مثل جریان قریش. قریش برای خود رئیسی بود، قریشی به این مجلس میآمد بقیّه حق نداشتند بلند بنشینند، یک صندلی برای قریشی میگذاشتند، حالا هر کسی میخواهید باشید. اسلام آمد، قریش را کنار گذاشت «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[۱] زرد و سفید و صورتی نداریم، دیدید الآن بعضی در ماجرای منا عرب و عجب کردند، اسلام نه با عرب دشمن است و نه دوست است. نه با ایرانی دشمن است نه دوست است، نه با اروپایی دشمن است نه دوست است، یعنی به خاطر نژاد با کسی مشکلی ندارد.
ادواردو آنی یلی باشد نوکر او هم هستیم ایتالیایی است؛ مصطفی مازح باشد دوستدار او هستیم، لبنانی است. شهید همدانی باشد ایرانی است. ایرانی باشد منافق باشد، رجبی شود از دستمال نجس، نجستر میدانیم. یعنی ما با نژاد کاری ندرایم، قریش برای خود شخصیّت درست کرده بود و وقتی اسلام آمد این شخصیّت در هم شکسته شد.
پی نوشت
[۱]– سورهی حجرات، آیه ۱۳٫
پاسخ دهید