مسئله‌ای که خیلی برای ما مهم است بایکوت حضرت زهرا سلام الله علیها است، چرا در ماهواره های سلفی ها اسمی از ایشان نیست؟ چه شده است؟ ما می‌بینیم راجع به ام المؤمنین عایشه دائما برنامه سازی می‌کنند، معرفی اش می‌کنند، راجع به او کتاب می‌نویسند، حضرت زهرا سلام الله علیها چه شده است؟ شخصیت مهمی بوده یا نبوده است؟ چرا بایکوت است؟ می‌خواهیم به این سوال برسیم، حضرت زهرا سلام الله علیها چه کرده است که این‌ها مجبورند بایکوتش کنند؟ از او حرفی نزنند.

شخصیتی که می‌خواهیم به او استناد کنیم حاکم نیشابوری است، خوب او شخصیت مهمی است، اولین کسی است که در علوم حدیث کتاب نوشته است، یعنی اصلا عنوان علوم حدیث را حاکم نیشابوری درست کرده است.

ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌گوید اگر کسی به او و آثارش توجه کند می بیند که هم جلالت قدر دارد، هم ثقه است، هم استاد فن است،

ابن‌تیمیه پدر معنوی وهابیت ببینید چه می‌گوید، می‌گوید درست است که علمای حدیث به منفردات این حاکم نیشابوری که من می‌خواهم امروز به آن استناد کنم توجه نمی‌کنند، اما چی؟ وَ اِن کانَ غالِبُ ما یُصَحِّحُهُ فَهُوَ صَحیح، اولا غالب آن چیزهایی که او تصحیح کند صحیح است، ثانیا هُوَ فِی المُصَحِّحینَ بِمَنزِلَتِ ثِقَه، ابن‌تیمیه پدر معنوی وهابیت می‌گوید حاکم نیشابوری چیست؟ ثقه است.

حالا ببینیم چه می‌گوید.

حاکم نیشابوری یک کتابی دارد، این کتاب خیلی کتاب جالبی است، اسم کتاب فضائل فاطمه الزهرا است.

 EslamOmavi-02-01

خوب از حاکم سوال می‌شود، شما مستدرک الصحیحین نوشته‌ای و فضائل حضرت را در آن آورده‌اید، برای چه یک رساله ی جدا در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته‌اید؟ مقدمه ی کتاب را ببینید که عبارتش خیلی عجیب است، می‌گوید در این زمان که ما هستیم شرایط به گونه‌ای است که گرفتار پادشاهان شده ایم.

 که یَتَقَرَّبُ النّاس اِلَیهم بِبُغضِ آل رسول الله، مردم اگر بخواهند به جایی برسند یا به این سلاطین نزدیک شوند باید با آل پیامبر دشمنی کنند، عجیب است واقعا، فَکُلُّ مَن یَتَوَسَّلُه بِذِکرِ الآلِ، هر کسی می‌خواهد به این‌ها نزدیک بشود باید از آل پیامبر یاد کند، چگونه؟ بِما قَد نَزَّهَهُم اللهُ عَنهُ، یعنی باید حرف‌هایی بزند که خداوند از این‌ها دور کرده، یعنی باید نسبت ناروا بدهد، می‌گوید که چه شد من این رساله را نوشتم؟

 EslamOmavi-02-02

ادامه عجیب تر است .یک وقتی یک نفر می‌گوید من رفتم پیش عوام، اما جاکم می‌گوید من رفتم در محضر اعیان، فقها، بزرگان، حرف‌های مختلفی زده شد، یکی از شاگردهای من که سالها شاگرد من بود، گفت این محمد بن اسماعیل بخاری است که دارد می‌گوید  پیامبر فرمود، خَیرُ بَناتی زینَبُ،

بهترین دختر من زینب است، که حالا اختلاف است که اصلا زینب دختر پیامبر است یا ربیبه پیامبر، می‌گوید من به او گفتم فلانی در یاد داری که در درس من شرکت کردی؟ اَملَیتُهُ عَلَیک، من می‌گفتم و تو می‌نوشتی، وَ کَتَبتَ بإملائی؟، گفت: بله، گفتم پس چرا دروغ می‌گویی؟ من چهار دوره صحیح بخاری به تو تدریس کرده‌ام، این کجای بخاری آمده است؟ می‌گوید یک کم مکث کرد و گفت در کتاب الفضائل، می‌گوید  من گفتم والله نیامده است، آن کسی که درواقع روحانی اصلی دربار بود و این علما را جذب می‌کرد، یک حرفی زد که من فکر کردم می‌خواهد از من دفاع کند، رو کرد به شاگرد من و گفت: الآنَ ظَهَرَ لی وَ صَحَّ عندی اِنَّکَ سُنُیَّ مُتعصبَ للسُنَّه، الآن برای من صحت پیدا کرد و آشکار شد تو سنی واقعی هستی.

 EslamOmavi-02-03

این سنی اینجا یعنی سنی اموی، یعنی حاکم می‌گوید من این کتاب را نوشتم برای اینکه با این جریان مخالفت کنم، وقتی بین علما همچنین اختلافاتی هست و علماء حاضر در جلسه تشخیص ندادند یا نخواستند از حق دفاع کنند که با آن همه روایات در تایید حضرت زهرا سلام الله علیها در کتب اهل سنت، یک نفر بیاید و دروغ واضح بگوید و در روایت دروغی بخواهد مقام حضرت زهرا سلام الله علیها را کم کند. من برای دفاع از حق این کتاب را نوشتم.

تفاوت حاکم به عنوان یک عالم اهل سنت با ای جریان اموی را ببینید.