خیال نکنید که برنامه‌های تلویزیونی ما این‌طور است. آن زمان اگر برنامه تلویزیونی بود معلوم می‌شد. ما هنوز چنین توفیقی نداشتیم که اگر یکی از این مادمازل‌های بازیگر اگر خواست از یک شهری به شهری دیگر سفر کند یا از کشوری به کشور دیگر سفر کند چند ده هزار نفر او را مشایعت کنند، ولی در تاریخ داریم. یعنی امیدوار باشید، ناامید نباشید. بستر شهوات است. یک خواننده‌ای بود که وقتی در مجالس می‌خواند خیلی‌ها نیاز به تجدید وضو و بلکه غسل پیدا می‌کردند. این خواست به حج برود. از مدینه تا مکّه هزار سوار یا کجاوه که در آن چند نفر می‌نشینند این خانم را همراهی کردند تا به بیت الله الحرام مشرّف شود. حاجت او هر چه بود نمی‌دانم، ولی معلوم بود که حاجت این‌ها چیست. این‌طور فراوان داریم.

 

 یا مثلاً از مدینه باخبر می‌شدند که در کشور برادر و همسایه، در بصره یک کنسرت است. الآن با این ابزارهای اینترنتی ببینید که چند هزار کیلومتر فاصله است. سفر می‌کردند به گونه‌ای که شهر خلوت شد. گزارشگر می‌گوید می‌گشتیم می‌دیدیم که در شهر همه پیرمردهایی هستند که سفر کردن برای آن‌ها سخت است. «شابٍ و شابهٍ» ؛ می‌گوید دختر و پسر جوانی نماند، الّا این‌که سفر کردند تا ببینید او چه کار می‌کند. این عصر چه زمانی است؟ همان عصری است که وقتی سیّد الشّهداء علیه السّلام ۲۸ رجب راه افتاد، شبانه هم راه افتاد، مردم فهمیدند که آقا چهار ماه است که در مکّه است. جامعه‌ای که شهوات آن پرورش پیدا کند، به آن توجّه شود، اصل قرار داده شود، حرمت به آن گذاشته شود، هویّت محسوب شود، اگر شما در آن جامعه به بصره سفر نمی‌کردید، می‌گفتند شما راحت هستید؟! چطور زندگی می‌کنید؟!