در دو قسمت از نهج البلاغه عبارتی مطرح است که شیعه به ما اشکال می‌کنند. می‌گویند: امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) خود را امام نمی‌دانست چون در خطبه‌ی ۳ داریم که اصرار کردند تا پذیرفت. اگر حکومت حقّ الهی امیر المؤمنین بود، امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) اوّلین کسی است که حق را اجرا می‌کند. این مال پدر نیست که از آن گذشت کند. مثلاً اگر کسی انگشتر من را بردارد و برود من می‌گویم از آن گذشتم امّا اگر چیزی متعلّق به بیت المال باشد مثلاً اگر ماشین بیت المال دست من باشد که گذشتن ندارد.

یا در جای دیگر فرموده است: «أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیراً»[۱] اگر من وزیر باشم، مشورت بدهم بهتر است. بار روی دوش من باشد ولی حاکمیت با خود شما باشد. می‌گویند اگر امیر المؤمنین (علیه السّلام) آن‌طور که شیعه قائل است، اگر قائل بود که امام مسلمین است و ۲۵ سال هم حقّ او را پایمال کردند معنی نداشت نپذیرد.

ما پاسخ داده‌ایم. پاسخ این است که امیر المؤمنین (علیه السّلام) را به عنوان امیر مؤمنان، امام معصوم مفترض الطّاعه که نپذیرفتند. حتّی به عنوان افضل صحابه هم نپذیرفتند لذا حضرت می‌فرماید: این نوع حاکمیت چندان فایده‌ای ندارد چون شما فرمانبردار نیستید. آن کسی که پیامبر آورده بود این بود که امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) امام معصوم است و اطاعت او نیز واجب است. این یک بحث است، دیگران آمدند جلوی آن را گرفتند و نگذاشتند صورت ظاهری امامت امیر المؤمنین (علیه السّلام) اجرا بشود و امکان ظاهر شدن ولایت و حکومت امیر المؤمنین شکل نگرفت. حالا که می‌گویند بیا، می‌گویند بیا جانشین عثمان باش! و بعد هم انتظار داشتند که اسوه‌ی او دو خلیفه‌ی اوّل باشند کما این‌که هر کسی که می‌آمد بیعت کند می‌گفت: «بَایَعتُکَ عَلَی کِتَابِ الله وَ سُنَّهِ رَسُولِهِ وَ سیرَهِ شیخین» حضرت دست خود را می‌کشید. می‌گفت: خیر، چنین چیزی نباید باشد، من قبلاً ۱۳ سال معطّل شدم برای این‌که سیره‌ی شیخین یا چیزی است که همان چیزی است که کتاب و سنّت است که چرا تکرار می‌کنید؟ ولی اگر چیز جدیدی است من اصلاً قبول ندارم.

نگذشتن از بعضی خطوط قرمز آن‌قدر برای امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) مهم است که حاضر است ۱۳ سال حکومت عثمان اتّفاق بیفتد ولی حاکم نشود؛ یعنی ارزش ندارد یک مهر تأیید به حکومت دو نفر قبلی زده شود ولو امیر المؤمنین (علیه السّلام) ۱۳ سال زودتر بیاید. حالا هم که نمی‌پذیرد می‌خواهید بگویید: فایده ندارد، می‌خواهید بگویید علی (علیه السّلام) خلف عثمان شد و ما با هم سازش نداریم.

این نیست که امیر المؤمنین (علیه السّلام) خود را حاکم نیست، آن روز امیر المؤمنین (علیه السّلام) را به عنوان «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ»[۲] بر سر کار نیاوردند، لذا امیر المؤمنین (علیه السّلام) نپذیرفت.

 


[۱]– نهج البلاغه، ص ۱۳۶٫

[۲]– الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷٫