیدند.
- تبریک بعثت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
- چند پیام از سورهی مدثّر
- همراهی قرآن صامت و ناطق با پیامبر
- همراهی حضرت امیر علیه السلام با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم در زمان نزول
- سنگینی وحی بر تن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
- تعریفی دیگر از معنای مدثّر
- وظیفهی علما در زمان غیبت
- خطاب پیامبر در سورهی مدثّر
- لباس خاص در هر شغلی
- تشابه عالم دینی و افسر پادگان
- وظیفهی دو وجهی علما
- خصوصیّت علمای شیعه در کلام امام صادق (علیه السّلام)
- سراج بودن پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم در نظر قرآن
- مدالهای پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن
- صفت شمع بودن عالم
- شباهت لباس روحانیّت و طبابت
- ضرورت وجود داشتن لباس در روحانیّت
- مشخّصههای روز مبعث
- محشور شدن هر کسی با فعل قوم مورد قبول خود
- کمک خواستن از اهل بیت علیهم السلام در طلبگی
- بزرگترین دشمن انسان
- تبریک عید مبعث
- شخصیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن
- اجتماعات مطرح شده در قرآن
- ویژگیهای مؤمنین
- روابط مؤمنین با خدای متعال
- مهمترین ویژگی مؤمنان
- اوصاف مؤمنین در انجیل از زبان قرآن
- ایستادگی و ضعف در برابر استعمار
- مقایسهی اصالت اهل یمن و اهل عربستان
- مقایسهی رزمندگان دوران دفاع مقدّس و مردم زمان ائمّه (علیهم السّلام)
- دنیا مزرعهی آخرت
- توصیه به روحانیون جدید
برای دیدن گزارش تصویری در نگارخانه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود آلبوم کامل تصاویر اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری قرائت قرآن این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری فرمایشات حضرت حجت الاسلام والمسلمین رنجبریان در این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری گروه تواشیح این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری فرمایشات حضرت استاد صدیقی در این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری مداحی استاد سازگار در این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری فرمایشات حضرت آیت الله مصباح یزدی در این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود فایل تصویری مراسم عمامه گذاری، اینجا کلیک نمایید.
فرمایشات حضرت استاد صدیقی
«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ، اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ الله، اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهَِ السَّلَامُ عَلَیْکَ سَلَامَ مُخْلِصٍ لَکَ فِی الْوَلَایَهَ».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ».
«یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ * وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ».[۱]
تبریک بعثت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بعثت سالار انبیاء تکمیلکنندهی پروندهی نبوّت آخرین مشعل هدایت آسمانی و آورندهی وحی الهی، تضمینکنندهی سعادت دنیا و آخرت بشری، مأمور به تشکیل حکومت و جهت دادن به حکومت در جهت خدمت به بندگان خدا، رفع موانع هدایت حضرت نبی اکرم را به امام زمان خود و به شما گرامیان، بزرگان، فرهیختگان، تبریک و تهنیّت عرض میکنم.
چند پیام از سورهی مدثّر
چند آیه از سورهی مبارکهی مدثّر به مناسبت رسالت نبی مکرّم اسلام به قلوب مطهّر شما تقدیم داشتیم و چند تا پیام از این آیات را عرضه میداریم. خداوند منان این سفیر جهانی خود را، آورندهی آخرین پیام نجات را مخاطب قرار داده است، میفرماید: «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ»، «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ» دثار یک پوششی بوده است که پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر روی خود پیچیده بودند. بر حسب نقل تاریخ وقتی از غار حرا با چراغ هدایت همراه قرآن ناطق و قرآن صامت… هر دو با پیغمبر بودند.
همراهی قرآن صامت و ناطق با پیامبر
قرآن صامت آیاتی بود که برای اوّلین بار بر قلب پیامبر اکرم به وسیلهی روح القدس نازل شد و قلب پیغمبر را نورانی کرد و خورشید هدایت را از قلب ایشان به عالمیان مشعشع ساخت و قرآن ناطق امیر المؤمنین (علیه السّلام) بود.
همراهی حضرت امیر علیه السلام با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم در زمان نزول
حضرت امیر در جای جای نزول آیات قرآن کریم حضور داشت. قرآن هم دارد که «وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ»[۲] مرتّب این شاهد تالی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود، دنبال پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و هر کجا جبرئیل نازل شده است، حضور امیر المؤمنین (علیه السّلام) در آنجا بوده است و از غار حرا هم که برمیگشت با دو روی صامت و ناطق قرآن همراه بود.
سنگینی وحی بر تن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
نزول وحی بر تن پیغمبر سنگینی میکرد. گاهی نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سوار بر شتر بودند وحی که نازل میشد، اینقدر سنگین میشد، حیوان میخوابید، دیگر تحمّل حرکت نداشت. بدن نازنین پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم غرق در عرق میشد و حضرت با بدن عرق کرده آمدند و به خدیجه فرمودند: «دثرینی» من را بپوشان. میلرزید عرق میریخت و دثاری آوردند به وجود نازنین ایشان پوشش دادند. آیه آمد «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ» دیگر وقت خواب گذشت، حالا وقت قیام است، وقت نجات بشریّت است. وقت درمان بیماریها است. وقت دادرسی از این بشریّت مفلوک و زمینخورده است، وقت بیدار کردن دلهای خفته است.
