«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

هدیه به پیشگاهِ باعظمتِ اهل بیت رسول مکرّم صلی الله علیه و آله و سلّم، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و کریم عالم وجود، باب الحوائج، حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه، فرزند عظیم الشّأن ایشان حضرت رضا علیه آلاف التّحیّه و الثّناء، نواده‌ی بزرگوار ایشان، آقای ما حضرت جواد سلام الله علیه، پناهگاه ما، دخترِ برومند ایشان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سایر فرزندن ایشان، حضرت صالح بن موسی علیه السلام صلواتی مرحمت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

عرض ادب و ارادت و خاکساری و التجاء و استغاثه به محضر پُرخیر و برکتِ حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح من سواه و فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

تبیین بحث

برخلافِ بعضی از شیعیان مانند من که قصور و تقصیر دارند… ماه رجب رو به اتمام است و سرافکنده و کم‌کار و حسرت به دل هستند…

حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه خیلی برای ما زحمت کشیده است، اگر خدای متعال توفیق بدهد و حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه اجازه بدهد که مثلاً بشود حداقل یک دهه با تمرکز راجع به ایشان گفتگو کرد، می‌بینیم که عجب!…

رأس غفلت این است که ما چنین امامی داریم، ولی گویی نداریم…

«امام داشتن» که فقط به اعتقاد نیست که اگر روزی از ما بپرسند امام هفتم شما کدام بزرگوار است، ما نام ایشان را ببریم. «امام داشتن» یعنی با امام همه جا برویم، با امام ببینیم، امام چشمِ ماست، امام گوشِ ماست، امام پناهگاهِ ماست، امام بزرگترِ ماست، امام بابای ماست، امام ولیّ ماست، امام دلسوزِ ماست، در این رابطه هم خیلی هزینه داده است.

بعضی روایات هم هست که می‌گوید قرار بود بعضی بلاها بر شیعیان نازل بشود، «فَوَقَیْتُهُمْ وَ اَللَّهِ بِنَفْسِی»،[۴] من به جان خریدم، من گفتم بلا به سر من بیاید اما آسیبی به این شیعیان وارد نشود. هم به تن مبارک حضرت آسیب رسید که آسیب کمتری به ما برسد، هم خون دل خورد، هم تلاش کرد، هم اگر زندگی حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه امروز در جامعه مطرح شود، غیردینداران و غیرهیئتی‌ها حق دارند بیایند و یقه‌ی مرا بگیرند و بگویند اگر این دین این چیزی بود که موسی بن جعفر سلام الله علیه امامِ آن بود، به من بگویند خاک بر سرِ تو با این تبلیغی که از دین داشتی! دیگر کسی نبود که بخواهد دین‌گریزی و دین‌ستیزی داشته باشد، بجز آن گروه اندکی که بیماری دارند یا ذات خراب دارند یا ژنتیک معیوب دارند؛ بالاخره همیشه در همه جا بوده است و ابلیس هم مشتری خود را داشته است. اما بگویند چرا شیوه و سیره‌ی تو تفاوت دارد؟

بحث خیلی گسترده است، من می‌خواهم به گوشه‌ای از بحث اشاره کنم، نمی‌توانم همه‌ی بحث را بگویم، یعنی اگر مقدّمه بگویم از بحث جا می‌مانم.

زندگی چند امام ما، بعنوان درمان… این روزها که تراپی می‌کنند، اگر امروز کسی می‌خواهد درمانِ روحی پیدا کند، مطالعه راجع به حضرت زین العابدین سلام الله علیه و حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه که به ایشان «زین المجتهدین» می‌گفتند…

حضرت در گوشه‌ای از مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌نشست و قرآن می‌خواند، بقیه که شیعه نبودند رد می‌شدند و صدای قرآن حضرت را می‌نشستند، کنار حضرت می‌نشستند و گریه و توبه می‌کردند!

حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه هارون را بیچاره کرد!

حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه هارون را بیچاره کرد! به قول ابن ابی الحدید که در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته است، در مورد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هم هست، می‌گوید علی مانندِ مُشک بود، هرچه آن را بپوشانید، عطر آن منتشر می‌شود! مانند آفتابِ میان روز است، اگر ابر هم بیاید، ممکن است خورشید را نبینید، اما نور خورشید می‌آید! با کدام دستمال یا مُشتِ خاک می‌شود جلوی نور آفتاب را گرفت؟ اثرِ وجودی است! حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه اثر وجودی داشت و دارد.

