اولاً حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در رفتارِ عادلانه، در شعار و در سیاست‌های حکومتی یک عدالتخواهِ صد در صدِ استثنائی هستند که اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در نظر نگیریم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اصلاً در عالَم نظیر ندارند، از بیان… که فرمودند: اگر من را روی خارهای زمین بکشند و بدنِ مرا تکه تکه کنند و هر بلایی بر سرِ من بیاورند برای من آسان‌تر است تا اینکه خدای متعال و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را ملاقات کنم در حالی که به یک بنده ظلم کرده‌ام، یا مالی از بیت المال، یا مالِ کسی را غصب کرده باشم. یعنی اگر مرا تکه تکه کنند کمتر درد را احساس می‌کنم تا اینکه بخواهم ظلم کنم.

 

کمااینکه وقتی به حضرت پیشنهادهایی می‌دادند که بعضی‌ها را آرام کنند می‌فرمودند: «‏أَتَأمُرُونِّى‏ أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ»[۱]، آیا می‌خواهید من با ستم پیروز بشوم؟ اصلاً این موضوع به چه دردِ من می‌خورد؟

 

می‌خواهیم بگوییم که حواسِ ما هست که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عدالتخواه و عدالت‌محور و عدلِ محضی هستند که اصلاً نظیر ندارند. یک نفر نزدِ حضرت رسید و گفت: آقا جان! من می‌خواهم شما را بشناسم، اگر دو نفر باشند که یک نفر عاشقِ شما باشد و شخصِ دیگر هم کسی باشد که اگر فرصت کند سرِ شما را می‌بُرَد، اگر بخواهید بینِ این‌ها قضاوت کنید چکار می‌کنید؟ آیا حق را به آن دوستِ خودتان می‌دهید؟ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: «ان هذا شیء لو کان لی» این یک چیزی است که اگر حقِ خودم بود ظلم نمی‌کردم و بینِ این دو نفر به حق رفتار می‌کردم، در حالی که بینِ این دو نفر حقّ‌الناس است و خدای متعال حاکم است، این مسئله‌ای است که دستورِ خدای متعال در آن روشن است. یعنی اگر بینِ مهم‌ترین دشمن و بهترین دوستِ دعوا بشود و بنا باشد که من قضاوت کنم حق‌مداری می‌کنم، یعنی اگر معاویه ملعون با مالک اشتر رحمه الله تعالی علیه به دادگاهی بروند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه قاضی هستند، فرض می‌کنیم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ببینند اینجا حق با معاویه است حتماً حق را به معاویه می‌دهند، ولو اینکه معاویه ملعون مهم‌ترین دشمنِ حضرت باشد، اصلاً حضرت حقِ محض و عدلِ محض است، اصلاً درواقع عدل باید از او تبعیّت کند.


[۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