شخصی خدمت خلیفه‌ی دوم آمد، این هم در صحیح مسلم و هم در صحیح بخاری است. یک چهارم آخر آن را حذف کرده است. گفت: آقا من جُنُب شدم، آب پیدا نکردم چه کار کنم؟ گفت: فعلاً نماز تعطیل است، هر وقت آب پیدا کردید. آن زمان که در عربستان آب لوله کشی نبود، بیشتر اوقات آب پیدا نمی‌شد. این‌ها بیابان‌ گرد بودند. این‌که عرض می‌کنم بلد نبود روخوانی کند، همان آیه‌ای که وضو را فرموده است، همان آیه غسل و تیمّم را هم فرموده است. چون نماز عبادت هر روز است، طهارت برای آن لازم است و در آن شرایط معمولاً آب نبوده است. گفت: آب نبود چه کار کنم؟ گفت: هر وقت آب آمد. از این‌جا به بعد در صحیح بخاری حذف شده است و در صحیح مسلم است. عمّار گفت: به یاد دارید یک روز ما با پیغمبر در سفر بودیم، من و تو نیاز به غسل پیدا کردیم «فَأَمَّا أَنْتَ فَلَمْ تُصَلِّ وَ أَمَّا أَنَا فَتَمَعَّکْتُ فِی التُّرَابِ»[۱] تو نماز نخواندی ولی من خود را خاک مالی کردم و نماز خواندم. رسول خدا به من فرمودند: کلّ بدن خود را نمی‌خواهد خاک مالی کنید، همین وجه و کفّین کافی است. تیمّم این‌طور است، صورت و دو کف دست. او گفت: «اتَّقِ اللهَ یَا عَمَّارُ» بترس از خدا. بترس از خدا یعنی چه؟ یعنی این‌جا تو حقّ افشاگری نداری. برای چه حدیث نقل می‌کنی؟ چه چیزی را یاد آوری می‌کنی؟


[۱]– صحیح مسلم، ج ۱، ص ۲۸۰٫