تا ده قرن بعد از شهادت حضرت، غیرشیعیان، سنّی‌های تند، مانند ابن حجر مکّی که سال ۹۷۴ مُرده است، یعنی تقریباً هشتصد سال بعد از شهادتِ حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه! می‌گوید: «یُدعَی بِبَابِ قَضَاءِ الحَوَائِج»! باب الحوائج ما موسی بن جعفر است!

این یعنی چه؟ او که روایت ندیده است که مثلاً بگوید از پیغمبر، از حضرت صادق، از… نه!

ایام کرونا را در یاد دارید؟ هر دارویی که جواب می‌داد، مردم برای آن صف می‌بستند. مردم پول هم می‌دادند که این دارو را بدست بیاورند که آیا بشود و آیا نشود!

کسی که به سراغ او بروند و نتیجه بگیرند، اگر بگویند کنار قبر او مردم را شلاق هم می‌زنند، باز هم عدّه‌ای پنهانی می‌روند، چون برای آن اثر قائل هستند.

سنّی‌ها گفته‌اند «مَا دَعَوهُ الله عِندَ قَبرِهِ» نشد من کنار قبر او یک «یاالله» بگویم، الا اینکه خدا بیش از آن چیزی که می‌خواستم، به من داد!

حال آیا دستگاه بنی عباس می‌تواند جلوی قبر او را بگیرد؟ حتّی نمی‌تواند جلوی قبر او را بگیرد، چه برسد به اینکه بخواهد زمان حیات ایشان، جلوی ایشان را بگیرد!

یکی از گرفتاری‌های هارون این بود که حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه…

هارون خیلی قدرت و ثروت داشت، اصلاً باید چند جلسه راجع به هارون حرف زد، در پنجاه سال اخیر چند پایان‌نامه‌ی دکتری در مورد هارون نوشته‌اند، خواسته‌اند او را نماد اقتدار و آزادی‌خواهی و… معرّفی کنند، حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه همه‌ی این‌ها را با هم نابود کرد!

هارون صلح‌طلب‌ترین انسان روی زمین را به زندان انداخت، به پول امروز هر چند میلیارد دلار هزینه کرد که یک تصویری از بنی عباس ارائه کند، حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه همه‌ی آن‌ها را بهم زد.

روزی هارون به امام کاظم علیه السلام عرض کرد: آفتاب هر جایی که بتابد در سرزمین من است، من نمی‌توانم هر سال به حج بیایم، آنقدر فتوحات و مرز و سرکشی به آن‌ها زیاد است که نمی‌توانم، یک سال به زمین‌های فتح شده و خطوط مقدم نبرد سر می‌زنم و یک سال هم به حج بیایم. در نهایت هم من باید مواظب اطرافیان خود باشم که آن‌ها بیچاره‌ی تو نشده باشند، باید چکار کنم؟

حضرت فرمودند: «اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ»[۵] تو بر تنِ این‌ها حاکم هستی، تو پول و شمشیر داری، اما «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ» من بر دلِ این‌ها حاکم هستم!

مشکلِ زندابان‌ها برای هارون!

جلوتر عرض می‌کنم که یک چالشِ بزرگ هارون این بود که می‌گفت موسی بن جعفر را به زندان می‌اندازیم، اما زندانبان چه کسی باشد؟ چون بعد از مدّتی زندانبان‌ها تغییر عقیده می‌دادند، گریه می‌کردند، توبه می‌کردند، اگر می‌توانستند به نماز حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه اقتدا می‌کردند، التماس دعا می‌گفتند، نامه‌های امام کاظم علیه السلام را به شیعیان می‌دادند و نامه‌های شیعیان را برای امام کاظم علیه السلام می‌آوردند، برای همین هم مجبور بود که مدام جای زندان را عوض کند!

هارون یک نامسلمان را زندانبان کرد، بعد از مدّتی همه‌ی اطرافیان او شیعه شدند، همین «سِندی بن شاهِک» ملعون!

