وقتی در مدینه با امیر المؤمنین بیعت شد که پایتخت پیغمبر بود، محل استقرار قدما و سابقین بود، خود مثل مروان‌ها هم آمدند بیعت کردند، دیدند ضایع است، همه یکی یکی آمدند بیعت کردند. این‌که می‌گویند بیعت نکردند یعنی در جنگ‌ها شرکت نکردند. اگر می‌گویند عبدالله بن عمر بیعت نکرده است باید دقّت کرد این یعنی چه؟ یعنی این‌که در آن بیعت اوّلی شرکت نکرد. مروان در آن بیعت اوّلی شرکت نکرد، جزء آن حزب اللهی‌های صف اوّل نبودند، امّا وقتی بیعت با امیر المؤمنین رخ داد، در جامعه مستقر شد دیگر ضایع بود کسی با امیر المؤمنین بیعت نکرد، یعنی از چشم افکار عمومی می‌افتاد. چون همه یک چیز می‌خواهند، یک نفر مخالفت می‌کند مثل مروان. او چه ایرادی می‌توانست به امیر المؤمنین بگیرد؟ مردم مدینه که دیدند امیر المؤمنین در قتل عثمان شریک نیست، مردم مدینه می‌گفتند قتل عثمان در مدینه اتّفاق افتاده است، امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود: من برای قتل عثمان ناراحت نشدم، البتّه خوشحال هم نشدم. من امر نکردم، برای قتل عثمان تشویق هم نکردم. سعی کردم جلوی قتل او گرفته شود، امّا بارها عرض کردیم فرمود: کسانی که عثمان را یاری کردند، فکر نکنند کاری خوبی انجام دادند و کسانی که عثمان را یاری نکردند تصوّر نکنند کار بدی کردند.

 

عثمان امیر المؤمنین را مهدور الدّم می‌داند. یعنی اگر دادگاهی تشیکل بدهند حکم عثمان اعدام است. نه به عنوان خلیفه‌ی غاصب، آن یک عنوان‌های دیگر است که جامعه‌ی اسلامی آن روز نمی‌پذیرفت، به عنوان ناصبی نه، به عنوان مفسد فی الارض. هم مفسد اقتصادی، هم مفسد فی الارض. او از نظر امیر المؤمنین مفسد فی الارض است، مهدور الدم است. حالا جامعه‌ی ما را نگاه نکنید که می‌گویند زن و سلبریتی و این‌ها نباید قضاوت کند، از این جهت احساسی هستند یک چیزی می‌گویند. قضاوت این‌گونه نیست که هر کسی از روی احساس یک حرفی بزند، قضا بر اساس موازین است. اوّلین کار این است که پرونده را بخوانند، یک عدّه پرونده را نخوانده موافقت کردند، یک عدّه مخالفت کردند، وقتی بیعت در مدینه رخ داد، اگر مردم مدینه خیلی نگران عثمان بودند که در خانه‌ی خود تشنه کشته نشود، می‌رفتند او را نجات می‌دادند همین مردم مدینه که ۴۰ روز دیدند که خانه‌ی عثمان را محاصره کردند، اگر می‌خواستند حفظ می‌کردند. امیر المؤمنین هم یکی از آن‌ها است، بیعت کردند. اوّل کار که بیعت کردند خیلی از افراد نیامدند مثل مروان و ولید و عبدالله بن عمر و سعد بن ابی وقاص. امّا وقتی همه آمدند، آن‌ها بهانه‌ای نداشتند که بیعت نکنند، این‌ها از چشم جامعه می‌افتادند. لذا این‌ها هم یکی یکی بیعت کردند.