سفر پیاده روی به سوی مشهد در آستانه شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام برای خیلی ها غیر منتظره بود، خصوصا با توجه به این که هنوز مدت زیادی از موکب سیار قاسم بن الحسن علیه السلام در مسیر پیاده روی اربعین نگذشته بود. روز دو شنبه ۱۲ مهر حوالی ساعت ۱۲ خبر حرکت زائران مشهد در حوزه علمیه امام خمینی شعبه ۲ پیچید. قرار بود ساعت ۴ به سمت ترمینال رفته و از آنجا و به سمت مشهد بروند. آنان که میخواستند زائر باشند از استراحت خود زدند و مشغول شدند. ساعت ۴ بلافاصله بعد از کلاس بعد از ظهر مراسم زیبای بدرقه با پخش مداحی و رد شدن از زیر قرآن برپا شد. نزدیک اذان مغرب بود و اتوبوس تاخیر داشت. نماز مغرب و عشا در مسجد ترمینال اقامه شد تا بعد از نماز کاروان به راه افتد.
عده ای از طلاب در اتوبوس هم مشغول درس و بحث بودند و درباره ی ادبیات عربی تمرین و تحقیق میکردند. ساعت ۱۰ صبح سه شنبه ۱۳ مهر از اول جاده قدیم مشهد در منطقه ای معروف به باغچه پیاده روی شروع شد. ابتدا باید پرچم ها بین اعضای کاروان تقسیم و جمع گروه بندی میشد. جمع ۲۵ نفره زائران پیاده به نیابت از آنان که توفیق همراهی نداشتند راهی شدند. حال و هوای زیبایی بود، دلها دوباره حس و حال اربعین میگرفت و موکب ها عاشقانه زائران را پذیرایی میکردند. پذیرایی با سیب و چای عراقی در یکی از موکبهای ابتدای راه انرژی خوبی به همه داد و همینطور درمسیر پذیرایی و نوکری متفاوت مردم فضای مسیر را پر کرده بود. حدود ساعت ۴ کاروان در موکب خادمان آستان قدس رضوی مستقر شدند و از خدمات متنوعی مثل پذیرایی های جذاب، ماساژ، طب سوزنی، کفاشی و… بهره مند شدند. در میان جمع با صفای خادمان آستان حضور حجت الاسلام و المسلمین مروی، تولیت آستان قدس رضوی برای همه غیر مترقبه بود که دقایقی با جمع با صفای طلاب و مدیر حوزه علمیه امام خمینی شعبه ۲ دیدار و گفتگو داشتند.
مجلس سخنرانی و روضه شبانه جمع خودمانی طلاب گوشه ای از محوطه ی موکب حال متفاوتی داشت و بسیار دلچسب بود. در هوای سرد محوطه موکب همه با حرارتی وصف ناپذیر دل به روضه داده بودند و گرم اشک و سینه زنی شدند. صبح روز بعد حدود ساعت ۸ حرکت ادامه یافت. کاروان هرچه به شهر و حرم نزدیکتر میشد معنویت و دلبستگی بیشتر موج میزد و آرام آرام بچه ها با پای پرهنه و عاشقانه تر از قبل عرض ارادت میکردند و راه میرفتند.
تابلوی «حد ترخص مشهد» خستگی را از تنها برد. آرام آرام خانه ها و خیابانهای مشهد رخ مینمود و شلوغی ها بیشتر میشد. هنگام اذان ظهر در مسجدی برای نماز و نهار توقف کردند تا کمی استراحت کرده و باز به راه افتند. همه خسته بودند و کمتر حرف کسی میزدند. ناگهان در سکوت کاروان حرم آقا علی ابن موسی الرضا ع چشمها را منور کرد. اول خیابان امام رضا علیه السلام طبق قرار همیشگی روضه و توسل آغاز شد. خیلی ها از خود بی خود شده و محو گنبد پر شکوه و عظمت حضرت گشتند…
قرار بود پیش از عزیمت به حرم که در یک حوزه علمیه که متبرک به نام مقدس سیدالشهدا علیه السلام بود استقرار پیدا کرده و قبل از هرکاری جزئیات برنامه اردو گفته شود. بعد از کمی استراحت و غسل زیارت اولین زیارت دسته جمعی با شور و حالی وصف ناپذیر انجام شد و قرار بر آن شد که تا پنجشنبه شب (۲۵مهر) همه در اختیار خود باشند. هر که میخواست به حرم میرفت و هرکه نمیخواست استراحت میکرد یا به درس و مطالعه می پرداخت در ساعتهای حضور طلاب در محیط محل استقرار خاطره گویی جانباز دفاع مقدس و… برگزار میشد.
زیارت وداع نیز باید دسته جمعی صورت میگرفت. دل کندن و زیارت پایانی سفر بسیار سخت و سنگین بود! به هر ترتیب که بود کاروان همدیگر را به خروج از حرم راضی کردند و جماعت یکی یکی در خلوت های عاشقانه و سلام های جان سوز و زمزمه های ملتمسانه بالاخره همراه شدند. خیابان ها به شدت شلوغ بود و رسیدن به محل اسکان سخت! با هماهنگی های انجام شده اتوبوس به نزدیک محل اسکان آمده بود تا کاروان را صبح جمعه به تهران برساند. حسن ختام این اردوی جذاب معنوی زمزمه دعای ندبه بعد از نماز صبح در اتوبوس بود.
پاسخ دهید