تعریفی دیگر از معنای مدثّر
بعضیها هم مدثّر، متدثّر میگویند حضرت رسول یک لباس هدایت و رهبری را به تن کرد و این لباس، لباس نجات بود. کنار هر دریایی، هر محیطی که آب زیاد دارد، خوف غرق شدن افرادی است که به دریا قدم میگذارند، اینها لباس نجات میپوشند. لباس وجود نازنین پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای هدایت دیگر آن لباس قبلی نیست، آن پوشش قبلی نیست. لباس هدایت، لباس نجات به تن کرده است و خداوند منّان ایشان را مخاطب قرار داد. ای جامعهی هدایت به تن پوشیده.
در همین رهگذر ما عرض میکنیم که لباس علما از دیرباز همان لباس پیغمبر است. پیغمبر هم خود تابلو بود، فلش بود، آیینه بود، آدرس بود، هندسه بود، نقشهی راه بود و هم تمام شئون او از جمله لباس ایشان… و این لباس بر تن ائمّهی اطهار زینت بخش دلها بوده است.
وظیفهی علما در زمان غیبت
و در زمان غیبت امامان ما هم کسانی که بنا است به جای پیغمبر و امامان به داد مردم برسند، مردم را از رفتن به جهنّم باز دارند، مردم را از آلودگیهای اخلاقی نجات بدهند، از تنگ نظریها، از حسادتها، از کبرها و غرورهای بیجا و از انواع ناهنجاریهایی که بشریّت رنج میبرد، از این سوء اخلاقها، از کج رفتاریها، کج خلقیها، خیانتها، کلاه برداریها، برای هم مانع درست کردن، برای هم دردسر درست کردنها، علمای دین به جای انبیاء آمدند که طبیبانه به داد مردم برسند. همه اطبّاء را دیدید، اینها در مطبهای خود و در بیمارستانها لباس سفید میپوشند، این لباس لباس طبابت است و همهی ارتشیها را دیدید، نظامیها را دیدید اینها در موقعیت خود لباس فرم میپوشند، این یونیفرم خاصّی است که معرّف او است.
خطاب پیامبر در سورهی مدثّر
لذا «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ» ای لباس رهبری به تن کرده، ای لباس درمان دردهای بشر را به تن کرده، ای سنگر نشینی که جلوی تیرهای شیطان را میخواهی بگیری و نگذاری قلب بشر با تیرهای سهمگین ضلالت، پلیدی، پلشتی، بشریّت را به بدبختی ابد مبتلا بکند. آمدی سینه سپر بکنی حفاظت بکنی.
لباس خاص در هر شغلی
لذا هم موضع نظامیگری لباس میخواهد، هم طبابت لباس خاص دارد، هم هدایت لباس خاص دارد و این عمامهای که بر سر سربازان امام زمان، نوکران امام عصر، شاگردان دانشگاه امام صادق امام باقر (علیهم السّلام) پوشیده میشود این هم لباس رزم است که در مقابلهی با شیاطین، هجمهی گمراهان، ظالمان، کافران، ملحدان، منحرفان، بدعتگزاران، شبههفرافکنان این لباس لباس مقابلهی با هجومها است، بلکه لباس تهاجم بر صفوف گمراهان و بد سرشتان عالم است.
تشابه عالم دینی و افسر پادگان
یک عالم دینی یک افسر پادگان امام زمان است. علمایی که تدریس میکنند، علمایی که مدیریّت حوزهها را دارند، اینها فرماندهان پایگاههای نظامی امام عصر ما -جان همهی ما به قربان او است- میباشند.
وظیفهی دو وجهی علما
۱- وظیفهی طبابت
از طرف اینها در جنگ نرم رزمنده هستند، فرماندهی جبههی جنگ نرم را به عهده دارند. از طرفی به نیابت از نبی مکرّم اسلام «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ … یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَهُ إِلَیْهِ»[۳] در هر دو جهت هم در این موضوعی که این جملات، جملات امیر المؤمنین است که پیغمبر را طبیب معرّفی کرده است منتها نه طبیبی که در مطب بنشیند، طبیبی که دنبال مریضهای خود میرود. در خانه برای درمان بیماران بد حال خود قدم میگذارد و طبیب را در جایگاهی که آنجا بیمار شده است از آن بیماری مهلک نجات میدهد.
۲- وظیفهی حفاظت
هم در مورد نظامیگری تعبیر وجود نازنین کشّاف حقایق امام به حق ناطق حضرت جعفر صادق (علیه السّلام) این است که «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ»[۴] مرابط مرزبانی است که در پاسگاههای مرزی خود را به خطر هجوم بیگانگان مواجه میبیند، شب و روز هشیار است که مرزها مورد تهاجم قرار نگیرند.
خصوصیّت علمای شیعه در کلام امام صادق (علیه السّلام)
امام صادق (علیه السّلام)، علمای شیعه را مرزبان مسلّح و مهجّز به علم و تقوا معرّفی کرده است و اینها هستند که مرز شرف را، مرز اخلاق را، مرز اعتقادات را، مرز معنویّت را، مرز معرفت را حفاظت میکنند.
سراج بودن پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم در نظر قرآن
از سوی دیگر قرآن کریم نبی مکرّم اسلام را سراج مبین معرّفی فرموده است. «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً * وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً»[۵] حبیب من ما تو را با این مدالها مشخّص کردیم معرّفی کردیم.
