حوادث دوران حضرت جواد (صلوات الله علیه) از خیلی از جهات منحصر به فرد است، در دوران ائمّهی دیگری رخ نداده است. برخی مظلومیّتهای حضرت هم همینطور است، یعنی نمونه ندارد. حتّی در کربلا به این شکل رخ نداده است. یعنی ما در مورد هیچ یک از بزرگان اهل بیت این مورد را ندیدیم که نزدیکان او به او جسارت کنند، و این در دوران حضرت جواد رخ داده است.
دورانی که امام جواد (سلام الله علیه) به امامت رسیدند از چند جهت ویژه است. یک اینکه بعد از حضرت رضا که در نیشابور در ملأ عام رسماً ادّعای امامت کردند تا قبل از این ائمّهی شیعه، گرچه مانند موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) تحت فشار بودند، ولی چون در ملأ عام ادّعای رسمی امامت نداشتند، لذا شما میبینید که روایت از اینها زیاد است و میتوانستند ارتباط بگیرند. حتّی از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) که چندین سال زندان بودند، گاهی باز میآمدند سؤال میکردند و جواب میشنیدند.
بعد از دوران حضرت رضا (صلوات الله علیه) اهل بیت از جهت ارتباطی چنان دچار عسرت هستند که تقریباً ارتباط آنها با شیعیان قطع است. یعنی عمدهی هنری که یک شیعه بتواند کند این است که یک طوری، یک زمانی گروهی را بفرستد مثلاً از قم نزدیک مدینه یا نزدیک بغداد بیایند که عمدهی عمر حضرت در بغداد است و تحت تأثیر و زیر سایهی آن حکومت بسیار عجیب مأمون که بعد هم اصلاً عسگریین میشوند. عمدهی ارتباط ائمّه با شیعیان از راه نامه است. یعنی ما دیگر خیلی روایت نداریم. در این مسیر چقدر مشکلات به وجود میآمد. مثلاً طرف از قم نزدیک بغداد میآمد یک نفر را پیدا کند که با امام ارتباط بگیرد و نامه را به دست امام برساند. گاهی نفوذی حکومت این کار را میکرد و اینها کشته میشدند. گاهی بعضی اهل سود بودند، سودجو بودند. اینها ادّعای ارتباط میکردند، وجوهاتی که طرف آورده بود را میگرفتند و میبردند. از اینها زیاد داریم. حالا چه میشد طرف از این آفات رها شود و بتواند نامهی خود را برساند و دوباره پاسخ نامه را بگیرد.
پاسخ دهید