«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب و ارادت و خاکساری و التجاء و استغاثه به محضر پُرخیر و برکتِ حضرت بقیه‌ الله اعظم روحی و ارواحُ مَن سِواهُ فِداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مرور جلسه‌ی گذشته

مقدّمه‌ای برای اصلِ این جلسات عرض کردیم، روز گذشته وارد اصل بحث هم شدیم.

چون شب‌های اول ماه مبارک رمضان است، همان مقدّمه را با چند جمله ادامه می‌دهم، هم خودِ آن مقدّمه موضوعیت دارد، هم می‌خواهم وارد بحث شوم که بحث معطل نشود.

در روایات ما که شب گذشته چند روایت را بعنوان نمونه عرض کردیم، فرمودند همینکه شیعیان ما دور یکدیگر جمع می‌شوند، «اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ»،[۴] خدا را یاد می‌کنند و ذکر خدا می‌کنند و ذکر خدا می‌گویند.

با توضیح، بدون اینکه به فقره‌ی بعدی نیاز باشد، معلوم بود که «ذکر خدا می‌کنند»، حتماً ذکر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هم جزو آن هست، اما روایات متعددی بعد از آن تصریح هم کرده‌اند که «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ»،[۵] که دیگر شرح و تفصیلی نباشد، یعنی درواقع بیان صریح خودِ معصوم است، درواقع از ظهور و برداشت و فهم و مفهوم و منطوق نص کرد، «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ»، دیگر خیلی واضح است، «إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ»، اصلاً وقتی ما را یاد کنند، خدا را یاد کرده‌اند، وگرنه اگر قرار باشد ما را یاد نکنند، خدا را هم یاد نکرده‌اند.

این همان چیزی است که هم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از قولِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کرد، هم ائمه‌ی دیگر فرموده‌اند، هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود که «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»،[۶] اصلاً ایمان و توحید از این مسیر است.

یا اینکه صادق آل محمد علیهما السلام فرمود: «نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ»،[۷] ریشه‌ی هر خیر و برکتی ما هستیم «وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ» هر چه خیر و برکت است از فروع ماست، از این درخت است، میوه و برگ و سایه و نتیجه‌ای از این اصل است، بعد فرمود: «اَلتَّوْحِیدُ» توحید از فروع ماست.

منظور فهمِ یگانگیِ خداست، فهمِ یگانگیِ خدا هم از اینجاست.

بعد که آن روایات جمع شدن دور یکدیگر را اینقدر تقدیر و تکریم کرد، روایات دیگری در ادامه‌ی آن هست که اگر من این را نمی‌گفتم، یعنی مقدّمه‌ی دیشب تمام بود، اینکه می‌خواهم ادامه بدهم این است که خودِ امام معصوم برای آن مقدّمه‌ای که عرض کردیم، یک تحذیر پُررنگی کرده است، یعنی انگار آژیر کشیده‌اند و همه‌ی حواس‌ها را جمع کرده‌اند.

اختلاف در هیئت‌ها

امام صادق علیه السلام فرمود: «مَا اِجْتَمَعَ مِنْ أَصْحَابِنَا جَمَاعَهٌ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ أَوْ فِی شَیْءٍ مِنْ ذِکْرِنَا»،[۸] جلسه‌ای و قوم و گروهی از شیعیان ما دور یکدیگر جمع نمی‌شوند که ذکرالله می‌کنند، اسم ما را می‌برند، «إِلاَّ بَعَثَ إِبْلِیسُ شَیْطَاناً» حتماً ابلیس در آن جمع شیطان می‌فرستد.

اینکه شما می‌بینید اینقدر جلسات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین با یکدیگر اختلاف دارند، زمانی است که یک نفر نمی‌داند دوربین مخفی است، اما کسی که می‌داند دوربین‌مخفی است را نمی‌بخشند، می‌گویند تو که می‌دانستی حداقل ظاهر خودت را حفظ می‌کردی.

امام معصوم لو داده است، روز قیامت می‌گوید من که گفته بودم، برای چه دوباره یقه‌کشی کردید؟ آنجایی که اختلاف افتاده بود شیطان آمده بود.

فرمود: گروهی از شیعیان ما دور هم جمع نمی‌شوند که ذکر خدا بگویند الا اینکه ابلیس شیطانی را به آنجا می‌فرستد که «لِیُفَرِّقَ جَمَاعَتَهُمْ» آن جمع را از هم متفرق کند.