مدالهای پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن
یکی مدال شاهد بودن داری. تو بر دلها شهادت میدهی و از عمق نیتها اطّلاع داری. تو الگو هستی، تو بر فراز آسمانها هستی، همهی عالمیان را مورد شهود قرار دادی، تو شاهد هستی، تو مبشّر هستی، تو آمدی به این دلهای پاکی که خود را از گناه نگه میدارند، حرامخوری نمیکنند، کار بد نمیکنند، پاک دست هستند، پاکدامن هستند، پاک چشم هستند، پاک سخن هستند به اینها بشارت بهشت میدهی. میگویی این سختی که پایان آن بهشت است، این سختی نیست. آن خوشی که پایان آن آتش است آن ناخوشی است. امّا تحمّل خود نگه داری، زیر بار شیطان نرفتن، پاک زندگی کردن این کلید ورود به بهشت است. پیغمبر آمد به شما بشارت و مژدهی نجات ابد داد. «وَ مُبَشِّراً … * وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ» تو جارچی هستی، آمدی کاروان دلها را به زیارت خدا ببری. «وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ … وَ سِراجاً مُنیراً» تو چراغ فروزان جامعهی بشری هستی، چراغی که هیچ قدرتی نمیتواند تو را خاموش بکند. «یُریدُون أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[۶] اگر همهی دنیای کفر در طول قرنها پشت به پشت هم دادند که جلوی نور افشانی تو را بگیرند، دیدی که همه رفتند ولی نام تو، آوازهی تو، امّت تو، راه تو باقی ماند و علمای دین که کسوت چراغ بودن سراج منیر بودن.
صفت شمع بودن عالم
حضرت صادق فرمود: «الْعَالِمُ کَمَنْ مَعَهُ شَمْعَهٌ»[۷] (در منبع از امام باقر روایت شده است) عالم مثل شمع میماند. خود میسوزد، آب میشود ولی کانون زندگی دیگران را روشن میکند. وجود نازنین حضرات معصومین (علیهم السّلام) علما را جانشین و نمایندهی خود در این ابعاد و غیر این ابعاد معرّفی کرده است.
شباهت لباس روحانیّت و طبابت
بنابراین لباس روحانیّت هم لباس طبابت است که بیماریهای فکری را، بیماریهای اخلاقی را، بیماریهای عملی در زندگی را اینها اگر مشتری داشته باشند به نیابت از پیغمبر معالجه میکند.
ضرورت وجود داشتن لباس در روحانیّت
باید لباس فرم داشته باشند هم در ارتش امام زمان هستند. در جنگ نرم با شیاطین و دشمنان مصاف میدهند از این جهت این پاگونی که در ارتش میبینید برای ارتشیها است، این عمامهها پاگون ارتش امام زمان است، اینها به تن کردند و اینها مفتخر هستند که جان خود را، این عمامه کفن ما است این کفن ما همیشه همراه ما است. ما سربداران راه امام زمان و اهل بیت عصمت و طهارت هستیم.
مشخّصههای روز مبعث
لذا من امروز را که روز بعثت است روز خیزش است، روز رستاخیز است، روز آغاز بیداریهای بشریّت است، روز نابودی ضلالت و کفر است روز زوزه کشیدن شیاطین است که امروز ابلیس نالهای کشید که یکی از سه نالهی ابلیس در تاریخ خلقت است، یکی روز بعثت پیغمبر بود که دشمنان نگران هستند. همین دشمنانی که امروز نگران انقلاب هستند و دست به دست هم دادند که این انقلاب را خاموش بکنند، این انقلاب ادامهی بعثت نبی مکرّم است و علمای ما عهدهدار این امر هستند. من امروز را هم از جهت اینکه روز بعثت است، هم از جهت اینکه تعدادی از تحصیلکردههای باکفایت متخلّق، مجهّز به علم و اخلاق دارند این پوشش را به خود قبول میکنند مفتخر میشوند که از این به بعد آرم نوکری دارند، آرم طبابت دارند، آرم دفاع از حریم مقدّسات را دارند این لباس را به تن میکنند و من از شما محترمین، عزیزان، متدیّنین، دلدادگان به پیغمبر و قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت این چندمین سال است که با حضور پر رنگ خود با حضور بحمدالله با شکوه خود هم بر دلگرمی طلبههای خود میافزایید، هم به امام زمان خود عرضه میدارید آقا جان ما عاشق شما و نوکرهای شما هستید ما اینها را تنها نمیگذاریم و در جشن پیرایسته شدن اینها، آراسته شدن اینها به لباس نوکری و خدمت و طبابت حضور پیدا کردیم.
محشور شدن هر کسی با فعل قوم مورد قبول خود
«الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ»[۸] هر کسی به فعل قومی راضی باشد در قیامت با همانها محشور میشوند و مردم ما در قیامت هم از شفاعت ائمّه، علما، شهدا برخوردار هستند و خود اینها همیشه حوزههای علمیه را بحمدالله با همت خود اداره کردند و در اجتهاد مجتهدین ما، عرفان عرفای ما، تخلّق اخلاقیون ما، متدیّنین ما چه آنهایی که با مال خود این کانونها را آباد کردند چه آنها که سهم میدهند و حوزهها هزینههای طلبهها را اداره میکنند چه آنهایی که با حضور خود هر جا مجلسی برای اینها است و علما بنا است آنجا نورافشانی بکنند مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد. الحمدلله هم مسئولین متدیّن ما که در این محفل فرماندار مکتبی، حزب اللّهی شهردار محترم خدمتگزاری که در این بساط هستند از اوّل در کنار ما بودند و از هیچ حمایتی دریغ نداشتند، هم محترمین ما، بزرگان ما، دوستان و برادران متدیّن ما گاهی از راههای دور، بعضی از تجّار بزرگوار ما حضور دارند و حضور مدّاح و شاعر دیرپای اهل بیت عصمت و طهارت حضرت آقای سازگار هم خود یک رونق خاصّی برای این جلسه است. امیدوار هستم اسم همهی شما را امروز آقا ولیعصر (اروحنا له فدا) به عنوان کسانی که آقای خود را دوست دارند و رونق امام زمان را به عنوان یک شیوه و فرهنگ جا مانده از پدران و مادران خود بحمدالله در سرلوحهی زندگی خود قراردادند حضرت نام آنها را بنویسند و عیدی شما دیدار امام زمان باشد سعادت زن و فرزند شما باشد عاقبت بخیری خود شما باشد و توفیقات مضاعف برای خدمات بیشتر در بقیهی عمر و عمر ما باشد.