ما از نوادگان سندی بن شاهک، شاعر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مانند «کُشاجِم» داریم!

«وَ قَد عَلِمُوا أنَّ یَومَ الغَدِیرِ بِجَهلِهِمُ جَرَّ یَومَ الجَمَل»، این بیت برای کُشاجِم است، گفت: همه می‌دانند با آن خیانتی که در غدیر کردند، جنگ جمل درست شد. اگر آنجا بر سرِ سفره‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفته بودند، اینطور مسلمان‌کشی هم رخ نمی‌داد!

خواهرِ سِندی بن شاهِک، غلامِ سِندی بن شاهِک، معلّمِ بچه‌های سِندی بن شاهِک، همگی شیعه شدند!

حال بگویید چه کسی زندانی است؟ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام؟

هارون کاری کرده بود که حتّی زمانی یکی از علمای ما هم نوشته بود که او خیلی آزادیخواه بود و مناظره و بحث ترتیب داده بود و تحمّل خیلی بالایی داشت!

پس چرا حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه را به زندان انداخت؟ زندانبان به هارون می‌گفت: خدا به تو رحم کن، چطور او را به زندان انداخته‌ای؟!

اگر در خاطر شریف عزیزان باشد، امسال در ایام فاطمه در همین جلسه بحثی داشتیم، آن هم این بود که «هدایت یک نفر» برای اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی قیمتی است و خیلی برای این موضوع زحمت می‌کشند. شیوه‌ی بگیر و ببند که جواب نمی‌دهد، شیوه‌ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نیست.

من نمی‌گویم مثلاً اگر کسی مرتکب جرمی شد، کشور قوه‌ی قضائیه نداشته باشد، همه جا پلیس و مرزبان و قاضی لازم است، اما جایی که می‌شود کارِ تربیتی کرد را به نیروی نظامی نمی‌دهند.

برای امام هدایت یک نفر هم مهم است

زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نوه‌ای از عمر بود که مدام موسی بن جعفر علیه السلام را اذیت می‌کرد، هم به او فحش می‌داد و هم می‌دانست موسی بن جعفر علیه السلام کاظم است و کظم غیظ می‌کند، برای اینکه جگرِ حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه را آتش بزند به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت می‌کرد.

کظم غیظ برای جایی است که مثلاً به انسان توهین کنند و انسان کظم غیظ کند، اما اینکه انسان ببیند کسی کنار او به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت می‌کند خیلی تلخ است.

اطرافیان حضرت عرض کردند: آیا می‌خواهید او را مجازات کنیم؟ او ناصبی است و مهدور الدّم، می‌توانیم خون او را بریزیم.

«نَهَاهُمْ عَنْ ذَلِکَ أَشَدَّ اَلنَّهْیِ، وَ زَجَرَهُمْ أَشَدَّ اَلزَّجْرِ»،[۶] فرمود: به هیچ وجه!

حضرت طوری تندی کردند که این اطرافیان مبهوت شدند، عرض کردند: او به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فحش می‌دهد و شما با ما تندی می‌کنید؟

حضرت فرمودند: شما کاری به او نداشته باشید.

عرض کردند: چشم! ما می‌خواستیم شما اذیت نشوید.

اگر ما باور کنیم آن لحظه‌ای که از عبادت خدا بیرون آمده‌ایم، امام زمان ارواحنا فداه می‌گردد که راهی برای ما پیدا کند، بلکه دست ما را بگیرد، خجالت می‌کشیم و خودمان برمی‌گردیم…

امام کاظم علیه السلام با یاران خود تندی کردند، سپس فرمودند: شغل او چیست؟ عرض کردند: او کشاورزی می‌کند، زمین بزرگی دارد و در حال کشاورزی است.

حضرت با استر خود به زمین آن شخص رفت…

اینجا باید گفت که امام، ولیّ مطلق است، وگرنه ما بدون اجازه نمی‌توانیم به خانه‌ی کسی برویم.

حضرت همینطور با آن استر به وسط محصولات او رفت، این شخص که دشمنِ حضرت بود، دوباره شروع کرد به فحاشی و گفت: من بدهی دارم…

حضرت با یک لبخندی فرمود: بدهی تو چقدر است؟

عرض کرد: صد دینار. (یعنی صد مثقال طلا)

حضرت فرمودند: امید تو این است که از این زمین، چقدر پول بدست بیاوری؟

عرض کرد: من علم غیب ندارم.