هر هیئتی را که می‌بینید متفرق شده است، همین روایتِ امام صادق علیه السلام است. این یعنی آقایان هیئتی که می‌دانستید، اگر دیدید دعوایی در حال رخ دادن است، بخاطر خدا رها کنید و اجازه ندهید دعوا شود، چون اگر اختلاف رخ دهد درواقع به شیطان کمک می‌کنی که هدف شیطان محقق شود.

دشمنِ قسم خورده‌ی محبّانِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین

این روایت هم از وجود مبارک امام باقر صلوات الله علیه در کتاب شریف کافی است، زراره برای ما نقل کرده است، سلام خدا بر زراره.

بعضی از خوبان زراره را در خواب دیده‌اند، ان شاء الله خدای متعال روزی کند ما هم روز قیامت آبرویی داشته باشیم و ما را هم نشان بدهند و بگویند این شخص هم قدمی برداشت، در قرن بیست و یک هم این چند نفر بودند که علم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را بدست داشتند. البته واضح است که ما بر سرِ سفره‌ی زراره هستیم. وقتی روز قیامت ببینیم زراره چقدر احترام دارد، می‌فهمیم که ما چه عمری را تلف کرده‌ایم که می‌شد کارهای زیادی کنیم، می‌شد مسیرِ زراره رفت اما ما…

زراره می‌گوید به محضر حضرت باقر صلوات الله علیه رفتم، عرض کردم: آیه‌ای در قرآن داریم، معنای آن چیست؟ خدای متعال فرموده است که ابلیس اینطور شما را تهدید کرده است، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ»،[۹] یعنی قطعاً می‌نشینم «صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» بر مسیرِ صراطِ مستقیم، «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ»،[۱۰] بالاخره من از چپ و راست و پس و پیش آن‌ها نفوذ می‌کنم، «وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ» و خواهی دید که اکثر این‌ها را زمین می‌زنم و این‌ها فراموش می‌کنند که تو اینقدر نعمت داده‌ای.

زراره می‌گوید: رفتم و عرض کردم که این شیطان می‌خواهد چه غلطی کند که می‌گوید بر سرِ صراطِ مستقیم می‌نشینم؟ وگرنه نیازی نیست بر سر راه صراط غیرمستقیم بنشیند!

حضرت باقر صلوات الله علیه فرمود: «یَا زُرَارَهُ إِنَّهُ إِنَّمَا صَمَدَ لَکَ وَ لِأَصْحَابِکَ»،[۱۱] اصلاً همه‌ی همّت او برای تو و دوستان توست، اصلاً با دیگری کاری ندارد!

یکی از مصادیق بارز و بلکه بارزترین مصداق صراط مستقیم همان چیزی است که امام هادی صلوات الله علیه در زیارت غدیریه فرموده است، فرمود: من شهادت می‌دهم که «وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ» خدا در مورد این آیه فرمود که این صراط مستقیم است، از این مسیر حرکت کنید، «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» از هر بی‌راهه‌ای نروید که سقوط می‌کنید «فَتَفَرَّقَ بِکُمْ» و متفرق می‌شوید، حضرت هادی سلام الله علیه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرد: «ضَلَّ وَ اللهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاکَ» صراط مستقیم تو هستی.

هر کسی بخواهد در راه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کار کند، نشانه‌ی این امر این است که ابلیس می‌آید و تلاش می‌کند تا بهم بزند، و باید عدّه‌ای آنجا بیدار باشند تا اجازه ندهند که ابلیس بهم بزند، نباید اجازه دهند که دعوا کش پیدا کند.

ما که این سال‌ها با گوشت و پوست خودمان این موضوع را احساس کرده‌ایم.

بنده در این چند سال اخیر یک مورد تنازع و درگیری و دعوای لفظی و اصطکاک با یک برادر غیرشیعه نداشته‌ام، در یاد ندارم که یک کلیپ مرا فرستاده باشند و اعتراض کرده باشند، هرچه دعوا بوده، شیعه با شیعه بوده است.

انسان هرچه بیشتر این روایات را می‌بیند، بیشتر تعجّب می‌کند، وقتی به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌رسد دعوا می‌شود! چون اگر کسی به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برسد، دیگر رسیده است. ابلیس اجازه نمی‌دهد، قسم خورده است! هم آنجا قسم خورده است و هم اینجا ادّعا کرده است.

اگر دستمان به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نمی‌رسد

حال راهکارِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در اینجا چیست؟ چکار کنیم دعوا نشود؟ روایات زیادی در این زمینه داریم، دو روایت از کافی شریف محضر شما می‌خوانم.