کمک خواستن از اهل بیت علیهم السلام در طلبگی
من خدمت شما عزیزان عرض میکنم که ما این یکی دو شب هم شب شهادت حضرت موسی بن جعفر هم شب بعد آن مهمان امام رضا بودیم در محضر حضرت رضا منبر میرفتیم دیدم پای منبر من تعدادی از این طلبههایی که بنا دارند معمّم بشوند آمدند از حضرت رضا (علیه السّلام) توشهی راه بگیرند. بگویند آقا بار ما سنگین است به ما کمک بکن. واقعاً هم بار علما خیلی سنگین است نیاز دارند ائمّه یک نگاهی بکنند، از آنها حمایت بکنند. دشمن زیاد داریم تمام دنیای کفر علیه این عمامه است. تمام دنیای نفاق علیه این عمامه است. تمام دنیای ظلم و فساد و فحشا علیه این عمامهها است این همه دشمن داریم، باید از ما حمایت بکنند.
بزرگترین دشمن انسان
و بزرگترین دشمن هم هوای نفس خود ما است و وقتی کسی عالم شد، معمّم شد باید دائماً در پناه اهل بیت باشد و به ارباب خود امام زمان بگوید آقا جان آبروی من آبروی شما است، هوای من را داشته باشد که لغزش نداشته باشم و همیشه برای شما زینت باشم.
«وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
[۱]– سورهی مدّثر، آیات ۱ تا ۴٫
[۲]– سورهی هود، آیه ۱۷٫
[۳]– نهج البلاغه، ص ۱۵۶٫
[۴]– بحار الأنوار، ج ۲، ص ۵٫
[۵]– سورهی احزاب، آیات ۴۵ و ۴۶٫
[۶]– سورهی توبه، آیه ۳۲٫
[۷]– بحار الأنوار، ج ۲، ص ۴٫
[۸]– نهج البلاغه، ص ۴۹۹٫
فرمایشات حضرت آیت الله مصباح یزدی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ حَبیبِ إلَهِ العَالَمینَ أبِی القَاسِمِ مَحَمَّدِ وَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومینَ».
(دعای فرج)
تبریک عید مبعث
عید بزرگ مبعث را که دربارهی آن در دعای مأثور تجلّی اعظم آمده است «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی الْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ»[۱] این عید را به پیشگاه حضر حق (ارواحنا فداه) تبریک میگویم.
شخصیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن
به نظرم رسید در این فرصت، قبل از اینکه عزیزان به لباس مبارک روحانیت مزیّن بشوند چند کلمه دربارهی شخصیت پیغمبر اکرم (سلام الله علیه و آله) و وصفی که در قرآن برای خود ایشان و یاران ایشان آمده است اشاره میکنم. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ»[۲].
اجتماعات مطرح شده در قرآن
به عنوان مقدّمهی کوتاهی عرض میکنم که خدای متعال وقتی که از اجتماعات صحبت میکند یعنی غیر از افراد تعبیراتی به کار میبرد که قابل توجّه و دقّت است. گاهی کسانی را به عنوان قوم خاصّی یاد میکنیم، قوم نوح، قوم عاد، قوم ثمود، گاهی با یک عنوان خاص مانند «الیهود، النّصاری» یا به عنوان مشترکی مثل «أهلُ الکِتَاب». وقتی خداوند متعال در مورد مسلمانها هم مطلبی را بیان میفرماید گاهی آنها را به عنوان «الَّذینَ آمَنُوا» یاد میکنیم. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئینَ»[۳] در مقابل یهود، در مقابل نصاری، در مقابل صابئین یک گروه را هم به نام «الَّذینَ آمَنُوا» ذکر میکند، میگوید آن کسانی که به پیغمبر اسلام ایمان آوردند، جزء طرفداران ایشان حساب میشوند. این عنوان به این معنا نیست که همهی کسانی که این اسم به مجموع آنها اطلاق میشود واقعاً شایستهی این عنوان هستند و همهی مزایای این عنوان را دارند. ملاحظه میفرمایید دربارهی اقوام بنی اسرائیل از یهود و نصاری گاهی دربارهی اهل کتاب میفرماید بعضی از اینها هستند که شبها را به عبادت میپردازند، ایمان «بِمَا أنزَل الله» میآورند، وقتی میشنوند که آیاتی بر تو نازل میشود اشک از چشم ایشان جاری میشود که حق را شناختند «تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»[۴] و گاهی تصریح میکنند که همهی اینها که میگوییم یهود یا نصاری یا اهل الکتاب همه یکسان نیستند.
