«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلِینَ حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِین أَبِی الْقَاسِمِ مُصْطَفَی مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمَعْصومِین سِیَّمَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا فَدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِین إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّین».

«وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

RanjBariyan-13951212-KhaneSedighi (7)

مسئله‌ی امامت دلیل قیام فاطمه (سلام الله علیها)

در دو جلسه‌ی گذشته اشاره‌ی مختصری داشتیم به آنچه که عامل قیام حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) بود. عبارت بود از مسئله‌ی امامت و ولادت. دعوا یک دعوای خانوادگی نبود، یک دعوای شخصی نبود، دعوا در مورد یک مسئله‌ی فرعی نبود. هیچ مسئله‌ای ارزش این را نداشت که حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) با آن وضعیّت و با آن شرایط در میدان حضور پیدا کنند و زبان به افشاگری باز کنند و پرده را از چهره‌ی نفاق کنار بزنند. آنچه سبب شد حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) با همه‌ی وجود و با همه‌ی توان به میدان آمد و با آن شرایط سخت و تلخی که برای ایشان پیش آمد، دست از ادامه نکشیدند و همچنان به آن عرصه‌ی سخت ادامه دادند، حفظ مسئله‌ی امامت بود. حقیقتاً هم در این میدان پیروز شدند.

RanjBariyan-13951212-KhaneSedighi (3)

پیروزی فاطمه (سلام الله علیها) در میدان مبارزه

از این میدان موفّق و پیروز خارج شدند، چرا که اگرچه به ظاهر وجود مبارک علیّ بن ابیطالب (علیه الصّلاه و السّلام) خانه‌نشین شدند، لکن مهر غصب بر پیشانی آن دستگاه نشانده شد و مشخّص شد آنچه اتّفاق می‌افتد مطابق نظر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) که همان وحی الهی بود نیست، چون فرمود: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ».[۲] یعنی آنچه خدا اراده کرده بود و پیغمبر او اعلام کرده بود اتّفاق نیفتاد، بلکه وضعیّت دیگری رقم خورد. این توفیق بزرگی بود که از عهده‌ی کسی هم برنمی‌آمد.

RanjBariyan-13951212-KhaneSedighi (4)

جایگاه فاطمه (سلام الله علیها) در جامعه

یعنی در مقابل آن کسانی که مدّعی بودند محاسن خود را کنار پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) سفید کرده‌اند هر کسی می‌خواست حرفی بگوید می‌گفتند: آن موقع که تو نبودی، تو بچّه بودی، ما کنار پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) بودیم، ما صحابی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) بودیم، ما یاران نزدیک پیغمبر بودیم. اصل این ادّعاهایی که همواره در طول تاریخ تکرار می‌شود آن‌جا بود، آن‌ها هم همین ادّعاها را داشتند. کسی می‌توانست مقابل این‌ها با سابقه‌هایی که داشتند و ادّعاهایی که داشتند بایستد که جایگاه والایی داشته باشد، خود او را نتوانند زیر سؤال ببرند. او کسی نبود جز زهرای مرضیّه (سلام الله علیها). همه دیده بودند «کُلَّمَا دَخَلَت»، هر مرتبه که ایشان وارد منزل نبیّ مکرّم اسلام می‌شد پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) تمام قد به احترام ایشان می‌ایستاد، به استقبال حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌رفت، گاهی دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) را می‌بوسید. کسی در مقابل آن‌ها ایستاد که بارها نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»،[۳] بارها فرمود: «أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضَبُ لِغَضَبِهَا وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا».[۴]

هر گاه که می‌خواست از مدینه خارج شود مقابل درب خانه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌ایستاد، تلاوت می‌کرد: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ… إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».[۵] از مدینه خارج می‌شد. وقتی هم برمی‌گشت مجدّداً مقابل درب خانه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌ایستاد همین عبارات را تکرار می‌کرد. داخل منزل می‌شد، مدّتی مکث می‌کرد. نوشته‌‌اند حضرت مدّت قابل توجّهی هم مکث می‌کرد بعد خارج می‌شد. بعد به منزل خود می‌رفت. این‌ها سیره‌ای بود که از حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) دیده بودند.

RanjBariyan-13951212-KhaneSedighi (6)

ناتوانی در مقابله با فاطمه (سلام الله علیها)

لذا با آن جایگاه اجتماعی که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) ترسیم فرمود و تازه به فراخور فهم آن‌ها بیان کرد، آن مشروعیّتی که حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) در میان آن‌ها داشت وقتی به میدان آمد و پشت سر علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) ایستاد زبان آن‌ها قفل شده بود، نمی‌توانستند در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت کنند. تنها راهی که برای آن‌ها مانده بود این بود که دست به شمشیر ببرند، غلاف شمشیر بکشند، به حضرت حمله کنند. راه دیگری برای آن‌ها نمانده بود، چون وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آن جایگاه، با آن بیان رسا، با آن بیان فصیح و آن حضور حماسی، آن‌ها را رسوا کرده بود و پرده را از جلوی چهره‌ی تاریک آن‌ها کنار زده بود. این در واقع حماسه‌ای بود که حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) در آن روزهای تلخ مدینه آفرید.