حضرت فرمودند: گفتم چقدر امید داری!

عرض کرد: دویست مثقال طلا.

حضرت یک کیسه‌ی سیصد دیناری به او دادند!

البته بگویم که امام پول نمی‌دهد که کسی هدایت شود، اما وقتی امام اکرام می‌کند، برکت دارد، هدایت هم رخ می‌دهد. امام به قصدی کاری نمی‌کند که چیزی بدست بیاورد یا به هدفی برسد، اما چون برکت دارد، می‌رسد.

این شخص خیلی شرمنده شد، چون او فحش داده بود و می‌دانست که امام کاظم سلام الله علیه چقدر نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه غیرت دارد.

منتها آنقدر در گوش این‌ها خوانده بودند و دشمن‌سازی کرده بودند…

این شخص خیلی شرمنده شد و خجالت کشید، فکر کرد که حضرت بار او را خریده است، اما حضرت فرمودند: بار زمین هم برای خودت!

«اَلاِْنْسانُ عَبِیْدُ اَلاِْحْسانِ»، این جمله را که من نگفته‌ام، خدای متعال در قرآن کریم فرموده است که احسان کنید. اخلاق خداست در این ماه رجب که رو به پایان است «عادَتُکَ‏ الْإِحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ»

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آیتِ عظمای این خداست!

این شخص اصلاً خجالت کشید.

فردا صبح به مسجد رفتند و دیدند او در گوشه‌ای از مسجد حلقه‌ای زده است و از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دفاع می‌کند و مناظره می‌کند! دوستان قبلی او به او هجوم برده بودند و او از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دفاع می‌کرد!

وقتی حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه وارد شد، گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[۷] خدا می‌داند چه کسی امام است! امام هدایتگر است.

وقتی در حال برگشتن بودند، حضرت به آن شیعیان غیور فرمودند: آن مسیری که شما می‌خواستید بروید، او را کشته بودید. یک فحش از سرِ ما کم می‌کردید، اما بعداً دوستان او فحش می‌دادند.

کیسه‌ی موسی بن جعفر سلام الله علیه

این آقا با این رفتار، با یک استر در جلسات سلطنتی حاضر می‌شد. به ایشان عرض می‌کردند: اینطور بد است، اما شیعه و سنّی نوشته‌اند که کیسه‌ی موسی بن جعفر ضرب المثل بود! اگر می‌دیدند ناگهان زندگی فقیری تغییر کرد، می‌گفتند لابد کیسه‌ی موسی بن جعفر به او رسیده است!

برای من خیلی جالب بود که علمای اهل سنّتِ پانصد سال بعد هم می‌گویند ما این موضوع را تجربه کرده‌ایم!

آن‌ها که روایات بحارالأنوار و کافی ندیده‌اند، آن‌ها نتیجه را دیده‌اند.

امام در به در دنبالِ این است که از شدّتِ مهر… برای امام «آدم» مهم است، پول را خرج می‌کند، به خیلی‌ها هم پول داد، کسی باعثِ شهادت امام بود که حضرت پول زیادی به او داده بود، ولی باز هم خیانت کرد، نمی‌خواهم بگویم امام به هر کسی که پول داد زیر و رو شد و به منبریِ فضائلِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بدیل شد، اینطور نیست، اما امام کار خود را می‌کند، امام چون آدم برایش مهم است، عمر خود را خرج می‌کند، کتک خوردن در زندان را برای خودش هموار می‌کند، پول هم خرج می‌کند، شاید یک نفر برگردد.

من به فکر خودم هم نیستم، چه برسد به دیگران!

جذب کردن دیگران به دین

کسی می‌تواند مردم را به دین جذب کند… ما یک حبّ ذات داریم که نمی‌توانیم از این موضوع فرار کنیم، کسی می‌تواند مردم را به دین جذب و هدایت کند که اول از همه بیشتر نگرانِ خودش باشد.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌فرمودند من دوست ندارم به قیمت اصلاح شما، خودم را فاسد کنم. لذا بعضی از کارها را نمی‌کنم.