ویژگیهای مؤمنین
«مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ»[۵] بعضی از آنها هستند که مؤمن هستند، دقیقاً به دستورات دین خود عمل میکنند، اگر انبوهی از جواهرات را به آنها بسپارید در آن خیانت نمیکنند و درست به شما بر میگردانند «وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ»[۶] بعضی از آنها هم هستند که اگر یک دینار هم پیش آنها امانت بگذاری پس نمیدهند؛ یعنی قرآن با اسم همهی احکام را برای همه ثابت نمیکند و لذا میفرماید: «یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنی ای کسانی که در مقابل یهود و نصاری اسم شما «الَّذینَ آمَنُوا» است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ»[۷]، «بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»[۸] ای مؤمنین، کسانی که طرفدار پیغمبر هستید، به اصطلاح ایمان آوردید، به خدا و پیغمبر ایمان بیاورید. معلوم است که همهی آنها ایمان واقعی ندارند. در ظاهر در مقابل یهود و نصاری جزء «الَّذینَ آمَنُوا» هستند ولی همهی آنها ایمان واقعی ندارند لذا امر میکند که ایمان واقعی بیاورید «آمِنُوا بِرَسُولِهِ» هم به خدا ایمان بیاورید، هم به پیغمبر ایمان بیاورید «یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ…» یکی از تعبیراتی که دربارهی طرفداران پیغمبر در قرآن به کار رفته است با همهی اینها متفاوت است. در یک جا میگوید: «وَ الَّذینَ مَعَهُ» آیهای که تلاوت کردم میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» (صلوات) نمیفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا بِهِ» یا «وَ المؤمِنُون» میگوید: «وَ الَّذینَ مَعَهُ» آن کسانی که با پیغمبر معیّت دارند. این تعبیر با تعبیر «الَّذینَ آمَنُوا» به عنوان اسمی، عنوانی برای یک قوم، برای یک گروه متفاوت است و لذا اوصافی هم که برای اینها ذکر میکند این است که میگوید کسانی که با پیغمبر هستند، با او معیّت دارند، در کنار او هستند، همراه او هستند. اوصافی را ذکر میفرماید که بنده که خود را اهل این اوصاف نمیدانم إنشاءالله که شما همه همینطور باشید در ابتدا «الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» اوصافی که خدا برا کسانی که با پیغمبر معیّت دارند ذکر میکند اوّلین وصف این است که در مقابل دشمنان خود هوشیار، سرسخت و مقام هستند. اوّلین وصف این است «الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» اینها دشمنشنایی هستند، دشمنان خود را میشناسند و فریب آنها را نمیخورند، با آنها مدارا و مراهنه نمیکنند. یکی از اوصافی که در قرآن ذکر شده تعبیر مداهنه است. مداهنه یعنی روغنمالی. ما در تعبیر فارسی به آن ماست مالی میگوییم، این افراد اهل ماستمالیزاسیون نیستند بلکه بسیار قاطع هستند.
اشخاص دیگری هستند «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»[۹] بعضی افراد دوست دارند با همه طوری رفتار کنند که کسی ناراحت نشود، باد از هر طرف که آمد بتوانند بگویند با شما هستیم ولی این افراد اینطور نیستند بلکه سرسخت و قاطع هستند و خطّ مشخّصی دارند و در مقابل دشمنان خود هیچ انعطافی نشان نمیدهند؛ این اوّلین وصف در مورد آنها است. بعد میفرماید: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» امّا در درون جامعه با خودیها بسیار مهربان هستند، دیگران را بر خود مقدّم میدارند از غذای خود صرف نظر میکنند و به دیگران میدهد، از راحتی خود به نفع راحتی دیگران میگذرند و برای آن کار میکنند. ارتباط آنها با انسان به این صورت تقسیم میشود. دو وصف شاخص دارند، یکی نسبت به دشمنان سرسخت هستند و یکی این با دوستان مهربان هستند.
روابط مؤمنین با خدای متعال
امّا رابطهی آنها با خدا «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» وقتی کسی آنها را از دور ببیند متوجّه میشود کار آنها عبادت، نماز و… است و در قیافهی آنها اثر سجده ظاهر است. در اوصافی که در روایات آمده است بیان شده است صبح که میشود رنگ آنها پریده است و چشم آنها از شدّت عبادت شبانه گود رفته است و آثار سجدهی طولانی در پیشانی آنها ظاهر است. این هم روابط آنها با خدا است.
مهمترین ویژگی مؤمنان
می دانیم نه در زمان خود پیغمبر همهی مسلمانها اینطور بودند و نه در زمان ما اینطور هستند. بنده که اینطور نیستم شما هر کسی را که سراغ دارید اهلاً و سهلاً، خوشا به حال شما. ولی قرآن میگوید کسانی که با پیغمبر معیّت دارند چنین اوصافی دارند. اوّلین ویژگی هم سرسختی در مقابل دشمنان است چون این کلید است. اگر انسان هزاران منفعت و خیر و صلاح داشته باشد مثل این است که کیسهی بزرگی داشته باشد و در آن طلا و جواهرات جمع کند و آن طرف کیسه سوراخ است و یکی یکی از آن بیرون میریزد. اگربخواهد واقعاً کمالاتی داشته باشد و حفظ کند باید ظرف محکمی داشته باشد، نفوذناپذیر باشد، سوراخ نباشد که هر چیزی را در آن میریزند بیرون بریزد. باید جلوی دشمن بایستد که از او چیزی ندزدند، آن را نبرند، او را فریب ندهند. آن وقت شروع به فعّالیّت و کسب کمالات و سامان دادن به جامعه کند تا به جایی برسد. از لحاظ اجتماعی با دوستان مهربان باشد، خدوم باشد و در مقام بندگی خدا هم در نهایت خضوع و خشوع و عبادت را داشته باشد. بعد میفرماید اینکه گفتم مثلی است که در تورات آمده است؛ یعنی در توراتی که بر حضرت موسی نازل شد دربارهی مسلمانهای آخر الزّمان چنین پیشبینی شده است، این اوصاف ذکر شده است. این شاهد بر این است که در تورات اصلی هم پیغمبر اسلام معرفی اوصاف پیروان او بیان شده است و حتّی در روایاتی آمده است که اسم امیر المؤمنین هم در تورات بوده است.
