خلاصه اصلاً مسئله، مسئله‌ی حجاب اجباری نیست. مسئله‌ی این است که حاکمیّت دینی آری یا نه؟ چیزهایی که ما دیدیم این است که در دولت امیر المؤمنین علیه السّلام فرض کنید -مثال می‌زنم به هیچ کسی هم ربط ندارد- یک اشعثی پیدا بشود بگوید: مردم چهار سال از این مسلمان کشی خسته شدند. بیاید رأی بیاورد. حالا بعد دیگر می‌تواند به جملی‌ها و صفینی‌ها حرف بزند؟ نمی‌تواند. شما از این‌ها رأی جمع کردی. نفر بعدی هم می‌آید دو تا روی این‌ها می‌گذارد. کما این‌که این می‌شود که می‌شود. بعد آن وقت عمار فوضول را چه کار بکنیم؟ باید عمار را هم حذف بکنیم. این‌که شما می‌بینید چند سال پیش گفتند: عمار بی‌اخلاق است، مالک اشتر بی‌اخلاق است، این‌ها عوامل فساد هستند، در همین کشور خود ما این چیزها را نوشتند. چرا؟ برای این‌که اگر آن منطق بخواهد حاکم بشود، خوب عمار مدام فوضولی می‌کند و نمی‌گذارد. عمار نمی‌گذارد شریعت درنوریده بشود. لذا باید عمار را بزنی، باید مالک اشتر را بزنی. سنی‌ها و وهابی‌ها و سلفی‌ها و اسرائیلی‌ها این کار را نکردند. در کشور ما آخوند شیعه عمار یاسر را کوبیده است، مقاله نوشته است. لابد دیدید. باید بزنی، امام حسین را هم باید بزنی این را دیگر خجالت می‌کشند بزنند. چون به امام حسین چه ربطی دارد، مردم دوست داشتند با یزید باشند. شما چه کار دارید که نظم جامعه را به هم می‌زنی. نمی‌توانی حرف بزنی. از توقّع‌ها این است که شورای نگهبان یک بار معلوم بکند واقعاً وقتی می‌خواهند به صلاحیّت یک نفر یا ردّ صلاحیت یک نفر رأی بدهد واقعاً ملاک آن‌ها چیست. ما نمی‌توانیم تشخیص بدهیم. فسق و فساد می‌بینیم، بعد طرف حکمرانی هم دارد می‌کند. چطور به این اجازه دادید و این را تأیید هم کردید. ما بازنگری کلّی لازم داریم و الّا نمی‌توانیم توضیح بدهیم، تحلیل بکنیم. من حق می‌دهم طرف بگوید حجاب اجباری چیست، بلکه باید خیلی از چیزهای دیگر را هم بگوید؛ این گونه می شود دیگر.

 

وقتی شما ملاک‌ها را از دست می‌دهی، برمی‌گردی «انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ»[۱] به گذشته برمی‌گردی؛ خوب واقعاً توجیه ندارد. آن وقت می‌گوید حرف‌های امام که راجع به صدور انقلاب زده است، تحریک کننده بوده است. این‌ها را ببینید که گفتند. امام تحریک کرد و الّا صدام به ما چه کار داشت. امام گفت باید حکومت‌های ظالم منطقه سقوط بکنند. شما این ملاکات را دست بردارید… اصلاً می‌گوید: ۴۰ سال است شما به عالم گند زدید، وقتی شما ملاکات را از دست بدهید، دیگر نمی‌توانی جلوی هیچ چیزی را بگیری. حجاب یک نمونه‌ی آن است و الّا چرا ما با اسرائیل بازی نکنیم. یک خاکریز ندارد، همه را باید بدهی برود. خود فلسطینی‌ها با اسرائیل بازی می‌کنند، شما بازی نمی‌کنید. کاسه‌ی داغ‌تر از آش هستید، آشوب‌گر هستید، فتنه‌گر هستید، تندرو هستید، افراطی هستید. مدام سرو صدا درست می‌کنید. بیایید ببینید یادگار امام چه ورژنی از امام می‌دهد. ببینید این چقدر خوب است، با اشرافی‌گری سازگار است. با عکس با سلبریتی‌ها سازگار است. این امام خیلی به روز است، خوب است، این امام را ترویج بکنید.

 

وقتی شما یک قسمت آن را وا دادی، همه‌ی آن را باید وا بدهی. خوب وا بده. یک امامی که خود او هم بیاید دیگر خود را نمی‌شناسد. بعداً باید عکس او را با ریش پرفسوری منتشر بکنند. این مسیر را دارد می‌رود. کاریکاتور می‌شویم که شدیم. اصلاً شعار انقلابی دادن جا ندارد. وقتی مسئول دولت می‌گوید: باید با دنیا هم‌گام بود. شورای نگهبان بزرگوار هم تأیید می‌کند، لابد این‌ها مورد تأیید هستند. ۷۰ نفر نماینده با کسی که هم رابطه‌ی رهبری با او معلوم است، هم حکم کردند عکس طرف را پخش نکنند می‌روند دیدار می‌کنند. لابد این‌ها درست است، این‌ها تأیید شده هستند. خانم می‌آید حجاب اجباری چیست؟ با او دست ندهید، به او برمی‌خورد. در یک فرهنگی او را نبوسی، به او بر می‌خورد؛ «انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ»[۲] مشکل همه‌ی روز است. اصلاً حجاب اجباری این وسط مسئله نیست. حجاب اجباری اسم رمز است. همه‌ی دعوا سر این است که ما چه کسی را در این عالم مدبّر می‌دانیم. خدا را یا طاغوت را. دل چه کسی را می‌خواهیم گرم بکنیم، شاد بکنیم. خدا را یا طاغوت را.


[۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۴٫

[۲]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۴٫