یکی از نکاتی که برای امروز ما بسیار مهم است این است که همیشه مطرح است که تخصّص مهم است یا تعهّد؟ متخصّص اولویت دارد یا متعهّد؟ سیره‌ی خلیفه‌ی دوم متخصّص است. به او می‌گفتند: چرا منافقین را سر کار می‌آوری؟ جالب است که این سؤال نشان می‌دهد که در زمان خلیفه‌ی (دوم)۰۰۲۴؟؟ کاری با منافقین نداشتند. منافق تا وقتی منافق است که هویت او آشکار نشده باشد. اگر هویت او آشکار شود که دیگر منافق نیست، جرم او ثابت شده باید او را دستگیر و اعدام کنند؛ یعنی هویت منافقین آشکار شده بود ولی این آقا آن‌ها را سر کار می‌آورد. حتّی شخصی مثل مغیره، یکی از هنرهای مغیره این بود که به نوامیس مردم تجاوز می‌کرد و تسبیح می‌انداخت، عدد ۲۵، ۳۰، ۳۵، ۴۵، ۵۵، ۷۰، ۸۰ در تاریخ وجود دارد که می‌گفت: امروز هشتادمین بار بود! می‌آمدند به خلیفه‌ی مسلمین می‌گفتند خود او می‌گوید من ۸۰ بار… یعنی ۸۰ آدم جدید… او ۸۰ نفر از نوامیس اسلام را مورد تعدّی قرار داده است. (خلیفه‌ی دوم) می‌گفت: من از قوّت آن‌ها (مغیره) استفاده می‌کنم، گناه آن‌ها هم به گردن خودشان!

وقتی حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) به حکومت رسید عمده‌ی آن‌ها خودشان رفتند، نماندند! حال در این فضا بود که می‌گفتند: آقا تازه آمدی، سر کار هستی این مردم ۲۵ سال است و مدام منافق و اهل زنا و شراب‌خوار را دیده‌اند که حاکم است.

در سیره‌ی خلیفه‌ی دوم، خود او و پنج نفر از بستگان درجه اوّل او مثل پسران او، همه به جرم شراب‌خواری شلّاق خوردند، در مورد خود او هم کسی جرأت نکردند شلّاق بزنند. مردم این کارها را می‌دیدند. خلیفه‌ی دوم رسماً می‌گفت من آب می‌ریزم، بو می‌کنم، آب می‌ریزم تا رقیق بشود، وقتی رقیق بشود می‌خورم!! مثل می‌گفتند ما به اندازه‌ی ته استکان را داخل یک پارچ دو لیتری ریختیم دیگر بوی زیادی ندارد، بعد آن دو لیتر را می‌خوردند!

وقتی امیر المؤمنین (علیه السّلام) به حکومت رسید خیلی طبیعی بود که معاویه، از بزرگان قریش به جایی برسد، خیلی طبیعی بود، از قدرت او استفاده می‌کنیم، گناه او هم به گردن خود او!! همان بحث تعهّد یا تخصّص.

نظر امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) این است: اگر تعهّد نباشد حرام است کسی مسئولیت را به عهده بگیرد؛ یعنی شرط لازم تعهّد است و بعد بین متعهّدین خیر الموجودین را انتخاب می‌کند. این معلوم است که تخصّص خوب است ولی اگر تعهّد نباشد فایده‌ای ندارد.