اوصاف مؤمنین در انجیل از زبان قرآن
امّا در انجیل اوصاف دیگری ذکر شده است «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» آنجا کیفیت رشد و نمو این جامعه را مثال میزند، میگوید یک گیاه پاک در زمین میروید، یک گیاه لاغری است و کم کم شروع به رشد و ترقّی میکند و قوی و نیرومند میشود و آنقدر این گیاه رشد میکند و این درخت تنومند میشود که هیچ آفتی نمیتواند آن را از بین ببرد و رشد روزافزون آن باعث میشود دشمنان به خشم در بیایند و آنها ناراحت میشوند که چگونه این درخت اینطور شد؟! اینها چیزی نبودند، به حساب نمیآمدند، ما روی آن حسابی باز نمیکردیم حالا اینطور رشد کرده است.
ایستادگی و ضعف در برابر استعمار
اگر بخواهیم در زمان خودمان مثالی برای اینها ذکر کنیم بنده در عقل خودم بینی و بین الله مثالی بهتر از یاران صدیق امام سراغ ندارم. امام از آن وقتی که نهضت و روحانیت را شروع کردند به حسب ظاهر وضع بسیار ضعیفی داشتند. ما در مقابل رژیمی بودیم که در منطقه ژاندارم استعمار و استکبار بود. نفت ما را به هر قیمتی که میخواستند میبردند، هشت دلار، در مقابل آن به ما اسلحه میدادند و ما را فریب میدادند و به قیمت چند برابر به ما میفروختند بعد هم به ما دستور میدادند که این اسلحهها را در کجا مصرف کنید. گاهی دولت اسلامی ایران موظّف میشد از طرف آمریکا با همین اسلحهای که از پول نفت خودش خریده بود با آن قیمت بخس برود و با مسلمانهای دیگری در ظفار بجنگد، سربازهای ما را به کشتن بدهند، اسحله را در آنجا صرف کنند که یک عدّه علیه یک حکومت همسایه که با آمریکا مخالف هستند قیام کردند، ایران باید آنها را سرکوب کند. مثل نقشی که امروز عربستان برای آمریکا ایفا میکند؛ نفت را از او میخرند، اختیار آن دارد و به آن قیمتی که آنها میگویند باید بفروشی. در مقابل آن به او سلاح میدهند و منّت میگذارند و میگویند چون شما دوست ما هستید ما این سلاح را به شما میدهیم. در صورتی که اصلاً زندگی و اقتصاد آنها با فروش اسلحه رواج و رونق پیدا میکند. سلاحها را با قیمت چند برابر میفروشند در مقابل پول نفتی که از عربستان میگیرند و بعد میگویند بروید با سلاحها مردم یمن را بکشید. اگر واقعاً آدم دقیقاً فکر کند و در الفاظ و دیپلماسی ملاحظه نداشته باشد کاری از این احمقانهتر در عالم تصوّر دارید؟! ثروت را در مقابل سلاح بگیرند آن هم به قیمتی که چند برابر قیمت اصلی آن است و بگویند باید با این سلاح برادر خود را بکشی، با پول ثروت خودت! ثروت خودش را بگیرند و در مقابل آن به او اسلحه بدهند و با این اسلحه هم باید برادر خود را بکشی.
