فصل سوم: وجود، حقیقتی مشکّک است.

یکی از بدیهیات این است که وجودات خارجی، متصف به کثرت می شوند. حال این کثرت گاهی در ماهیات است مثل انسان و فرس و گاهی در وجود است مثل وجودِ بالقوه و وجودِ بالفعل ، وجود حادث و وجود واجب.

از طرفی در فصل قبل ثابت کردیم که وجود بسیط است و غیر از وجود موجودی نیست. پس متوجه می شویم که این کثرت، عینِ وجود است، یعنی جزءِ لوازمِ وجود است و قابلِ انفکاک از آن نیست.

تشکیک در اصطلاح

تشکیک در منطق صفت مفهوم است. منطقیون می گویند: «مفهوم یا متواطی است یا مشکّک که مشکّک، آن مفهومی است که حملش بر مصادیق یکسان نیست؛ وبهره مصادیق  از آن با شدت و ضعف است مثل سفیدی.

اما تشکیک، در فلسفه به معنای وحدت در عین کثرت است. در اینجا تشکیک به خلاف منطق، صفت واقع است. برای فهم تفاوت تشکیک در وجود با تشکیک منطقی چنانچه چند نمونه از یک سنگ را مقایسه کنیم می بینیم که اینها تشکیک به معنای منطقی ندارند؛ یعنی شدت و ضعف در مفهوم ندارند؛ زیرا همه اینها سنگ هستند. اما تشکیکِ فلسفی دارند چون در عین کثرت در وجود ، وحدت در حقیقت وجود دارند.