در جامعه نگاه کنید. یک وقت در همین جامعه‌ی ما فرهنگ را تغییر دادند. بنده به یاد دارم چون معلّم مدرسه بودم. اگر یک خانواده‌ای سه یا چهار خواهر و برادر بودند خجالت می‌کشید که بلند شود و بگوید ما چند نفر هستیم. مثلاً شناسنامه به او نمی‌دهیم. بیمه‌ی او را قبول نمی‌کنیم، کأنّه معاذالله حلال زاده نیست. یک جریانی باعث شد که فرهنگ عوض شود، ولی بالاخره فرهنگ عوض شد. باکلاس و بی‌کلاس شدند، باشعور شدند و چیز دیگر.

اگر دختر و پسر با حمد و سوره همدیگر را درست کنند عیب ندارد، امّا اگر زود ازدواج کنند می‌گویند آتش آن‌ها تند است. هنوز در اوّلی مانده است، دومی مهم نیست. این فرهنگی است که در جامعه‌ی ما است. گناه زیاد که صدای کسی در نمی‌آید. ولی اگر کسی دو بار به صورت حلال ازدواج کرده باشد، نه خود او جرأت دارد بگوید و نه این‌که اگر بگوید چنان به او نگاه می‌کنند کأنّه این بوده است که هزار میلیارد… انگار این شخص بوده است که در ۲۳ سالگی عضو هئیت مدیره‌ی پارس جنوبی شده است. این قبیح نیست، این قبیح است که به شرع عمل کرده است! ارزش‌‌ها چطور جا به جا می‌شود؟ همین‌طور. ارزش‌ها چطور جا به جا می‌شود؟ این‌طور که در جامعه‌ی ما این‌قدر به بعضی‌ها بها داده می‌شود که اگر روز پایانی یک برنامه‌ی تلویزیونی قرار است یک خانم بازیگر را بیاورند، از بیست روز قبل همه به استقبال او می‌روند و قلب‌ها تند می‌زند که قرار است یکی بیاید. بعد می‌گویند شما زودتر دنبال محرّم نروید. این را می‌گویید آن را هم بگو! از چند روز قبل شما دارید آنونس تبلیغاتی می‌کنید که یک نفر قرار است در برنامه‌ی تلویزیونی بیاید؟ خدا او را حفظ کند، إن‌شاءالله به پای هم پیر شوند.