امّا نگران اشتر نباشید. عبارت حضرت را ببینید: «لَستُ أَخَافُهُ عَلَى ذَلِکَ»، من آن‌طور که شما می‌ترسید از اشتر نمی‌ترسم، اشتر کسی نیست که با من مخالفت کند، اگر بگویم باید، در هر صورت تکلیف این است، گوش می‌کند. کسی که مطیع باشد تندروی نمی‌کند، به حرف گوش می‌دهد، نقطه‌ی اصلی این‌جا است. بعد یک عبارتی فرمود: «یَا لَیتَ فِیکُم مِثلَهُ إِثنَین»، ای کاش  دو نفر مثل اشتر در بین شما بود.

بعد حضرت استدراک کرد، گفت: دو نفر که نمی‌شود، «یَا لَیتَ فِیکُم مِثلَهُ وَاحِداً»، ای کاش یک نفر مثل اشتر در بین شما بود. اشتر دارد درست می‌گوید، نباید کوتاه می‌آمدید به حکمیّت برسد، وا دادید که این‌طور شد. مثلاً حکمیّت را امضاء کردید، جشن هم بگیرید، بروید در خیابان بوق هم بزنید، چه چیزی داده‌اید چه چیزی گرفته‌اید؟ خوشحال هم باشید. فرمود: او درست می‌گوید، او درست می‌گوید که اشتباه کردید، منتها اشتر وقتی بشنود من چیزی می‌گویم گوش می‌دهد، ای کاش دو نفر مثل اشتر بودند. فرمود: دو نفر که زیاد است، ای کاش یک نفر مثل اشتر بود.