RanjBariyan-13951212-KhaneSedighi (8)

مشخّص شدن مسیر مورد تأیید پیغمبر (صلّی الله علیه و آله)

 در واقع به همه‌ی تاریخ گوشزد کرد که مسیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) این نیست که شروع شده، مسیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مسیر دیگری است. مسیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) همان است که فرمود: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ». مسیر پیامبر چیزی بود که اگر اتّفاق می‌افتاد اکمال دین صورت می‌گرفت، اتمام نعمت صورت می‌گرفت و این‌ها نگذاشتند، انحرافی در مسیر ترسیم شده‌ی نبیّ مکرّم اسلام ایجاد شد. ارتباطی که میان امام و مردم و اجتماع برقرار است اشاره کردیم یک ارتباط قراردادی و اعتباری نیست، یک ارتباط حقیقی است. وقت اجازه نمی‌دهد من وارد این بحث شوم. یک ارتباط حقیقی و واقعی است، ارتباط اعتباری نیست، ارتباط برآمده از رأی اکثریّت نیست، این ارتباطی است که خود خدای تبارک و تعالی تنظیم فرموده است. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»،[۶] خود خدا باید این جایگاه را تعیین کند، خود خدا باید او را به این مقام نصب کند. بگذریم.

لحظات شهادت فاطمه (سلام الله علیها)

عصر روز شهادت حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) است. نوشته‌اند که لحظه‌ی وفات حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزدیک غروب بود. یعنی همین ساعاتی که ما الآن هستیم دقایق آخر نفس کشیدن حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. وجود مبارک امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) در آن ساعت منزل نبودند، مسجد بودند ایستاده بودند. امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) سراسیمه به سر و سینه می‌زدند وارد مسجد شدند. صدا زدند: «یَا مُحَمَّدَاهْ». گفته‌اند زانوهای امیر المؤمنین (علیه السّلام) طاقت را از دست داد و با صورت به زمین خورد. به هر زحمتی که بود آمد خود را کنار بستر حضرت زهرا (سلام الله علیها) رساند. پارچه را کنار زد.

مرحوم آیت الله میلانی در کتاب «قَادَتُنَا» دارد، منابع معتبر دیگر هم دارند، یک کاغذی که وصیّت‌ نامه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود آن‌جا بود. برداشت و خواند، دید نوشته: «هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ».[۷] این وصیّت نامه‌ی فاطمه (سلام الله علیها) است. «یَا عَلی غَسِّلنِی وَ کَفِّنّی وَ دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لَا تُعلِن بِهِ أَحَداً»، علی جان، یک عمر در کنار تو بودم از تو چیزی نخواستم، امّا الآن این را از تو می‌خواهم، این هم برای اثبات حقّانیّت خود تو است، این هم برای من نیست. یک عمر بگویند چرا فاطمه (سلام الله علیها) شبانه غسل داده شد؟ چرا شبانه کفن شد؟ مگر دختر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) نبود؟ مگر در شهر خود نبود؟ مگر آن‌ها اصحاب پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) نبودند؟ یا علی «غَسِّلنِی بِاللَّیل کَفِّنِّی باللَّیل دَفِّنِّی بِاللَّیل».

آن وقت بدن مطهّر صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) را وجود مبارک امیر المؤمنین (علیه السّلام) غریبانه غسل می‌داد. اسماء می‌گوید حضرت فرمود: تو آب بریز و من خودم بدن را غسل می‌دهم.

روایت امام صادق در مورد کیفیّت دفن فاطمه (سلام الله علیها)

از امام صادق (علیه السّلام) سؤال کردند: یا ابن رسول الله، چه کسی بر بدن فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) نماز خواند؟ فرمود: پدر غریب من علی نماز خواند. گفتند: یا ابن رسول الله، آیا امیر المؤمنین (علیه السّلام) در نماز تنها بود یا افراد دیگر هم بودند؟ فرمود: جبرئیل آمده بود، میکائیل آمده بود، اسرافیل آمده بود، همه پشت سر علی (علیه السّلام) ایستاده بودند، بابای غریب من صدا می‌زد: «اللَّهُ أَکبَر». جبرئیل تکبیر می‌گفت، میکائیل تکبیر می‌گفت، اسرافیل تکبیر می‌گفت، همه‌ی ملائکه آمده بودند به صف ایستاده بودند. وجود مبارک امیر المؤمنین (علیه السّلام) خیلی غریبانه، خیلی تنها، بدن مطهّر را غسل داد، کفن کرد، نماز خواند. خیلی سخت گذشت.

پایان

[۱]– سوره‌ی غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ی مائده، آیه ۶۷٫

[۳]– الأمالی (للصدوق)، ص ۱۰۴٫

[۴]– بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۶۲٫

[۵]– همان، ج ۳۵، ص ۲۱۶٫

[۶]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۲۴٫

[۷]– الکافی، ج ۷، ص ۴۸٫