زمان حضرت رضا روحی له الفداء که حضرت لباس خود را به دعبل داد، دعبل یک آستین آن لباس را کند، بقیهی آن را برد در قم ۳۰ هزار سکّهی طلا فروخت. برای چه مردم لباس خریدند این همه پول دادند؟ ۳۰ هزار مثقال طلا دادند برای یک لباسی که قابل پوشیدن نبود. برای اینکه امام رضا علیه السّلام با این لباس نماز خوانده بود، میخواستند تکه تکه بکند این را داخل قبر خود بگذارند، هر کسی یک تکه را بردارد. چند ده سکهی طلا میداد که یک تکه لباسی که به بدن مبارک امام رضا علیه السّلام موقع نماز خورده است، متبرّک است، این را داخل قبر خود بگذارد. خوب چرا امام رضا علیه السّلام قیام نکرد؟ قیام اصل است، چه چیزی اصل است اگر کسی بخواهد… امام رضا علیه السّلام نمیتواند بگوید: «أ مَا تَرونَ الحَقّ لَا یُعمَل بِهِ وَ البَاطِلُ لَا یُتنَاهى عَنه؟»[۱] همان حرف امام حسین علیه السّلام را نمیتوانستند امام رضا علیه السّلام بزنند. آقا جان رفتی دختر شاه را هم گرفتی و در قصر هم رفتی. یکی از معانی غریب الغرباء همین است. تازه حکومت هم این را دوست داشت. بنی عبّاس، اطرافیان مأمون همه به امام رضا، رضا میگفتند؛ یعنی خود ایشان راضی است. خود او راضی است که ولیعهد شده است. پر از تناقض میشود. شما با خود امام حسین علیه السّلام میتوانید همهی ائمّه علیهم السّلام را محاکمه بکنید.
امّا ظاهر امر این است که اینطور نیست. ظاهر امر این است اینطور نیست که احکام اسلامی و آموزههای دینی همه در یک سطح باشند، اولویت نداشته باشند. کوفیان مدام قیام میکردند و از امام سجّاد علیه السّلام عبور کردند. حداکثر امام سجّاد -حداکثر که نبود- فقیه مردم کوفه شده بود. بچّههای زید چون اهل قیام بودند، طرفداران اینها بیشتر بودند. اهل سنّتی مثل مالک و مثل ابو حنیفه و اینها میگویند اینها با اهل بیت هستند و وجوهات میفرستند، برای بچّههای زید میفرستادند. برای زید میفرستادند، چون اینها قیام کرده بودند. عرض کردم برای آدمهای شجاع، برای دینداران قیام کردن آسان تر از قیام نکردن است. در برابر بعضی ظلمها سکوت کردن سختتر است. تحمّل اینکه معاویه همه جای اسلام را بگیرد و امام مسلمین، امام حسن علیه السّلام برود یک گوشهای در مدینه… تحمّل این خیلی سختتر است. به نظر میآید که یک اصلی است، این اصل را من چند بار گفتم اینجا هم مطرح میکنم چون جا برای مطرح کردن آن وجود دارد.
[۱]– تسلیه المجالس و زینه المجالس (مقتل الحسین علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۷۶٫
پاسخ دهید