حرمتِ قیام قبل از ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه برای پنجاه سال پیش بود که وقتی امام قیام کردند باید شما می‌گفتید که حرام است و قیام نمی‌کنیم، الآن حکومت را گرفته است. این اصلاً یک چیز دیگر است! یعنی شما می‌توانید دلیل شرعی پیدا کنید که حکومت را به طاغوت پس بدهیم؟ فوقِ آن این است که قیامِ این انقلاب حرام بوده است، الآن یک حکومتی است، این حکومت می‌تواند به بخشی از دین عمل کند، آیا دلیل شرعی داریم که آن را پس بدهیم؟ علامه مجلسی‌ها، علامه حلّی‌ها، چطور رفتار می‌کردند؟ از شاه صفوی که چشمِ فرزندان خود را درمی‌آورد هم بدتر است؟ ارزشِ همه‌ی آن حرف‌های قبلی یک صدم این حرف است، همه‌ی آن حرف‌ها برای این است که انقلاب کنیم یا نه، حالا انقلاب شد و الآن هم حکومت دستِ یک فقیه است، آیا الآن دلیلی وجود دارد که این فقیه برود و این حکومت را به طاغوت پس بدهد؟

 

این همان چیزی است که طرف پنجاه سال است از حجره‌ی خود بیرون نیامده است و اصلاً نمی‌داند که الآن زمان قاجار است یا نه، باید پنجاه سال پیش این حرف‌ها را می‌زدی که حرام است! الآن حکومت دستِ ماست! امیرالمؤمنین روحی له الفداه فرمودند: حکومت هیچ ارزشی ندارد، حتّی به اندازه‌ی این کفش پاره! مگر اینکه یک حق احقاق کنم! اگر انسان کمی تاریخ بخواند کفایت می‌کند برای اینکه…. یادداشت‌های فروغی منتشر شده است که می‌گوید الحمدلله امروز آتش‌زنه‌ای دست یک نفر را سوزاند، می‌شود حکومت فشار بیاورد و این عزاداری‌ها را تعطیل کنیم! بعد می‌گوید: روز عاشورا بود، رفتیم با یکدیگر کمی قمار کردیم و …. بعد رفتیم جایی نذری می‌دادند، گرفتیم و خوردیم! حالا ما حکومت را برگردانیم و دستِ این‌ها بدهیم؟ روحِ دین این را می‌گوید؟  ما یک حکومتِ صفویه داریم، بیش از هشتاد درصدِ تراثِ شیعه برای صفویّه است، چون پول داشتند و از روی آثار نوشته‌اند، چون همیشه شیعه در فشار بوده است، تراثِ قدیمیِ ما از فرقه‌های کم جمعیّت مانندِ زیدیّه و اسماعیلیّه کمتر است، چون هیچ وقت حکومت نداشتیم، همیشه هم وسطِ جنگ بوده‌ایم، در مرکزیّت بوده‌ایم و همیشه ما را می‌زدند، اگر صفویّه نبود ما امروز نسخه‌ای از کافی نداشتیم، از منابع اصلی‌مان، روایات‌مان، تفاسیرمان و… هیچ چیزی نداشتیم، کسی کمی تاریخ بداند می‌داند که حکومت‌ها وقتی پول دارند، قدرت دارند، هر کشوری که حکومت در دستِ او بوده است تراثِ او امروز… در ترکیه ببینید، در دستِ عثمانی‌ها بوده است، دویست هزار نسخه‌ی خطّیِ مهم در آنجا هست، همه‌ی آن‌ها برای حکومت است!

 

چرا علّامه مجلسی اینقدر همراهی می‌کند؟ انسان برود بررسی کند و ببیند! چرا این فرصت برای علمای دیگرِ ما نبود؟ چون وقتی اسمِ امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌بردند، در ازبکستان با قلم‌تراش… می‌دانید که قلم‌تراش خیلی تیز است… وسطِ مجلسِ شاه آخوندِ شیعه را لقمه لقمه کردند! حالا یک امنیّتی بیاید، یک حکومتی بیاید، بگوید منابع را منتشر کنید، پول خرج کند و بگوید ترجمه کنید، علامه مجلسی با آن عظمت شروع به ترجمه‌ی کتاب می‌کند، چه زمانی این اتّفاق می‌افتد؟ زمانی که حکومت هست، وقتی ترسِ امنیّتی نیست. اگر دوره‌ی سیّدالشّهداء علیه السلام یک حکومتی بود که فقط به سیّدالشّهداء علیه السلام محبّت داشت، آیا این اتّفاقات می‌افتاد؟ که بگوییم برویم پس بدهیم، یزید بیاید و بگیرد، تا امام زمان ارواحنا فداه بیاید… خیلی حرفِ عجیبی است!

 

سلطان محمد خدابنده یک کار کرده است، مغول است، سنّی است، آخر هم همسرِ سنّیِ خودِ او به او سم می‌دهد و او را می‌کشد. یک سکّه منتشر می‌کند و ضرب می‌کنند، در قلب سکّه نوشته است «عَلیٌ وَلیُ الله»! در آنجایی که اگر کسی «عَلیٌ وَلیُ الله» می‌گفت او را به شدّت اذیّت می‌کردند، ناگهان سلطان شیعه می‌شود و سکّه «عَلی وَلیُ الله» ضرب می‌کند و در دستِ مردم می‌افتد! علامه حلّی رحمه الله علیه در ابتدای «منهاج الکرامه» می‌گوید: «خَلَّد اللهُ مُلکَه وَ قَرَنَ دَولَتَهُ بِالدَّوامِ إلی یَوم القِیامَه» خدای متعال دولتِ او را تا روز قیامت مداوم نگه دارد، چرا؟ چون توانستیم یک «عَلیٌ وَلیُ الله» بگوییم.

 

امروز اگر علّامه حلّی بود مانندِ ما عمل نمی‌کرد، او می‌فهمید چقدر فرصت برای کار هست! بعد آن طرف معلوم نیست در غار زندگی می‌کند یا کجا، می‌گوید: قیام قبل از قیام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه حرام است!… آن برای پنجاه سال پیش بود! الآن دیگر قرار نیست قیام کنیم، الآن حکومت در دستِ ماست، اگر توان دارید کمک بدهید کار را بهتر کنیم! فرض کنید که یزید سرِ کار است، از یزید بهتر نیست؟ انصاف هم چیزِ خوبی است، که اگر طاغوت هم هست طاغوتِ خوبی است، فقط جلساتِ مذهبی بیست برابرِ قبل شده است، دیگر این مساجد طویله نمی‌شوند! ان شاء الله خدای متعال ما را شاکر نعمت‌های خودش قرار دهد.