کلیپ تصویری با عنوان ««نجاشی» درس عبرتی برای تاریخ»؛ برگرفته شده از قسمت بیست و پنجم برنامه تلویزیونی «ماه من» ویژه سحرهای ماه مبارک رمضان ـ ۳۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹
یکی از مواردِ تلخ و داغِ این مسئله، یکی از شاعران بنامِ «نجاشی» است که خیلی هم برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه زحمت کشیده است اما حضرت با عدالتِ خویش او را از خود گریزان کردند.
«نجاشی» یک انسانِ سالمند بود، یعنی زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است اما ایشان را ندیده است، او در شعر و شاعری بسیار چیرهدست بود و در «هجو» سلطان بود! یعنی از زبانِ او میترسیدند، بعضیها مانندِ «حسان بن ثابت و پسرِ او» را چنان هجو کرده است که آنها را یک عمر مسخره میکردند، چون آن روز شعر «رسانه» بود و منتشر میشد و بعد هم حالتِ وزن و آهنگ داشت و براحتی آنها را حفظ میکردند، خلاصه ایشان کسی بود که وقتی در جنگ صفّین حاضر شد چند مرتبه به امرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شعر گفته است! حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پاسخِ معاویه ملعون را دادند، چون آن ملعون متن نوشته بود حضرت هم در قالبِ متن پاسخ دادند، بعد به نجاشی فرمودند که چون او در انتهای نامهی خود شعرِ شاعری را نوشته است تو هم از طرفِ من شعر بگو، اتّفاقاً ظاهراً خیلی هم بابصیرت شعر گفته است! مثلاً یک عدّه بر سرِ دعوای بعضی از مسائلِ قبیلهای از سپاهِ حضرت به سپاهِ معاویه پیوستند، این گفت: «شرحبیل ما للدین فارقت أمرنا» تو برای دین از ما جدا نشدی، تو بخاطرِ دعوا با شخصِ دیگری از ما جدا شدی، یعنی این طرف حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند که «اولی النّاس» هستند، امامِ هدایت هستند…
إذا قیل: هاتوا واحدا یقتدى به نظیرا له لم یفصحوا بنظیر
اگر بگردید مانندِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پیدا نمیکنید، به کجا رفتید؟
و اینها هم اثرگذار بود.
مروان یک جایی فرار کرد و این نجاشی با دو بیت شعر با او کاری کرد که تا ابد این موضوع در تاریخ ثبت بشود، هنوز اشعارِ این مدح هست، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: یک چیزی در موردِ معاویه بگو، وقتی او اشعاری در مورد معاویه سرود تا سالهای سال وقتی نامِ معاویه میآمد مردم این اشعار را میخواندند، یعنی قدرتِ رسانهای بود.
مثلاً گفت: ای معاویه! ما را رها کن و از خدا بترس، این طرف علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) و شیعیانِ او هستند، یعنی معاویه که پسرِ هند جگرخوار است و یارانِ او را مقابلِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه قرار دادهاید و میخواهید اینها را در یک وزن قرار بدهید؟ آیا خجالت نمیکشید؟
خلاصه اینکه اشعارِ او اینگونه بود.
تا اینکه اگر بینِ سپاهِ حضرت اختلافی میشد و دعوای قبیلهای پیش میآمد میآمد و شعر میگفت و سعی میکرد بینِ اینها اصلاح کند، میگفت: «رضینا بما یرضی علیّ لنا به» ما امام داریم و به امرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه راضی هستیم، ایشان وصیّ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند و امر امرِ ایشان است، یعنی سعی میکرد فضا را آرام کند.
خودِ او هم به میدان رفت، میدانید وقتی یک نفر اینطور توان میگذارد توقّعی دارد، یعنی توقّعی بیش از غنیمتی که قرار است بگیرد. منتها بنای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بر این است که آنها از «حق» دفاع کنند، اگر از من دفاع میکنید و مرا حق نمیدانید برای چه از من دفاع میکنید؟
کار به جایی رسید که این نجاشی چند جمله در موردِ معاویه گفت که بعدها خواهیم گفت که وقتی به مراجعه رجوع کرد معاویه به او گفت: من آن جملاتِ تو را فراموش نمیکنم، تو جگرِ مرا سوزاندهای، به من «ترسو» گفتهای، بعد با یک ادبیّاتی گفتهای که طنزگونه بود و در ذهنِ همه هست.