مقایسهی اصالت اهل یمن و اهل عربستان
اگر ما در دنیا دو قوم، دو کشور داشته باشیم که نزدیکترین روابط قومی را با هم داشته باشند، اصالت قومی آنها بیشتر با هم جوش خورده باشد عربستان و یمن هستند. دربارهی اینکه اصالت کدام یک بیشتر است. بعضیها معتقد هستند اهل یمن در عرب بودن اصیلتر از اهل حجاز هستند چون در بین اهل حجاز اقوامی دیگری از قبیل اسرائیلیها و ایرانیها و اقوام دیگر با آنها مخلوط شدند و آنها یک دست و اصیل نیستند. امّا اهل یمن اصیل هستند. بیشترین کسانی که از صدر اسلام تا به حال به اهل بیت کمک کردند اهل یمن هستند. به دست خود مردمی که خادم الحریم هستند، خود را مروّج اسلام معرفی میکنند با سلاحی که از پول خود آنها است میگویند شما باید بروید برادران خود را به این صورت فجیع و با سختترین شرایط در بدترین و ناهنجارترین ایّامی که طبق مذهب خودتان این کار در ماه حرام کار بسیارغلطی است . به فرمایش مقام معظّم رهبری مشرکین هم احترام ماه حرام را نگه میداشتند. در ماه حرام، صاحبان حرم که باید از حرم و از احکام اسلام و از حرمات اسلام بیشترین حفاظت را داشته باشند برادران خود را با اسلحهای که از پول خودشان به آنها تحمیل شده باید بکشند. آیا ذلّت از این بیشتر میشود؟ در مقابل آن مردمی که وقتی امام قیام کرد و نهضت خود را گسترش داد و مردم او را شناختند و دعوت او را پذیرفتند از مرد و زن و پیر و جوان البتّه آنها که مؤمن بودند هیچ وقت کل یک جامعه یک دست نبوده است، هیچ جای عالم پیدا نمیشود، خدا اینطور نیافریده است. امّا آن کسانی که در کشور ما مؤثّر بودند تمام زیر لوای اسلام و به حمایت از امام، حتّی کسانی که مقلّد دیگران بودند، آن اوایل که حضرت امام نهضت را شروع کردند زیاد مقلّد نداشتند، بیشتر مقلّدین سایر مراجع بودند ولی در این امور مطیع ایشان بودند. آیا همه به یاد دارید؟ البتّه جوانها که نبودند، پیرمردهایی که کم و بیش هم سن بنده هستند به یاد دارند سربازهایی که با سر نیزه در خیابانها میگشتند جوانها میرفتند و سینهی خود را باز میکردند و میگفتند بزن، ما به دستور مرجع تقلید خود با شاه مبارزه میکنیم ولو ما را تکه تکه کنید. اینها آنچنان مقاومت کردند تا بزرگترین قدرت نظامی منطقه را به زانو در آوردند و او را به روز ذلّت در آوردند که بعد از دوران سلطنت و عزّت کسی چنین ذلّتی پیدا نکرده است که هیچ کشوری او را راه نداد. حتّی خود آمریکاییها هم او را راه نمیدادند. این عزّتی بود که خدا به اینها مرحمت کرد در سایهای که صادقانه میخواستند به مقتضای ایمان خود عمل کنند خدا هم این برکات را به آنها داد امّا این هیچ وقت ضمانت بقا ندارد تا مادامی که این اوصاف محفوظ باشد.
مقایسهی رزمندگان دوران دفاع مقدّس و مردم زمان ائمّه (علیهم السّلام)
آن کسانی که خاطرات جبهه را به یاد دارند یا شنیدهاند یا آنجا حضور داشتند میدانند بچّههای جبهه به خصوص در همان سالهای اوّل چه رفتارهایی داشتند؟ سحرخیزها و عبادتها، گریههای آنها، آنها با صداقت تمام وجود خود را برای اسلام گذاشتند و خداوند هم تمام عزّت را به آنها داد و برکات آن تا روز قیامت ادامه خواهد داشت، هر روز هم در نامهی عمل آنها سهمی از این ثوابها نوشته خواهد شد. آنها منشأ شروع این برکات بودند «هَنیئاً لَکُم». امّا در همان زمان خود پیغمبر کسانی بودند که در اطراف خانهی پیغمبر و نترس و بگو در خود خانهی پیغمبر برای مخالفت با پیغمبر نقشه کشیدند. آن زمان بود، بعد از چندی هم بالاخره یک غلبهی نسبی پیدا کردند، دولت اسلامی، دولت ولائی به حکومت سلطنتی اموی تبدیل شد و بعد هم عبّاسی و چند قرن به نام جانشینی پیغمبر اسلام بزرگترین جنایات را بر فرزندان پیغمبر روا داشتند که نمونهی آن داستان کربلا بود و در زمان عبّاسیان هم نمونهی آن رفتاری بود که عبّاسیان با حضرت موسی بن جعفر کردند و بسیاری از مردم هم تصوّر میکردند آنان جانشین پیغمبر هستند و مسلمان هستند ما با توجّه به اینها باید موقعیت خود را بسنجیم، ما چه کاره هستیم، کجای کار هستیم؟ مدّعیان اسلام، مدّعیان ایمان، مدّعیان پیروی از پیغمبر در زمان خود پیغمبر هم زیاد بودند و دروغ میگفتند «قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقینَ لَکاذِبُونَ»[۱۰] قسم میخوردند که ما به شما ایمان آوردیم و شما را پیغمبر میدانیم. قرآن هم میگفت: من قسم میخورم که اینها دروغ میگویند. در زمان خود پیغمبر! بعدها که طبعاً زمانه برای فریبکاری و دروغ و… بیشتر فراهم میشد و سالها اکثریت مردم فریب خوردند.