هرچه شیطان می‌خواهد بین شیعیان دعوا درست کند، شما باید برعکس بین شیعیان محبّت ایجاد کنید. این آن چیزی است که ما از آن کم بهره می‌بریم. ما زیاد از ولایت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دَم می‌زنیم، ولی خیلی از محبّت بین شیعیان حرف نمی‌زنیم.

«عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ»[۱۲] منظور او حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه است، فرمود: «مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَصِلَنَا» اگر دست کسی به ما نمی‌رسد… یا اگر بهتر معنا کنم باید بگویم کسی می‌خواهد خدمتی به ما کند، مانند صله‌ی رحم، دوست دارد یک افطاری به حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه بدهد، نمی‌تواند، دور است، یک شهر دیگر است، دست او نمی‌رسد، مانند من عاجز است و دست او به امام زمان ارواحنا فداه نمی‌رسد، الآن چکار کند؟ فرمود: «مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَصِلَنَا فَلْیَصِلْ فُقَرَاءَ شِیعَتِنَا»

ان شاء الله خدای متعال نیّت‌های ما را درست کند، در همین ماه رمضان طرف با تکریم یک افطاری به درِ خانه‌ی یک فقیرِ شیعه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌برد، روز قیامت می‌بیند هر چیزی دارد از این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر سرِ سفره‌ی او نشسته است. یعنی آن کسی که سفره‌دار عالم است را بر سرِ سفره‌ی خود نشانده است.

تولّیِ عمیقِ «یونس بن عبدالرحمن» سلام الله علیه

مسیرِ مبارزه با آن درگیری این است که ما باور کنیم ما نباید با شیعه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دعوا کنیم.

به قول آن شاعر «اُحِبُّ أعدَایَ فِیکُم إذ تُحِبُّکُم»[۱۳] من اصلاً فدای دشمن خود می‌شوم، اگر بدانم عاشق شماست!

خیلی پشت سر «یونس بن عبدالرحمن» حرف می‌زدند، شما حساب کنید یک آقای بهجت وجود دارد که در قم عدّه‌ای پشت سر او نماز نخوانند!

از امام رضا علیه السلام پرسیدند: «عَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی»،[۱۴] دینمان را از چه کسی یاد بگیریم؟ ما قم هستیم و شما مدینه! حضرت فرمودند: «خُذْ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ» از «یونس بن عبدالرحمن»! او سلمانِ نماز من است.

بعد عدّه‌ای در قم بودند که پشت سر «یونس بن عبدالرحمن» نماز نمی‌خواندند.

روزی نزد امام رضا علیه السلام آمده بود، حضرت فرمودند: به این پستو برو. عدّه‌ای آمدند و شروع کردند به حرف زدن پشت سر یونس. مثلاً خواستند او را در مقابل امام رضا علیه السلام خراب کنند.

خیلی پشت سر او حرف می‌زدند، عدّه‌ای در مقابل او حرف می‌زدند، به او اهانت می‌کردند. اسامی بعضی از راویانی که آدم‌های بدی هم نیستند، که پشت سر او حرف می‌زدند، موجود است.

این درگیری‌ها بوده است. مثلاً کسی را داریم که در نجف زندگی می‌کرد و از علامه امینی رضوان الله تعالی علیه بیزار بود. آیت الله شبیری حفظه الله در کتاب «جرعه» از او نقل کرده است. می‌گوید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در خواب می‌بیند، حضرت می‌فرمایند: این شخص با ماست. از خواب بلند می‌شود و می‌گوید: این خواب بود، من با علامه امینی خوب نیستم.

درست است که این خواب بود، اما دشمنی با علامه امینی که آیه قرآن نبود، روایت متواتر نبود که بگویی من باید حتماً با او دشمنی کنم و خواب حجّت نیست. پدرجان! رؤیای صادقه است! اصل کار شما ایراد داشته است.

آقای شبیری حفظه الله می‌فرماید: تا زمانی که زنده بود با علامه امینی بد بود.

تو برای چه بد بودی؟ با چه منطقی بد بودی؟

خیلی پشت سر «یونس بن عبدالرحمن» حرف می‌زدند، امام رضا علیه السلام فرموده است: او سلمان زمان من است، دینتان را از یونس بگیرید!

برخی می‌گفتند: نمی‌شود پشت سر یونس نماز خواند، شبهه دارد!

از این جمله معلوم می‌شود که کجای کار هستند.

