روز پنجشنبه مورخ ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ و مصادف با روز نُهم ماه مبارک رمضان، «حجت الاسلام محسنی» مدیریت محترم مدرسه علمیه امام خمینی(ره) تهران در گفتگو با پرتال علوم اسلامی ثقلین به ایراد بیاناتی با موضوع «موانع تربیت نفس از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام» پرداختند؛ مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
الحَمدُللهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی الله عَلَی سَیّدِنا وَ نَبیّنَا مُحَمَّدٍ وَ أهلِ بَیتِهِ الطّاهِرین
خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به انسان ها می فرمایند: «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ»[۱]؛ پروردگاری با این همه مهربانی و کرامت، با این همه لطفی که به انسان داشته است، چه چیزی باعث شده است که نسبت به او مغرور بشوی؟ چرا خودت را فراموش می کنی؟ چرا جایگاه خودت را در نظر نمی گیری؟ چرا از جایگاه خودت و الطاف خداوند متعال غافل می شوی؟ چرا به فکر خودت نیستی؟ چرا به فکر اصلاح و رُشد و تعالی خودت نیستی؟
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در کتاب نهج البلاغه به همین مضمون خطاب به انسان می فرمایند: «یا اَیُّهَا الانْسانُ ما جَرَّاَکَ عَلى ذَنْبِکَ»[۲]؛ ای انسان! چه چیزی باعث شده است که جرئت کنی در مقابل خداوند متعال گناه کنی؟ چه چیزی باعث شده است که تو فکر می کنی می توانی در مقابل خداوند گردن کشی کنی؟ «وَ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ»[۳]؛ چه چیزی باعث شده است که نسبت به خداوند متعال مغرور شوی؟ مگر جایگاه خودت را نمی دانی؟! پس چرا از جایگاه خودت غافل شده ای و جایگاه خداوند را فراموش کرده ای. در ادامه می فرمایند: «وَ ما آنَسَکَ بِهَلَکَهِ نَفْسِکَ»؛ چه چیزی تو را علاقه مند کرده است که خودت را نابود کنی؟ تو برای نابود شدن خلق نشده ای و برای جانشینی خداوند متعال آفریده شده ای. چه چیزی باعث شده است که تو علاقه مند نابودی خودت هستی؟ سپس می فرمایند: «اَما مِنْ دائِکَ بُلُولٌ»؛ نمی خواهی خودت را درمان کنی؟ به دنبال بهبودی و حل کردن مشکلاتت نیستی؟ «اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمِکَ یَقَظَهٌ»؛ نمی خواهی از این خواب غفلت بیدار شوی؟ تا چه زمانی می خواهی خودت را به خواب بزنی؟ چرا به فکر آینده ات نیستی؟ چه زمانی می خواهی بیدار شوی و خداوند را در نظر بگیری؟ چه زمانی می خواهی ارزش خودت را بدانی؟ «اَما تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِکَ ما تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ»؛ نمی خواهی به خودت رحم کنی؟ نمی خواهی دلسوز خودت باشی؟ مثلاً از بیابانی رد می شوی و مشاهده می کنی که کسی زیر تیغ آفتاب افتاده است و بدنش در حال سوختن است؛ می روید و یک سایه بانی برایش مهیا می کنی؛ چون دلت برای او می سوزد. یک شخص بیچاره ای را می بینی دلت برای او می سوزد. پس چرا دلت به حال خودت نمی سوزد؟ چرا برای آخرتت فکری نمی کنی؟ چرا برای تعالی و تربیت خودت فکری نمی کنی؟ چرا خودت را فراموش می کنی؟ چرا به دنبال خودت نیستی؟ در روایات داریم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که می فرماید: «عَجِبتُ لِمَن یَنشُدُ ضالَّتَهُ و قَد أضَلَّ نَفسَهُ فلا یَطلُبُها»[۴]؛ من تعجب می کنم بعضی از انسان ها هنگامی که چیزی را گُم می کنند، به دنبال آن گمشده می گردند در حالی که خودشان را گم کرده اند اما به دنبال خودشان نمی گردند. ارزش خودشان را فراموش کرده اند؛ خودشان را گُم کرده اند و از خود غافل شده اند؛ چرا به دنبال یافتن ارزش و جایگاه واقعی خودشان نیستند؟ ان شاء الله خداوند متعال به همه ی ما توفیق بدهد که از غفلت رهایی پیدا کنیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره انفطار، آیه ۶٫
[۲] نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴٫
[۳] همان.
[۴] میزان الحکمه، ج ۷، ص ۱۴۱٫
پاسخ دهید