مرحله دوم: تقسیم وجود به مستقل و رابط

فصل اول: انقسام وجود به رابط و مستقل

وجود مستقل: وجودی است که خودش مستقلاً فهمیده می شود یعنی فی نفسه است. مثل وجودِ زید و وجودِ علم.

وجودِ رابط: وجودی است که به واسطه طرفینش فهمیده می شود؛ یعنی فی غیره است. مثل عالمیتِ زید.

اثبات وجود رابط

وجود رابط نیاز به اثبات دارد.

صغری: ما قضایای خارجیه صادقی داریم؛ مثل زید عالم است.

کبری: صدق قضیه خارجیه به انطباق آن با خارج است .

نتیجه: برای صدق قضیه، باید تمام اجزای قضیه در خارج موجود باشند. حال از اجزای قضیه موضوع و محمول این قضایا در خارج موجود است؛ ولی می دانیم که قضیه تنها متشکل از موضوع و محمول نیست؛ زیرا فقط از زید  وعالم نمی شود یک قضیه تشکیل داد بلکه تا عالم به زید نسبت داده نشود ما تنها دو مفهوم جدا وبدون ارتباط خواهیم داشت نه یک قضیه.

 در این قضایا محمول به موضوع  نسبت داده شده است.  این نسبت، بین دو وجودِ مستقلِ عالم و زید  است. و این نسبت نمی تواند وجود مستقل داشته باشد؛ زیرا در این صورت، هیچ ارتباطی بین موضوع و محمول شکل نمی گرفت و سه وجود مستقل به وجود می آید که نیاز به یک وجود رابط دارند تا اینها را به هم نسبت دهد وبین آنها پیوند برقرار کند و همینطور اگر رابط بعدی مستقل فرض شود.

البته در این استدلال اشکالی وجود دارد وآن اینکه : از طریق وجود رابط در ذهن نمی شود وجود رابط در خارج را اثبات کرد بلکه وجودِ رابط در خارج را باید از راه دیگری اثبات کرد. زیرا موضوع و محمول در عالم خارج به یک وجود، موجودند، بنابرین نسبتِ خارجی را نمی توان از راه نسبتِ در قضیه  اثبات کردکه در آن موضوع ومحمول دو چیزند و برای ارتباط نیازمند رابط اند.

فروع

فرع اول: ظرف تحقق وجود رابط  همان ظرفِ تحقق طرفینِ آن است.

ظرفی که وجود رابط در آن تحقق پیدا می کند همان ظرفی است که دو طرفِ  وجود رابط در آن تحقق پیدا می کنند  خواه آن ظرف ، ذهن باشد یا خارج. این به خاطر این است که طبیعتِ وجودِ رابط  این است که در وجود طرفینِ خود باشد زیرا رابط، ظرفی جز ظرفِ تحقق موضوع و محمولش ندارد. پس اگر موضوع و محمول ذهنی باشند نسبت، هم ذهنی است واگر خارجی باشند، رابط هم خارجی است.

فرع دوم: وجود رابط حاکی از اتحاد موضوع و محمول است.

 تحقق وجود رابط میان دو چیز، موجب یک نوع اتحاد میان آنها است. زیرا  وجود رابط در طرفین خود می باشد وذاتش جدا وبیرون از طرفینِ خود نیست و لازمه وحدت شخصی وجود رابط،  یک نوع اتحاد میان طرفین آن است خواه حملی در کار باشد یا نباشد.

فرع سوم: در حمل های اولی وهلیات بسیطه، وجودِ رابط وجود ندارد.

در قضایای مشتمل بر حمل اولی همچنین در هلیات بسیطه که محمول آن وجود است رابط ونسبتی وجود ندارد. چراکه  مفاد حمل اولی، ثبوت شیء لنفسه است و بین شیء وخودش نسبتی نیست.

همچنین در قضایای هلیه بسیطه  وجودِ رابط نیست زیرا محمول و موضوع در این قضایا یک چیز هستند و وجود رابط و نسبت میان یک چیز و خودش معنا ندارد.

البته می توان برای این قضایا، وجودِ رابط ذهنی ، تصور کرد و منظور ما در اینجا نفی وجودِ رابطِ خارجی است.

فرع چهارم:  عدمِ رابط، تحقق ندارد.

از عدم  ، نسبت و رابط تشکیل نمی شود. زیرا عدم، شیئتی ندارد و نمی توان برای آن تمایزی قائل شد. و  نمی شود یک عدم ، قائم به دو عدم یا قائم به یک وجود و یک عدم باشد. مگر به اعتبار وجودِ ذهنیِ عدم. بنابرین در قضایای سلبی که در آن سلبِ نسبت وجود دارد نه نسبت، وجودِ رابط، وجود ندارد.

فرع پنجم: وجودِ رابط و ماهیت

وجودِ رابط ماهیت ندارد زیرا ماهیت ما یقال فی جواب ماهو است و مایقال ، همان ما یحمل است  . بنابراین ماهیت باید قابلِ حمل باشد و برای حمل شدن، باید معنای استقلالی داشته باشد.  اما وجود رابط، معنای مستقلی ندارد تا حمل شود.