بعد از اینکه مرحوم میر حامد حسین، کتاب طبری در زمینه طرق حدیث غدیر را معرفی کرد، حاکم حسکانی را معرفی می کند. ایشان طبق روال گذشته، برای اثبات این کتاب، در ابتدا به سید بن طاووس رجوع می کند و از قول او می گوید: ابواقاسم، عبیدالله بن عبدالله حسکانی، کتابی را در این باره نگاشته است و نام آن را «دعاء الهداه الی أداء حق المولاه» گذاشته است.

سپس در ادامه بیان می کند که بعضی گفته اند که حاکم حسکانی شیعه است؛ زیرا او حدیث رد شمس نوشته است! اینکه به خاطر نقل حدیث رد شمس یک عالم سنی رمی به تشیع می کنند، خودش نشانگر آن است که این حدیث در صورت اثبات، دلالت خوبی بر حقانیت شیعه دارد. حدیثی که حتی نقلش هم ممنوع است!

حال مرحوم میرحامد حسین، از این شخص دفاع می کند و می فرماید اینکه حسکانی این حدیث را تصحیح کرده است، مضر به مقام او نیست؛ زیرا بر طبق تعریف ابن حجر عسقلانی، هر کس که به اهل بیت محبت مقداری داشته باشد، او در جمع شیعیان آورده می شود. 

سپس مرحوم میرحامد حسین شخصی را مثال می زند که شیعه نبوده ولی به عصمت اهل بیت علیهم السلام معتقد بوده است. ایشان می فرماید: محمد معین بن محمد امین که شاگرد مفتی مکه شیخ عبدالقادر بوده است، در کتاب «دراساه اللبیب فی الاسوه الحسنه بالحبیب» بعد از بیان اعتقادش به عصمت اهل بیت علیهم‌السلام می گوید: «انما اعقد فی اهل الولایه قاطبهً العصمه بمعنی الحفظ و عدم صدور الذنب»؛ یعنی من معتقدم که اهل بیت رسول خدا معصومند؛ یعنی آنها دامان  خود را از گناه نگاه داشته اند و گناهی نیز از آنها سر نزده است. و این عدم گناه نیز از سر اجبار نیست؛ بلکه آنها از سر اختیار گناه نمی کنند. سپس ادامه می دهد: «بذلک یطلق علیهم الائمه المعصومون»؛ اصلا برای همین است که به آنها ائمه معصومین می گویند.

«فمن رمانی من هذا المبحث باتباع مذهبٍ غیر السنیه فعلیه اثم و فریته و الله خصمه» ؛ اگر به خاطر نقل عصمت، غیر از تسنن را به من نسبت دهد، او به من تهمت زده است. چراکه من از شیعیان برائت جسته ام.

بعد محمد معین ادامه می دهد: چه طور من از این اتهام نترسم؟! در صورتی که وقتی حافظ حسکانی حدیث رد شمس را تصحیح می کرد، گفت من بر حذر می دارم کسی را که بعد از شنیدن کلام من مرا به تشیع متهم کند!

” شایان ذکر است که این متن به ویرایش نهایی نیاز دارد. “