لذا می‌گفتند: آقا! اگر این پول را به فلانی ندهید، به معاویه رجوع می‌کند. اگر پول حرام به او بدهید به معاویه رجوع نمی‌کند. حضرت قبول نمی‌کردند و می‌فرمودند: من خودم را فاسد نمی‌کنم.

کسی می‌تواند مردم را به دین جذب کند که از همه بیشتر، اول به دنبال جذب خودش هست، به دنبال حفظِ خودش هست، به دنبال این است که خودش کمتر خطا کند. به گنهکار کمک می‌کند که او را برگرداند، اما اگر نام گناه او بیاید، بدن خودش می‌لرزد.

عباداتِ حیرت‌انگیز، زندگی شخصی در اوج سادگی، کیسه‌ی سیصد دینار طلا می‌داد. بگونه‌ای که هارون می‌دید بخشی از بخشش‌های او رقیب پیدا کرده است، درحالی که هارون سلطان بود و بودجه‌ی کشوری را در اختیار داشت و غاصبِ امپراطوری جهان اسلام بود، اما موسی بن جعفر علیه السلام یک شخص بود!

هیچ آخوندی نمی‌تواند موسی بن جعفر شود، اما اگر حوزه‌ی علمیه بخواهد مسیر را برگرداند، باید آن قله‌ی دوردست را موسی بن جعفر سلام الله علیه بگیرد و به سمت ایشان حرکت کند، آنوقت ببینید که آیا دین‌گریزی هست یا نه.

مردم می‌گویند کاشانی که راجع به موسی بن جعفر علیه السلام حرف می‌زند، ربطی به او ندارد. حساب و کتاب می‌کنند و می‌گویند چیزی از این کاشانی در نمی‌آید، برای همین هم فریبِ کاشانی را نمی‌خورند، وگرنه مردم آنقدر هم دین‌گریز نیستند. نگاه می‌کنند و می‌بینند که من ربطی به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ندارم.

به وجدان خودتان رجوع کنید، اگر احتمال می‌دادید که من در عمل و نیّت، نسبتی با موسی بن جعفر علیه السلام دارم، اگر گرفتار بودید آیا به من التماس دعا می‌گفتید یا نه؟

جهادِ موسی بن جعفر سلام الله علیه

حضرت موسی بن جعفر با دست خالی و با هیچ چیزی و در اوج خفقان، در آن شدّتِ امپراطوری هارون، آبروی هارون را برد و هارون را بیچاره کرد.

هارون می‌گفت: چه کسی را زندانبان قرار دهیم که خودش جذب نشود؟

یعنی در اصل زندانی «هارون» بود، نه موسی بن جعفر!

وقتی موسی بن جعفر صلوات الله علیه در مسجد بود، همه بیچاره‌ی او بودند، وقتی در زندان بود، زندانبان برای او گریه می‌کرد. یکی از آن زندانبان‌ها به «فضل بن ربیع» گفت: خدا به شما رحم کند!

حضرت بعد از نماز صبح به سجده می‌رفت و اذان ظهر سر از سجده برمی‌داشت. بدن مطهّر حضرت آب شد.

جایی که جامعه بیچاره می‌شود و از امام فاصله می‌گیرد، زهرای اطهر سلام الله علیها و فرزندان ایشان، جور بقیه را می‌کشند، برای اینکه شاید بقیه توبه کنند.

«حَلِیفِ السَّجْدَهِ الطَّوِیلَهِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِیرَهِ» سجده‌ی طولانی با اشکِ روان، «وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَهِ» با تضرّع به بارگاه حق تعالی…

زندانبان می‌گفت: او چند ماه است که اینجاست، مدام در سجده است و در حال گریه، و در حال دعا برای مسلمین! حتّی یک کلمه هم بر علیه شما حرف نزده است. روز قیامت می‌خواهید چه چیزی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جواب بدهید که پسر او را به سیاهچالِ نمورِ نمناک انداخته‌اید؟ او روزها آفتاب نمی‌بیند، اینجا نَم دارد، دست و پای او را به زنجیر بسته‌اید…

نگاه می‌کردند و می‌دیدند که زندانبان، خودش مدّعی العموم شده است!

زندانبان می‌گفت: از جان او چه می‌خواهید؟ او بجز عبادت چکار کرده است؟

خواهر یکی از این زندانبان‌ها به مشکلی برخورد کرد، آن زندانبان خواهر خود را نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد تا حضرت برای او دعا کنند، حضرت هم شروع کردند به دعا کردن.

