متاسفانه جریان اسلام اموی در ابتدا حدیث متواتر غدیر را انکار کرد، (هم دروغ گفتند که طریق صحیح ندارند و هم منکر تواتر آن شدند) که به سبب انکار تواتر، ابن تیمیه کافر است.
زمانی که ذهبی می گوید: من یقین دارم روایت «مَن کُنتُ مَولاه فَعلی مَولاه» عبارت پیامبر است، او مجبور است یکی از سه معنای حدیث غدیر را قبول کند.
اما متأسفانه نه امامت علی را به معنای بلا فصل قبول دارد؛ نه نصرت علی را واجب می داند (چرا که خودش عبدالله بن عمر را قبول دارد)؛ هم محبت امیرالمومنین را قبول ندارد (چون معاویه را قبول دارد).
پس هم اکنون باید شبهه خروج از اسلام «انکار روایت پیامبر» را پاسخ دهند.
اما برای خاتمه بحث ، ببینیم خودشان کلمه ی مولا در حدیث غدیر را به چه معنا قبول دارند؟
کتاب صحیح بخاری، قسمت کتاب تفسیر قرآن، سوره ی سی و سوم (احزاب)، ذیل آیه ی (النَّبی اَولی بِالمؤمِنینَ مِن أنفُسِهم؛ پیامبر از مومنین به خود مومنین نزدیک تر است) یعنی بین دستور پیامبر و امیالشان باید دستور پیامبر را ترجیح دهند.
ذیل این آیه (روایت ۸۱/۴۷) است. رسول خدا می فرماید: اگر مؤمنی مالی گذاشت و ورثه نداشت، برای من است. «إن تَرَک دَینا او ضَیاعاً» اگر یک زمینی گذاشت و بدهی داشت، «فلیأتِنی» وقتی مومن از دنیا رفت بیایید نزد من «وَ أنا مَولاهُ» من مولای او هستم.
به نظر شما مولی در صحیح بخاری به چه معنایی است؟
آیا این مولا یعنی آیا من دوست او هستم؟ من ناصر او هستم؟
یا من سرپرست او هستم؟
کدام معنا را می دهد؟
پاسخ دهید