شهری مثل کوفه که عرض خواهیم کرد، جزئیات آن را بیان میکنم وقتی بنا شد خوب یک عدّه آدم پول دار وارد کوفه شدند، ماهی ۴۰ میلیون درآمد دارند. شما بشنوید یک خیابانی است همه پول دار هستند، میگویید میرویم بقالی میزنیم، کبابی میزنیم، سبزی فروشی میزنیم، اتوشویی میزنیم. پول باشد کار میآورد. ایرانیها که به آنها موالی میگفتند، کوفه نزدیک مدائن است، موالیها به آنجا رفتند و هر کسی ساندویچی زدند و بقالی همه نوع شغلی ایرانیها کار میکردند، به آنها موالی میگفتند. عربها هم خرج میکردند. وقتی عبیدالله روی منبر کوفه رفت گفت: ببینم چه کسی با مسلم بیعت کرده است؟ گفت: ایها النّاس اگر کسی از شما با او پیمان ببندد اوّلین چیزی که از او قطع میکنم عطای او است، یعنی همین یارانهی ۴۵ میلیونی.
شما سه سال، چهار سال زندگی کردی، رفتی مثلاً یخچال خریدی، ماشین لوکس خریدی، شتر سه ستاره خریدی، مثلاً نمیدانم گاو فلان خریدی، خرج داری، داری برای اینها قسط میدهی. ویلا رفتی خریدی، ویلا میگویم ویلایی که سال ۳۳۹ مسعودی میگوید: من رفتم خانهی زبیر را دیدم، ده کاروان با شترهای خود در آنجا جا میشوند. الآن یک کاروانسرای پنج ستاره شده است. بعد حکومت میآید میگوید: خوب بسم الله الرّحمن الرّحیم باید بروید فلانجا بجنگید و الّا یارانه قطع میشود. خوب شما میگویید میرویم خیلی پول است، بعد با این زندگی کردی، عادت کردی شغلی که نداری. بعد میگوید: اگر فلان کار را نکنید، اگر ببینم در یکی از خاندان هزار نفری آل فلان یک نفر مخالف حکومت باشد، یارانهی همهی هزار نفر را قطع میکنم.
بعد شما میبینید صحنهی مسلم که پیش میآید، خبر میدهند که اگر شما از مسلم حمایت بکنید، سپاه ۱۳۰ هزار نفری شام میآید، شما را از بین میبرد، عطایای شما را هم قطع میکنند عمه میآمد، خاله میآمد، خواهر میآمد میگفت: تو و فرزند خود میخواهید بروید و خود را به کشتن بدهید، چرا ما را از نان خوردن میاندازی؟ تو میروی برو، ولی تو بروی حقوق من را هم قطع میکنند، حقوق خواهر من را هم قطع میکنند، حقوق عمّهی من را هم قطع میکنند، حقوق همهی فامیل را قطع میکنند. شما نگاه بکنید تاریخ تصریح کرده است در واقعهی مسلم زنها میآمدند مردها را از صحنه بیرون میبردند. نمیدانستند آن روزی که دارند پول میگیرند، دارند پول خون اباعبدالله را میگیرند، هیچ کسی به آنها نگفت: بسم الله الرّحمن الرّحیم ماهی چقدر میگیرید پسر پیغمبر را بکشید؟ خیلی از اینها حتّی طرفدار اهل بیت هم بودند. طرفدار به این معنا که اهل البیت را خوب میدانستند.
پاسخ دهید