رابطه‌ی عجیب موسی بن جعفر علیه السلام و امام رضا علیه السلام

هر زمان که خواستید به حرم امام رضا علیه السلام بروید، از طرف امام رضا علیه السلام هدیه‌ای برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و یک هدیه‌ای برای موسی بن جعفر علیه السلام، از طرف امام رضا علیه السلام بفرستید. از طرف امام رضا علیه السلام صدقه بدهید، یک سوره‌ی توحید بخوان، یک صلوات بفرست. حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه یک صلواتی دارد، امام عسکری علیه السلام به ما یاد داده است، در مفاتیح الجنان بعد از زیارت جامعه است. قبل از اینکه وارد حرم شوید بخوانید، «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِی، الطَّاهِرِ الزَّکی، النُّورِ الْمُبِینِ، الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَی الْأَذی فِیک. اللّهُمَّ وَکما بَلَّغَ عَنْ آبائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِک وَنَهْیک، وَحَمَلَ عَلَی الْمَحَجَّهِ، وَکابَدَ أَهْلَ الْعِزَّهِ وَالشِّدَّهِ فِیما کانَ یلْقی مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ وَأَکمَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِمَّنْ أَطاعَک وَنَصَحَ لِعِبادِک إِنَّک غَفُورٌ رَحِیمٌ»، این صلوات مختصر است، یا هر چیز دیگری را از طرف امام رضا علیه السلام بخوانید. ان شاء الله امام رضا علیه السلام کاری می‌کند که ببینید. رابطه‌ی امام رضا علیه السلام و حضرت موسی بن جعفر علیه السلام خیلی عجیب است.

موسی بن جعفر علیه السلام خیلی امام رضا علیه السلام را دوست داشت. آن آقایی که با همه مهربان است، ببینید با سلطان عالم چگونه است.

وصیت کرده است، داستان وصیت طولانی است، این داستان را نمی‌گویم که وقت گرفته نشود. می‌خواست به بچه‌های دیگر خود هم بفهماند که امام رضا علیه السلام امام شماست، فرمود: میراث من مانند آنچه خدا فرموده است، قرآن فرموده است، پسر دو برابرِ دختر، بر حسب کتاب خدا تقسیم می‌شود، مگر اینکه علی بن موسی الرضا نخواهد! (یعنی بر همه چیز حاکم است.) همسران من که بعد از من ازدواج نمی‌کنند، در خانه‌های من بمانند، نفقه دارند، مگر اینکه علی بن موسی الرضا نخواهد! همسرانی که بعد از من ازدواج می‌کنند و به خانه‌ی شوهر دیگری می‌روند، دیگر نفقه‌ای از جانب من به آن‌ها نمی‌رسد، مگر اینکه علی بن موسی الرضا بخواهد!

یعنی این فرزندان من! این علی بن موسی الرضا امامِ عالمِ وجود است، او را برادر خود نبینید.

معمولاً پدر، فرزند خود را به اسم صدا می‌زند، وقتی بخواهند خیلی احترام کنند با کنیه صدا می‌زنند، می‌فرمود: ابوالحسن علی بن موسی الرضا اینطور فرموده است!

ان شاء الله خدای متعال امشب ذرّه‌ای از عنایت امام رضا علیه السلام به ما این موضوع قرار دهد که ذرّه‌ای شباهت به پدر ایشان پیدا کنیم.

روضه و توسّل به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

یا موسی بن جعفر! یا باب الحوائج! ما یک سری بدبختی و بیچارگی و حاجت داریم که می‌دانیم، یک سری بدبختی و مشکلات هم داریم که نمی‌دانیم، تو امام ما هستی! مظهرِ أرحم الرّاحمین هستی! من از سر تا به پا بیچارگی هستم…

