مأمون به حکومت رسید. وقتی مأمون به حکومت رسید اوّلین مشکل او این بود که عرب اصیل نبود، مادر او کنیز بود. بنی عبّاس هم به تبع خلیفهی دوم عرب بودن برای آنها مهمتر از اسلام بود، لذا با آنکه مأمون شایستهتر بود امین را به عنوان حاکم انتخاب کردند. بین این دو برادر اختلاف ایجاد شد. مأمون دید چند مشکل دارد، برادر او در عاصمهی اسلام، در عراق که مرکز اسلام آن زمان بغداد بود حاکم شده است، او هم در خراسان است، تبعیدی محسوب میشود. خراسان امروز را نگاه نکنید، خراسان زمانی که مأمون خلیفهی مسلمین شد مثل رابطهی تهران و ساوجبلاغ است، مثل جیبوتی است، یعنی یک مکان دور افتاده محسوب میشد. مرکز اسلام بغداد بود.
یک مشکل او این بود که عرب بودن او زیر سؤال بود، کنیز زاده بود. مشکل دیگر او این بود سادات بنی هاشم به عنوان امام هر گوشه ادّعا میکردند، قیام میکردند، تصرّف میکردند، جنگ میکردند، او خطر امنیّت ملّی حس میکرد. هر جا ممکن بود به تصرّف یک عدّهای دربیاید. بعد از اینکه برادر خود را کشت یا میخواست بکشد به این نتیجه رسید که امام رضا (علیه السّلام) را اجباراً به مرو بیاورد.
پاسخ دهید