سال ۱۸ هجری قحطی آمد. اینقدر باران نبارید قحطی شد. نماز باران میخوانند، الآن خدایی ناکرده باران طوری بشود وضع خیلی بحرانی بشود دیگر ذخایر آب تمام بشود، نه جیرهبندی، قطع بشود به استغاثه بیفتند خوب میرویم در خانهی چه کسی نماز باران بخوانی، چه کسی دعا بکند، خدا را به چه کسی قسم میدهیم؟ سال ۱۸ امیر المؤمنین (علیه السّلام) بود، امام حسن (علیه السّلام) بود، امام حسین (علیه السّلام) هم بود. مردم خلیفهی دوم را جمع کرد -در صحیح بخاری و منابع دیگر هم وجود دارد- اصلاً یکی از دلایلی که ما را میکشند این وهابیها همین است. میگویند: خلیفهی دوم به سراغ قبر پیغمبر نرفت، رفت به سراغ یک آدم زنده آن هم عبّاس. شما به سراغ قبر میروید. گرچه در روایات آنها هم سراغ قبر رفتن وجود دارد همین خلیفهی دوم حتّی یک نفر را فرستاده است سر قبر پیغبمر در همین قحطی نقل شده است. ولی آن کاری که کرد رسانهای شد همه جا منتشر شد، صحیح بخاری و دیگران نوشتند، صحیح بخاری که به شما میگویم یعنی CNN رسانهی حکومتی. مثلاً بلاتشبیه مثلاً خبرگزاری جمهوری اسلامی. صحیح بخاری ارگان رسمی است. میگوید: خلیفه مردم را جمع کرد و به در خانهی عبّاس عمومی پیغمبر رفت. اینطور دعا کرد: «وَ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا»[۱] خدایا ما آمدیم یک آبرودار واسطه کردیم، تو به واسطهی او به ما رحم بکنی، باران ببارد. آن آبرودار چه کسی است؟ «اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا … وَ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا» همانطور که وقتی پیغمبر زنده بود به سراغ پیغمبر میرفتیم. هنوز شما میبینید مدام ما را به عنوان مشرک و قبرپرست و فلان کتک میزنند، میکشند، اینکه قدیمها مادر بزرگهای ما میگفتند: هر بلایی در این اسلام سر شما آمده است، یک ریشهای آن اوّلها دارد این یکی از آنها است.
خوب چرا به سراغ عبّاس عمومی پیغمبر رفتی؟ عالم بود خیلی؟ نه. احدی نگفته است که او عالم بود، محدّث بود، خبره بود، درجهی یک و دو که هیچ درجهی سه هم نبود. به منابعی که صحابه را بررسی کردند رجوع بفرمایید عبّاس عموی پیغمبر از عالمان درجه سه، یعنی یک طلبهی منبری، نه آیت الله العظمی و مدرّس دروس حوزه که نبود، همین یکی مثل من که فقط مثلاً لباس من مثل بقیه است هم نبود. خیلی آدم عادی بود. حالا نمیخواهیم بگوییم آدم بدی بود، چرا به در خانهی شما آمدند و شما اعتراض نکردی؟ نگفتی: خانهی علی را رها کردید، به سراغ من آمدید؟ آدم این را دوست دارد دیگر. قطحی در تهران بشود و همه در خانهی ما بیاید بگویند: یا شیخ التماس دعا. حال خوبی به انسان دست میدهد. شاید هم حالا یک حال خوب به او دست نداده است نمیخواهم حالا به عمومی پیغمبر تهمت بزنم ولی بالاخره اعتراض نکرد.
[۱]– صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۷، ح ۱۰۱۰٫
پاسخ دهید