روز دوشنبه مورخ ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۷ دومین جلسه کارگاه «درآمدی بر شیوه پاسخ گویی به شبهات دینی» برگزار گردید؛ در این نشست کارگاهی، استاد حجت الاسلام حمیدرضا شاکرین، کارشناس پاسخ گویی به سؤالات دینی، به آموزش مهارت هایی در زمینه شیوه پاسخ گویی به شبهات دینی پرداختند.
درآمدی بر شیوه پاسخگویی به شبهات
استاد: حمیدرضا شاکرین
بایستهها و شیوههای پاسخگویی
ما در میان نسلی زندگی میکنیم که غرق در انبوه شبهات است و از این رو به عنوان مبلغان آموزههای دینی، باید بتوانیم پاسخگوی مردم خود باشیم.
در این فرصت کوتاه میخواهیم با شیوه پاسخ به سؤالات آشنا شویم و فعلاً محتوای پاسخها محل بحث نیست. البته در قالب مثالهایی برای عرضه شیوه، طبیعتاً پاسخهایی نیز مطرح خواهیم کرد.
هرگونه پاسخ دهی، بایستههایی دارد که قبل از ورود به پاسخ باید آنها را در نظر داشت و شیوههایی دارد که بایستههای بعد از مقام تخاطب است. سؤالات زمانی خطرناک است که ما آمادگی کافی برای پاسخ دهی و یا برخورد مناسب نداشته باشیم. سؤال زمینه ساز رشد است. جامعهای که در آن سؤال وجود دارد، جامعه پویا است. به همین خاطر است که بنده کار در ایران را به تبلیغ خارج از کشور برتری میدهم. در ایران با سؤالات خوبی مواجه میشوم، اما در سفرهای خارجی با سؤالهای بیارزشی مواجه میشدم.
ترس آن است که سؤال پاسخ خوبی نگیرد و به شبهه تبدیل شود. شبهه تزلزل در باورها به وجود میآورد.
بایستهها و شیوهها به این شرح هستند:
۱ – ایجاد فضای پرسشگری. مبلغ باید به گونهای برخورد کند که افراد احساس کنند میتوانند با او پرسش گری داشته باشند. برای این هدف لازم است به موارد زیر توجه داشت:
– ایجاد رابطه صمیمی
– ایجاد احساس امنیت
– برخورد مناسب پس از طرح سؤال. پاسخ گو، هم از نظر اخلاقی و هم از نظر علمی باید برخورد مناسب داشته باشد. هم صبور باشد و هم به گونهای رفتار نکند که مخاطب احساس کند او پاسخ بی اساس دارد و یا نمیخواهد به پاسخ دهنده دیگری ارجاع دهد. احساس برخورد صادقانه، مقدمه نزدیکی است. مثلاً برخی کم حوصه و کم ظرفیت هستند و با طرح چند سؤال ناراحت می شوند و یا حداقل بدبین می شوند.
– توان مناسب علمی.
۲ – بایستههای شیوههای پاسخ دهی
– فهم پرسش. گاه جواب منطبق با سؤال نیست. عدم فهم پرسش میتواند به این جهات باشد:
– سؤال کننده نتواند سؤال خود را درست مطرح کند. از این رو اگر سؤال مبهم است باید برداشت خود از سؤال را بیان کنیم تا ابهام زدایی شود.
– گاه سؤال مبتنی بر زمینههایی است که پاسخگو از آن اطلاع ندارد. مثلاً ممکن است پرسیده شود آیا قرآن خواب پیغمبر است؟ در پاسخ به این سؤال باید از مسأله رؤیاهای پیامبرانه آگاه بود.
– درک مسأله. گاه سؤال از چیزی است و مسأله چیز دیگری است. مثلاً یک بار در جمعی از سربازها سؤال از عدل الهی فراگیر شده بود. مسأله این بود که افسران پادگان، سربازها را اذیت میکردند و آنان به عدل خدا بدبین شده بودند. برای پاسخ دادن به این سؤال نباید از راه استدلال وارد شد، بلکه مسأله عاطفی را باید حل کرد. در این موارد باید به طریقی به پشت پرده راه پیدا کرد.
– پاسخگو باید به خصوصیات مخاطب توجه داشته باشد. ویژگیهای سطح علمی، روان شناختی، محیط، سبک تربیت، مسائل اجتماعی و تربیتی باید لحاظ شود. برای سطوح پایین جنبه اقناعگری مهم است و برای سطح علمی، جنبه یقینی. مثلاً تقریر نظم آفرینش با وجود اینکه برهان نیست، اما بهترین اقناع است.