ذکر سجده‌ی حضرت این بود: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ»، من به شما عرض می‌کنم که ما به شما منتسب هستیم، «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ»، بنده‌ی روسیاه شما برای شما آبروداری نکرد، «فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ»، شما اهلِ بخشش هستید، «یا اَهْلَ التَّقْوى وَ الْمَغْفِرَهِ»، «یَا مُحسِن»… امشب که ما از منزلمان تا به اینجا آمدیم، اینطور حساب کن که «قَدْ اَتاکَ الْمُسیء»، گنهکار به درِ خانه‌ی شما آمده است، به درِ خانه‌ی پسرِ شما آمده‌ایم… خیلی از ما در ماه رجب زائرِ سلطان عالم حضرت رضا علیه السلام بودیم، «عَبْدُکَ بِبابِکَ»… روسیاه به درِ خانه‌ی شما آمده است، «مِسْکِینُکَ بِفِنَآئِکَ»، تو که عادت داری بیچاره بیاید و تو سالم برگردانی، فقیر بیاید و غنی برگردانی، بیمار بیاید و شفاءیافته برگردانی، جاهل بیاید و عالِم برگردانی، من اصلاً نمی‌دانم چه چیزی از شما بخواهم…

حضرت دعایی دارد که خیلی می‌خواند، قسمتی از دعا این است که…

بالاخره ماه رجب در حال تمام شدن است، در این دعایی که موسی بن جعفر علیه السلام می‌خواند، به خدای متعال عرض می‌کند: خدایا! وقتی پرونده‌ی اعمالم را نگاه می‌کنم، اگر وحدانیت و ربوبیت تو نبود، من باید ناامید و خجل می‌شدم، دهان من قفل می‌شود، از چه چیزی عذرخواهی کنم؟ از کدامیک از این جرائم؟

خدایا!… این‌ها را موسی بن جعفر علیه السلام گفته است، من نمی‌دانم باید چه بگویم… این کلماتِ اوست: ولی خودت به ما فرموده‌ای «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ»[۸] ای بندگان من که در اشتباه و غلط اسراف کردید، «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»، خدایا! ما اسم موسی بن جعفر علیه السلام را بردیم، مقدّمه‌ی این جملات را او فرموده است، امام رضا علیه السلام هم این دعا را دوست داشت و می‌خواند و توصیه می‌کرد…

بعد می‌گوید: خدایا! وضع من که این است، همه‌ی ثروت من امیدی است که به تو دارم، چیزی ندارم که بخواهم به آن تکیه کنم، امید دارم به اینکه «اَنْتَ الرَّبُّ وَ اَنْتَ الله»

بعد می‌گوید یک چیز دیگر هم دارم، خدایا! «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»،[۹] در قیامت که همه بیچاره هستند و به زانو درآمده‌اند و مضطر و گریان و عریان هستند، در روز تنهایی و غربت و برهنگی، «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»،[۱۰] روزی که ما برملا می‌شویم…

امام کاظم علیه السلام در این دعا به خدا عرض کرد: من را زیر پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببر… «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» من را زیر پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببر…

ما هم می‌گوییم: خدایا! ما را زیر پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و موسی بن جعفر علیه السلام ببر. درگیری‌ها و اختلافات شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را مبدّل به دوستی در راه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار بده، همّت و قوّت و قدرت ما را در خدمت به شیعیان و خدمت به راه حضرت حجّت ارواحنا فداه و در دشمنی با دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار بده.

هارون آمد سر بزند، فضل بن ربیع او را برد، او باید این پله‌ها را طوری پایین می‌رفت که پایین‌ترین قسمت را ببیند، نگاه کرد و گفت: این پارچه چیست؟ او گفت: این ملحفه نیست، این موسی بن جعفر است… از بس عبادت کرده است، از بس که او را اذیت کرده‌اید، از بس او را شکنجه کرده‌اید… «فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ» در سیه‌چاله‌های نمور… «السَّلَامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ»… در قعرِ زندان‌‌های زیرزمینی… «ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ»… می‌گوید آنقدر استخوان‌های پاهای مبارک حضرت از این حلقه‌های آهن آسیب دیده بود و کوبیده شده بود…

کسی که بخاطر مادرش و در دفاع از مادرش و فدک به زندان افتاد، باید بیشتر از بقیه شباهت پیدا کند، آنجا دارد «ذَابَ لَحْمُهَا» گوشت مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آب شد، «نَحِلَ جُسْمُهَا» جسم از بین رفت، «حَتَّی صَارَتْ‏ کَالْخَیَال‏ِ» مانندِ شَبَهی که روی زمین بود، انگار پارچه‌ای روی زمین افتاده است، نه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…