دنیا مزرعهی آخرت
این جریان تمام نشده و معلوم هم نیست که تا روز قیامت تمام شود چون اصلاً این عالم برای امتحان آفریده شده است «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[۱۱] ما باید موقعیت خود را بسنجیم که کجای کار هستیم؟ جزء «وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» هستیم؟ باید اثری از «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» باید باشد. این اوصاف آنها مجموعه بود. آیا ما اینچنین هستیم یا روز به روز گرایش ما به هوسهای دنیا و لذّتهای دنیای حالا اگر حلال نشد حرام –العیاذ بالله- روز به روز اهتمام ما به عبادت کمتر میشود. یک وقت در همین تهران، هر شب شب جمعه جلسات متعدّدی بود که تا صبح جوانها احیاء میگرفتند، در مسجد جامع، شبستان مرحوم آقای شاهآبادی، در حرم حضرت عبد العظیم، باغ طوطی و جلسات متعدّد بودند که گروههایی دسته جمعی احیاء میگرفتند. اگر روزی بیاید که جوانها تا ساعت هفت و هشت صبح خواب باشند به خاطر اینکه تا ساعت دو بعد از نصف شب مشغول تماشای بعد از فیلمهای مبتذل بودند. آیا باز هم همان حکم را خواهند داشت؟ همانها هستم «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» یا اینها «سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ چیزهای دیگر»! عرض بنده این است که فریب نام را نخوریم، خود را به نام نفریبیم. ما اسلام داریم، شیعه هستیم، انقلابی هستیم و چیزهایی از این قبیل، هیچ کدام از این اسمها دردی دوا نمیکند. ببین چه کار میکنی؟ دنبال چه کسی هستی؟ واقعاً چه خواستهای داری؟ میخواهی بگویی من بنده هستم و هرچه خدا بخواهد میخواهم بندگی کنم یا میخواهم به هوسهای خود عمل کنم و اسلام آن را اسلام بگذارم، اسم آن را انقلابیگری میگذارم یا هر چیز دیگری. هر کسی باید دل خود را بسنجد، بکاود، ببیند چه نیتی دارد و دنبال چه چیزی میگردد؟ اگر کسانی باور کردند که این دنیا یک جایگاه امتحان است، یک دوران جنینی است، ما باید این دوران ۷۰، ۸۰ مثل دوران نه ماههی جنینی بگذرانیم. یک دوران گذر است، مقدّماتی است. اینجا باید کار کرد و خود را برای زندگی ساخت، به اینکه نمیشود اسم زندگی گذاشت برای اینکه قرآن میفرماید: «یا لَیْتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی»[۱۲] کاش برای زندگی فکری کرده بودم. معلوم میشود این دنیا زندگی نبود این مرگ تدریجی بود. زندگی تازه آنجا شروع میشود و لذا میگوید «یا لَیْتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی» نمیگوید «لِهَذِهِ الحَیَاۀ»، نمیگوید ای کاش برای این زندگی فکری کرده بودم، میگوید ای کاش برای زندگی خود فکری کرده بودم. اگر باور ما است آن زندگی ابدی است، جاودانی است، برگشت نداریم. هرچه تلاش میکنیم باید اینجا انجام دهیم، هرچه میخواهیم باید اینجا برای آنجا بسازیم. خیلیها آرزو و التماس میکنند «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً»[۱۳] خدایا حالا ما فهمیدیم، اشتباه کردیم، اشتباه رفتیم، ما را برگردان تا این دفعه درست رفتار کنیم. جواب داده میشود «کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها»[۱۴] حرفی است که میزنند، دیگر گذشت. اگر باور ما است باید ببینیم هر لحظهای، هر روزی خدا از ما چه میخواهد؟ اگر خدمت امام زمان (سلام الله علیه) برسیم میفرماید: به خاطر فلان کاری که انجام دادی آفرین یا از ما رو بر میگرداند و میگوید تو به اسم نوکری من این کار را انجام دادی؟ میخواستی چه کسی را فریب دهی؟ در این روز مبارک پیوندی، پیمانی با صاحب این روز ببندیم و بگوییم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ» شما از خدا بخواهید به ما توفیق دهد که ما تابع واقعی شما باشیم، آنطور که شما میخواهید و برای آن مبعوث شدید ما آنطور باشیم.
توصیه به روحانیون جدید
آن عزیزانی که امروز میخواهند به لباس روحانیت مشرّف بشوند همینجا در قلب خود -لازم نیست به زبان بگویید- به وجود مقدّس ولی عصر (ارواحنا فداه) توجّه کنند و بگویند آقا ما با شما پیمان میبندیم، از امروز که لباس روحانیت را میپوشیم کاری که میدانیم شما راضی نیستید انجام نمیدهیم کارهایی که شک داریم و نمیدانیم شما از خدا بخواهید که به ما بفهماند و توفیق انجام آن را هم عنایت کند. شما فکر میکنید اگر چنین پیمانی ببندید آقا قبول نمیکند؟ به شما کمک نخواهد کرد؟ حاشا و کلّا! اگر دقّت کنید همین گفتن شما، همین نشستن شما، آماده شدن شما است، همان هم توفیقی است که برکت آن از آنجا آمده است «فَمَا شَیْءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیلُ»[۱۵] ما هرچه که داریم از برکت شما است. اگر توفیق نماز داریم، اگر توفیق توبه داریم آن هم از برکت شما است ولی امروز با شما عهد میکنیم که آن کاری که میدانیم شما راضی نیستید انجام ندهیم. شما هم به ما قول بدهید ما را در راهی که مرضی خود شما است کمک کنید، ما را تنها نگذارید، «یَا مَوْلَایَ اجْعَلْنِی مِن هَمِّک». امیدوار هستم عزیزان ما این عهد را در دل خود انجام بدهند و جواب آن را جواب عینی و حقیقی و خارجی آن را از وجود مقدّس ولی عصر (ارواحنا فداه) دریافت کنند.
[۱]– البلد الأمین و الدرع الحصین، النص، ص ۱۸۳٫
[۲]– سورهی فتح آیه ۲۹٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۶۲٫
[۴]– سورهی مائده، آیه ۸۳٫
[۵]– سورهی آل عمران، آیه ۱۱۳٫
[۶]– همان، آیه ۷۵٫
[۷]– سورهی نساء، آیه ۱۳۶٫
[۸]– سورهی حدید، آیه ۲۸٫
[۹]– سورهی قلم، آیه ۹٫
[۱۰]– سورهی منافقون، آیه ۱٫
[۱۱]– سورهی ملک، آیه ۲٫
[۱۲]– سورهی فجر، آیه ۲۴٫
[۱۳]– سورهی سجده، آیه ۱۲٫
[۱۴]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۰٫
[۱۵]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۳۷٫
پاسخ دهید