زندگی ائمّه این‌طور نبود که یک سری کارهای اتّفاقی انجام دهند یک دفعه یک امام کار درسی انجام بدهد، یک امام کار عبادی انجام دهد این‌طور نبود. همه‌ی زندگی آن‌ها تعبیّت از حق بود، این‌که چه کار کنیم مردم را هدایت کنیم. الآن که همه ادّعا می‌کنند از اهل بیت هستیم، این کار را قبلاً سیّد الساجدین هم انجام دادند شروع به عبادت سنگینی کرد که حضرت رضا به برادر خود زید فرمود: اگر تو تصوّر می‌کنی هر کاری انجام دهی به بهشت می‌روی، پس معلوم است پدر خود را قبول نداری، چون پدرت دائم در عبادت بود. «کَانَ یُحْیِی اللَّیْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَر … حَلِیفِ السَّجْدَهِ الطَّوِیلَهِ»[۱] همین باعث جذب می‌شد. حضرت از ارکان حکومت آدم جمع کرده بود. وزیر هارون، صدر اعظم هارون، خواهر زندان‌بان. حالا راجع به زندان حرف می‌زنم چون زندان را در خانه ایجاد می‌کردند، مطموره‌ها را در خانه‌ها می‌ساختند. آن‌ها می‌گفتند او که زندانی کردند چه کسی است؟ از آن پنجره‌ی کوچک نگاه می‌کرد، این‌طور نقل کرده است شب تا صبح گریه می‌کرد و عبادت می‌کرد. از سحر تا نماز صبح قرآن می‌خواند، گریه می‌کرد و عبادت می‌کرد تا فرض کنید ساعت هشت و نه صبح ما. مسواک می‌زد یک قدری نان می‌خورد و یک قدری تا ظهر استراحت می‌کرد، ظهر بلند می‌شد نماز ظهر و عصر می‌خواند و تا مغرب عبادت می‌کرد. مغرب را می‌خواند و تا وقت فضیلت عشا به سجده می‌رفت. بعد از عشا می‌نشست چند صفحه قرآن می‌خواند دوباره تا سحر به سجده می‌رفت اصلاً حیرت کرده بود. او چه کار به شما دارد؟ عبادت عجیب حضرت حتّی خواهر سندی بن شاهک را جذب کرده است، او دشمن‌های موسی بن جعفر را لعنت کرده است.

 


[۱]– بحار الأنوار، ج ‏۹۹، ص ۱۷٫