حضرت در نهج البلاغه می‌فرماید: «أَنْتُمْ‏ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَامِ‏»[۱] هامه یعنی سر، سر شما سبک است، چطور داخل سر سبک می‌شود؟ مخ را جدا فروختند، مخ در آن نیست، لذا سر سبک است، به شدّت اهل جدل بودند. امیر المؤمنین می‌فرمود: با این‌ها نروید آیه‌ی قرآن بخوانید. چون ظاهر آیه‌ی قرآن اجمالاتی دارد که اگر بخواهید حرف این‌ها باشد می‌گویند: «لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏»[۲]؛ «لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏» یعنی حکمی نیست الّا حکم خدا.

پس اگر کسی حکمی بدهد قبول ندارد که «لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏» است. کسی که آیه‌ی قرآن را قبول نداشته باشد «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ»[۳] مثل آن شخصی که در عربستان فتوا داد، هر کسی که قانون فیفا را معتبر بشمارد کافر است. چون «لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏» «مَن تَلَفَّظَ باوت عَن آفساید» یعنی کسی که از الفاظ اوت و آفساید استفاده کند، یعنی پذیرفته است جز خدا یک جای دیگری هم حکم می‌گذارد مثلاً می‌گوید: از این‌جا عبور کنید اسم آن این است، قانون می‌گذارد. «وَ لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏» و اگر کسی این را نپذیرفت، کافر است.

لذا شما نگاه کنید من به یاد دارم یک نفر از بن عثیمین که از بزرگان وهابیّت است، سؤال کرده است: سلام شیخنا یک نفر به خواستگاری من آمده است، فوتبال بازی می‌کند، حکم آن چیست؟ گفته است: اگر بازی تفریحی می‌کند مثل کسی که پا به توپ می‌زند اشکالی ندارد، ولی اگر در بازی خود قوانین فیفا را رعایت می‌کند او مسلمان نیست و زن مسلمان با مرد نامسلمان نمی‌تواند ازدواج کند، مغز ندارند. «أَنْتُمْ‏ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَامِ‏»[۴] پوک است. همه‌ی ظاهر او دینی است، همه‌ی عبارت‌ها ظاهراً دینی است ولی اگر کمی فکر کند، این را به آن قبیله‌گرایی که دارد ضمیمه کنید. قبیله‌گرایی او سر جای خود، حالا با نگاه ضعیف خود همه‌ی جامعه را می‌خواهد بسنجد.

جالب این‌جا است امیر المؤمنینی که این همه عبادت می‌کند، کافی بود امیر المؤمنین یک بار بگوید: «و إنِّی لِأستَغفِروا الله رَبِّی وَ أَتوبُ إِلیه» تمام سپاه خوارج از او حمایت می‌کردند و می‌گفتند: هر کجا تو بخواهی بجنگی ما هستیم. ولی چون حضرت دید اگر این استغفار را بکند، کفر او را ثابت کردند، بعد می‌گویند: توبه کرد. درست است مردم آن روزگار برای امیر المؤمنین عصمت قائل نیستند ولی خود حضرت که قائل است. حضرت می‌داند یک عدّه شیعه دارند، بعد با این برهان چه کار کنند تا قیامت بگویند: امام شما چه معصومی است که کفر را (معاذ الله) اقرار کرده است، توبه هم کرده است. لذا امیر المؤمنین این‌جا فرمود: من استغفار نمی‌کنم.

حالا کسی که در سجده‌ی خود دو ساعت مثل دعاهای کمیل و مناجات شعبانیّه می‌خواند، فرمود: من این‌جا استغفار نمی‌کنم. چون این استغفار شخصیّت حقوقی من را خراب می‌کند و این بعداً از نظر فکری برای شیعه مشکلات جدّی درست می‌کند، لذا من استغفار نمی‌کنم. آن‌ها می‌گفتند: تو استغفار نکنی ما اوّل تو را می‌کشیم بعد معاویه را می‌کشیم. ما تو را از اولیای خدا می‌دانیم که اشتباه کردی و کافر شدی.

  آن چیزی که وهابیّت هم زیاد دارند، این‌ها عرصه را تنگ می‌دانند، می‌گویند: انسان‌ها مثل بندباز می‌مانند که روی بند دارد راه می‌رود. یک دفعه پای او بلغزد، کافر می‌شود. در صورتی که کفر این‌طور نیست.

 

پی نوشت ها


[۱]– نهج البلاغه، ص ۸۰٫

[۲]– بحار الأنوار، ج ‏۳۲، ص ۵۴۴٫

[۳]– سوره‌ی مائده، آیه ۴۴٫

[۴]– نهج البلاغه، ص ۸۰٫