تمرین کارگاهی
تمرین اول
سؤال: گفته میشود به خاطر مشکلات اقتصادی جاری، نظام اقتصادی جمهوری اسلامی کارآمد نیست.
نکته اول: در تحلیل این سؤال باید توجه داشت برخی غرضشان از این سؤال این است که دین کارآمدی ندارد، برخی هم انتقاد به عملکرد مسؤلان دارند. پس اول باید غرض سؤال کننده مطرح شود.
نکته دوم: پیش فرض پرسشگر را باید استنباط کرد. پیش فرض این است که هرگونه مشکل نشان از ناکارآمدی است. حال آنکه یک سری از مشکلات اقتصادی لازمه زندگی دنیاست و اجتناب ناپذیر است.
نکته سوم: پاسخ دهنده باید کارآمدی نظام فعلی را به صورت اثباتی نیز نشان دهد.
تمرین دوم
چرا حجاب باید اجباری باشد؟
نکته اول: پیش فرض این است که حجاب نباید اجباری باشد. اما در درجه اول باید دانسته شود منظور از اجبار چیست؟ گاه لزوم شرعی را میدانند و از حکمت حجاب سؤال میکنند. گاه از لزوم قانونی آن سؤال میکنند و گاه اصلاً سؤال از لزوم شرعی حجاب دارند. پاسخ به این سؤالها متفاوت است.
نکته دوم: گاه این سؤالات در جوی عاطفه برانگیز مطرح میشود که فرصت مناسبی هم برای پاسخ نیست. در اینجا میتوان از پاسخهای کوتاه تأمل برانگیز استفاده کرد. مثلاً گفت: این سبکی از زندگی که شما مطرح میکنید، اسارت است نه آزادی.
نکته سوم: اگر کسی در امر به معروف گفت به شما چه ربطی دارد؟ میتوان در پاسخ گفت: عزیزم اگر کسی در جمع سیگار میکشد آیا میتواند بگوید دلم ی. یا مثلاً گفت ببخشید احساس کردم باید شما را دوست داشته باشم و یا تصور میکردم شما باید برایم مهم باشید. این پاسخ تأملهای بعدی را هم ممکن میسازد.
تمرین سوم
چرا زلزله وجود دارد؟
نکته اول: باید متوجه شویم از چه چیزی سؤال میکند. ممکن است از حکمت زلزله سؤال داشته باشند یا از عدالت خداوند و یا از قدرت او.
نکته دوم: کافی نیست که در پاسخ گفته شود دنیا نظام علتها و معلولهاست. این حرف درستی است، اما اشکال این است که چرا خداوند به قدرت و رحمتش نظام علتها را به گونه دیگری جاری نکرد.
حتی شاید مناسب نباشد گفت این مشکلات ناشی از اعمال ماست. این بیان مقدمات زیادی میخواهد و چالشهای دیگری را بر میانگیزد. مثلاً چرا جای دیگر با شرایط مساوی زلزله اتفاق نیفتاد و چرا آنجا … .
نیز شاید مناسب نباشد که گفته شود زلزله بستر امتحان الهی است. امتحان خداوند چیزی در عرض عدم امتحان نیست. همه چیز در دنیا امتحان است. چه زلزله بشود و چه نشود امتحان خداست؛ چه طاغوت باشد امتحان خداست و چه نباشد؛ هم فقر امتحان خداست و هم غنا. نباید طوری مطرح شود که خدا با این زلزله تنها میتوانسته بستر امتحان را فراهم کند و یا قدرتش را به مان نشان دهد.
نکته سوم: جوابهای روبنایی عوام را بهتر قانع میکند. اگر جایی فرصت کافی وجود داشت و اندیشگران حضور داشتند میتوان از پاسخهای فلسفی استفاده کرد، اما در شرایطی که مردم زیر فشار هستند باید پاسخهایی داد که عاطفه آنها را آرام کند.
دو مهارت پاسخدهی
– اگر مخاطب از بررسی یک مثال میخواهد حکمی عام نتیجه بگیرد، میتوان با یک تعمیم نابجا نشان داد این شیوه غلط است.
– اگر مخاطب در سؤالات خود از شاخهای به شاخه دیگر میرود، در صورت امکان باید به او فرصت داد همه حرفهای خود را بزند تا خالی شود. تشویش ذهنی مانع خواهد شد که جوابها را به دقت گوش کند.
پاسخ دهید