مرحوم آیت الله غروی اصفهانی چیز دیگری هم گفته است، می‌گوید: عاملِ شهادتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه بود؟

«رَضّ» یعنی کوبیده شدن، «ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ»… می‌گوید: «إذْ رَضُّ تِلْکَ الأضْلُعِ الزَّکِیَّه» استخوان‌های قفسه‌ی سینه…


[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] الکافی، جلد ۱، صفحه ۲۶۰ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى اَلشِّیعَهِ فَخَیَّرَنِی نَفْسِی أَوْ هُمْ فَوَقَیْتُهُمْ وَ اَللَّهِ بِنَفْسِی .)

[۵] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۲۱، صفحه ۲۴۲

[۶] دلائل الإمامه، جلد ۱، صفحه ۳۱۱ (وَ قِیلَ: إِنَّهُ کَانَ بِالْمَدِینَهِ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ یُؤْذِیهِ وَ یَشْتِمُ عَلِیّاً (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ) ، وَ کَانَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ حَاشِیَتِهِ: دَعْنَا نَقْتُلُهُ. فَنَهَاهُمْ عَنْ ذَلِکَ أَشَدَّ اَلنَّهْیِ، وَ زَجَرَهُمْ أَشَدَّ اَلزَّجْرِ، وَ سَأَلَ عَنِ اَلْعَمْرِیِّ، فَذُکِرَ لَهُ أَنَّهُ یَزْرَعُ بِنَاحِیَهٍ مِنْ نَوَاحِی اَلْمَدِینَهِ ، فَرَکِبَ إِلَیْهِ فِی مَزْرَعَتِهِ فَوَجَدَهُ فِیهَا، فَدَخَلَ اَلْمَزْرَعَهَ بِحِمَارِهِ، فَصَاحَ بِهِ اَلْعَمْرِیُّ: لاَ تَطَأْ زَرْعَنَا. فَتَوَطَّأَهُ بِالْحِمَارِ، حَتَّى وَصَلَ إِلَیْهِ، فَنَزَلَ وَ جَلَسَ عِنْدَهُ، وَ ضَاحَکَهُ، وَ قَالَ لَهُ: کَمْ غَرِمْتَ فِی زَرْعِکَ هَذَا؟ قَالَ لَهُ: مِائَهَ دِینَارٍ. قَالَ: فَکَمْ تَرْجُو أَنْ تُصِیبَ فِیهِ؟ قَالَ: لاَ أَعْلَمُ اَلْغَیْبَ. قَالَ: إِنَّمَا قُلْتُ لَکَ: کَمْ تَرْجُو فِیهِ؟ قَالَ: أَرْجُو أَنْ یَجِیئَنِی مِائَتَا دِینَارٍ. قَالَ: فَأَعْطَاهُ ثَلاَثَمِائَهِ دِینَارٍ، وَ قَالَ: هَذَا زَرْعُکَ عَلَى حَالِهِ. قَالَ: فَقَامَ اَلْعُمَرِیُّ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ، وَ اِنْصَرَفَ. قَالَ: فَرَاحَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ فَوَجَدَ اَلْعُمَرَیَّ جَالِساً، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ قَالَ: اَللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ . قَالَ: فَوَثَبَ أَصْحَابُهُ فَقَالُوا لَهُ: مَا قِصَّتُکَ؟! قَدْ کُنْتَ تَقُولُ خِلاَفَ هَذَا! فَخَاصَمَهُمْ وَ سَابَّهُمْ، وَ جَعَلَ یَدْعُو لِأَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) کُلَّمَا دَخَلَ وَ خَرَجَ. قَالَ: فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لِحَاشِیَتِهِ اَلَّذِینَ أَرَادُوا قَتْلَ اَلْعُمَرِیِّ: أَیُّمَا کَانَ أَخْیَرَ: مَا أَرَدْتُمْ أَوْ مَا أَرَدْتُ؟ أَرَدْتُ أَنْ أُصْلِحَ أَمْرَهُ بِهَذَا اَلْمِقْدَارِ .)

[۷] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۴ (وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ)

[۸] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۳ (قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)

[۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۱ (یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَٰئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا)

[۱۰] سوره مبارکه طارق، آیه ۹