چرا عدالت امیر المؤمنین منجر به درگیری شد؟ سخاوت، کرامت، شجاعت اینها که دشمن‌پرور نیست. چه زمانی دشمن‌پرور است؟ وقتی که در یک جایی بین من و او رقابت بشود و من مدام رفوزه بشوم. خود حضرت فرمود یکی از دلایلی که عایشه با من دشمن است، این است که پدر او چند بار در کنار من ضایع شد. مثلاً او می‌گفت: من پدر زن پیغمبر هستم، خانه‌ی امیر المؤمنین در مسجد است، هم شیعه و هم سنی نقل کرده است. یعنی قاعدتاً آن کسانی که آتش بردند، آتش را به داخل مسجد بردند. سنی مثل ابن سعد که برای قرن دو و سه است، خیلی قدیمی است. می‌گوید: «بَیتُ فَاطِمَه فِی جُوفِ المَسجِد» در منابع شیعه هم داریم و اصلاً این یک ویژگی منحصر به فرد امیر المؤمنین است که «لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَنْکِحَ فِیهِ النِّسَاءَ (فی المسجد إلّا أنا أو علی) إِلَّا عَلِیٌّ وَ ذُرِّیَّتُهُ»[۱] بقیه‌ی کسانی که جنب هستند، نمی‌توانند وارد مسجد بشوند. این علی است که طهارت ذاتی است. چون این حالت را داشت، بقیه هم می‌گفتند: ما پدر زن پیغمبر هستیم، ما فامیل او هستیم، ما پسر خاله‌ی او هستیم، ما باجناق همسایه‌ی او هستیم، درها را داخل مسجد باز کردند. حضرت فرمود: خداوند به من دستور داده است، همه‌ی درها را ببندید، اشکالی پیش نمی‌آمد اگر همه درها را می‌بستیم حتّی رسول خدا درهای خانه‌های همسران خود را بست. یعنی این‌ها هم نمی‌توانند هر طور دوست دارند، وارد مسجد بشوند. تا این‌جا مشکلی نیست همه مثل هم هستند. یک إلّا باب علی باعث ناراحتی شد. گفتند: عجب! که بعدها عرض کردیم، قبلاً هم که برادران غیر شیعه پنجره‌ی ابوبکر را درست کردند که با آن رقابت بکنند. در حالی که پنجره سودی ندارد، تو از داخل مسجد هوابخوری که اشکال ندارد، جنب وارد مسجد بشوی اشکال دارد. همه‌ی پنجره‌ها را ببندید الّا پنجره‌ی ابوبکر. پیامبر نفرموده است که در هوای مسجد نفس نکشید، دَر مهم است که می‌روند و می‌آیند. حالا پنجره باز و بسته بشود، اتّفاقی نمی‌افتد.

یا مثلاً ماجرای بیان سوره‌ی توبه شد. خوب بیان سوره‌ی توبه توسّط حضرت امیر المؤمنین خیلی مهم بود. چون باید یک نفر معصوم می‌رفت آیات قرآن را برای بار اوّل بیان می‌کرد. یک نفر به جای پیغمبر رفت، آیات ابتدایی سوره‌ی توبه را بیان کرد و امروز هم مسلمین نمی‌گویند این آیات ابتدایی یک مقدار مشکوک است، بقیه‌ی آن را پیغمبر گفته است، این را علی گفته است. برای مسلمین هیچ فرقی ندارد. فرمود: «أَنْ لَا یُؤَدِّیَ عَنِّی»[۲] کسی نمی‌تواند این حق را ادا بکند «إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّی» یکی که از من باشد یا «لَا یُؤَدِّیَ عَنِّی إلّا أنَا أو علیّ» این خیلی نکته است. در قرآن داریم «فَمَنْ تَبِعَنی‏ فَإِنَّهُ مِنِّی»[۳] کسی که تبعیّت محض بکند، از من است. وقتی خلیفه‌ی اوّل را فرستادند بیان بکند و بعد دیپورت شد و برگشت، امیر المؤمنین رفت یعنی تبعیّت تو محض نیست.

وقتی ماجرای سوره‌ی تحریم پیش آمد که خداوند کوس بی‌آبروی دو نفر از همسران پیامبر را کوبید، عایشه و حفصه را به صالح المؤمین که امیر المؤمنین است تهدید کرد. یکی دیگر از آن‌ها این بود که عایشه از پیامبر فرزند نداشت ولی امیر (سلام الله علیه) فرزند داشت و رسول خدا این‌ها را فرمود: «إبنَایَهَا هَذا» این‌ها بچّه‌های من هستند. این‌ها ابن رسول الله هستند. این یک فحش بود در آن فضایی که نسب مهم است، فرزند مهم است. خلاصه این کینه در او بود.   

 


پی نوشت ها

[۱]– وسائل الشّیعه، ج ‏۲، ص ۲۰۹٫

[۲]– بحار الأنوار، ج ‏۳۵، ص ۲۹۲٫

[۳]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۳۶٫