این نجاشی خیلی تلاش کرد، تا اینکه وقتی ماجرای قرآن به نیزه کردن و حکمیّت رسید، آنجا دوباره گفت: «کَفَــى حُـزْنـاً أَنَّـا عَصَیـنَا إمـَامَـنَا»، ما باید چقدر غمگین باشیم که از امامِ خود تبعیّت نکردیم، یعنی خیلی با فهم و شعور است، میگوید: «أَیـعْصَـى إمَــام أَوْجَــبَ اللَّهُ حَقَّـهُ» آیا میشود از امامی که خدای متعال حقِ او را به ما واجب کرده است نافرمانی کرد؟ یعنی چرا شما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را به حکمیّت وادار کردید؟ بعد هم گفت: «این ابوموسی حقِ ما را میگیرد، حتماً! البته اگر یک صاعقه به عمروعاص بخورد!»، یعنی اینکه چرا ابوموسی را انتخاب کردید که زورِ او به عمروعاص نمیرسد؟ در این فضا و در اوجِ این دفاعیات… متأسفانه او یک عادتِ بدی داشت که زمانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سعی بر ترکِ آن داشت، دوستِ او در ماه رمضان سال ۳۸ شرابی آورد و هر دو نستجیربالله آن نجاست را خوردند، چون شاعر بود به خیابان آمد و چند بیت شعر خواند و مردم فهمیدند اوضاعِ او چگونه است و او را گرفتند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم ۸۰ ضربه حدّ شرابخواری بر او زدند و هم ۲۰ ضربه بابتِ شکستنِ حرمتِ ماه مبارک رمضان زدند.
قبل از این هرچه خواستند لابی کنند که مثلاً این شخص مسئولِ رسانهای شما هستند و اشعارِ زیادی برای شما گفته است و ملاحظهی او را کنید، حضرت ابداً قبول نکردند، گفتند پس لااقل از آن ۲۰ ضربهی اضافه بگذرید، حضرت فرمودند: دو اشتباه کرده است، یکی حدّ الهی است و یکی هم شکستنِ حرمتِ ماه مبارک رمضان.
یک زمانی هست که ما کاریکاتوری اجراء میکنیم، یعنی یک چیزی را اجراء میکنیم و چهار مورد را اجراء نمیکنیم، یک وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند که سعی میکنند تا میتوانند به هیچ وجه استثناء قائل نشوند.
بعد از این نجاشی به معاویه رجوع کرد و او را مدح کرد، گفت: به علی بگویید که ما هم از تو بریدیم!… این موضوع خیلی تلخ است! دوستِ او نزدِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه رسید و گفت: ما تا بحال چنین ظلمی ندیده بودیم! یعنی خیال کرد که حضرت ظلم کردهاند! ظلم چیست؟ کسی که اینقدر در راهِ جبههی حق خدمت کرده است و دفاع کرده است و زحمت کشیده است، حال یک گناه کرده است، آیا باید این شخص را کنارِ یک فاسقی که این گناه را کرده است قرار بدهید؟… یعنی در برابرِ یک قانون دو عملکردِ متفاوت داشته باش! بالاخره این شخص خدمت کرده است، رزمنده بوده است، مسئولِ تبلیغاتِ جنگ بوده است، حال که اینطور شد اصلاً سینهی ما سنگین شده است، اصلاً ما در تو شک کردیم، این چه وضعی است که تو حقِ ما را بجا نمیآوری؟…
جملاتِ حضرت خیلی زیباست، فرمودند: آیه قرآن کریم را خواندند که «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»[۱]، این سنگین است جز بر خاشعان! ای برادر! این حقِ خدای متعال است، چیزی نیست که من ببخشم، اگر پولِ خودم بود من میبخشیدم، ما حق را اداء کردیم، و در این زمینه تساوی هست، حتّی اگر فرزندِ من باشد! بعد حضرت این آیه را خواندند: «وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا»[۲] عدالت داشته باشید، او خلافِ حدّ الهی عمل کرده است و من هم به حدّ الهی عمل کردم.
صلوات و درودِ خدای متعال بر امیرالمؤمنین.
[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵ (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ)
[۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)
پاسخ دهید