همانگونه که درباره حدیث غدیر گفتگو کردیم، اسلام اموی در ابتدا تلاش کرد این حدیث متواتری که حتی ذهبی می گوید: قطعا این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است را انکار کنند.
پس زمانی که ثابت شد این حدیث قطعی و متواتر است، شکی نیست که سه راه بیشتر نداشتند.
یا باید امامت امیرالمومنین را ثابت می کردند (که ثابت نکردند) یا یاری و نصرت امیرالمومنین را ثابت می کردند (که ثابت نکردند) و یا اینکه یک راه بیشتر نمانده و آنهم محبت است.
آیا ابن تیمیه، اسلام اموی، معاویه و… دوست امیرالمومنین بودند؟
چطور می شود یک نفر دشمنان امیرالمؤمنین را دوست داشته باشد؟
ابن تیمیه در جلد هفت منهاج السنۀ می گوید: إنّ کثیرا مِنَ الصِّحابَه و التّابعین کانوا یبغضونه ، و یسبونه، یقاتلونه کثیری از صحابه با امیرالمومنین جنگیدند.
البته ما این را قبول نداریم (که بسیاری جنگیدند) این را ابن تیمیه می گوید.
یا ابن تیمیه دروغ گفته است و یا راست گفته است.
آیا دروغ گفته؟؟؟ اگر راست گفته باشد، پس طبق نظر ابن تیمیه معنای حدیث غدیر چه شد؟
نه امامت ، نه نصرت ، نه محبت.
آیا معاویه که اجازه نمی داد لبیک بگویند، (آنهم بخاطر دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام) و لعن امیرالمومنین را در منابر سنت کرد، دوست امیرالمومنین بود؟ یا دشمن او؟
ابن تیمیه ها ، اسلام اموی ها چطور؟
اینها دوستدار امیرالمومنین هستند یا دشمن او؟
حال ما سوال می کنیم انکار روایت متواتر کفر است؛ به چه معنا شما حدیث غدیر را عمل می کنید؟ اگر به هر سه معنا عمل نکنید، (چون باور به این موضوع یک امر قلبی است) شما را از دایره اسلام خارج می کند.
باید پاسخ بدهید به چه معنا حدیث غدیر را قبول دارید؟ پاسختان به این تناقض ها چیست؟
پاسخ دهید