«یونس بن عبدالرحمن» قبل از مرگ خود گفت: هر کسی آبروی مرا برد و پشت سر من حرف زد، اگر محبّ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، من گذشتم. من با دوستان علی دشمنی نمی‌کنم.[۱۵]

قیمتِ انسان‌ها اینجا معلوم می‌شود.

اگر در هیئتی دعوا و اختلاف می‌شود و اختلاف را دامن می‌زدند، واضح است که کار ابلیس است.

زیارتِ مزارِ صلحای شیعه

حضرت فرمود: هر کسی دستش به ما نمی‌رسد «فَلْیَصِلْ فُقَرَاءَ شِیعَتِنَا»، این را هم بعنوان نمونه گفته است. چون نمونه‌های دیگر هم می‌خوانم که ببینید بحث اعم از این حرف‌هاست.

فرمود: «مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَزُورَ قُبُورَنَا»… می‌گوید دلم پر می‌زند که به حرم امام رضا علیه السلام بروم، دلم برای حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پر می‌زند، فرمود: «فَلْیَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا»، قبور صلحای امّت را زیارت کن.

مثلاً به مزار آقای بهجت، علامه طباطبایی برو، به حرم سیّدالکریم برو.

آن روایاتی که می‌گوید زیارت سیّدالکریم ثوابِ زیارت کربلا دارد، همینطور نیست، یک منطق است. چون در مورد سیّدالکریم سلام الله علیه داریم که «أنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»، حال غیر از اینکه کارهای دیگر کرده است و زحمات دیگر هم کشیده است، ولیّ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، رفیق اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، خادمِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است.

فرمود: اگر می‌خواهی به مزار حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه بیایی و دست تو نمی‌رسد، در قبرستان شهرتان این همه شهید دارید، این شهدا امامزاده هستند، با آن توضیحات جلسه‌ی گذشته هم اسم الله هستند، هم آیت الله هستند، هم امامزاده. اگر نمی‌توانی به کربلا بروی، به مزار شهید گمنام برو.

گاهی ممکن است ما سی شب به اینجا بیاییم، یک شب به این هم حواس ما به این شهدای گمنام مدفون در حیاط نباشد که عرض ادب کنیم. او که نیاز ندارد…

این یعنی اینکه تو تولّی را توسعه بده و بر سر مزار یک صالحِ شیعه‌ی ما برو، من همان اثرِ زیارتِ حرم امام رضا علیه السلام را در آن قرار می‌دهم.

ارزش خدمت به موالیِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین

روایت بعدی اعم از قبور است، روایت از حضرت کاظم و حضرت رضا سلام الله علیهماست که فرمودند: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا»[۱۶] کسی دوست دارد دستش به ما برسد یا به ما خدمتی کند و نمی‌تواند، نمی‌رسد، شرایط ندارد، «فَلْیَصِلْ عَلَى صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا».

ثواب زیارت اعم از این است که زیارت آن بزرگواران در حیات یا زیارت آن بزرگواران پس از حیات باشد، یعنی خودشان را زیارت کنید یا مزار مبارکشان را.

چقدر این موضوع کمرنگ و کمیاب است.

با یک صلواتی وارد بحث شویم.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

چرا بحث وصایت مهم است؟

عرض کردیم که ما «سیر تکوّن عقاید شیعه» می‌گوییم، یعنی چگونه شیعیان عقایدی پیدا کردند؟

اگر این موضوع خوب بحث شود، هزاران هزار سؤال و شبهه را جواب می‌دهد، و ایجابی هم هست. ما این روش را نمی‌پسندیم که ما در گوشه‌ای بایستیم و مانند متّهمین از ما سؤال کنند و ما پاسخ بدهیم. چون اگر به صد سؤال پاسخ بدهیم، سؤال صد و یکم را می‌پرسند، انگار که ما همیشه متّهم هستیم و طرف مقابل هم دادستان، اینطور نیست.

اگر ما بدانیم چگونه این عقاید و افکار به دست ما رسیده است، آنوقت معلوم می‌شود که ما چه می‌گوییم و دیگران چه می‌گویند.

شیوه‌ی بحث شبیه تاریخ اندیشه است، البته بالاخره منبر است، از هر صد مورد گاهی دو مورد را می‌گوییم، بالاخره اندکی ملاحظه‌ی حوصله‌ی مخاطب هم لحاظ می‌شود.

اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را منصوص امامِ بعد از خود قرار داد، دلایلی داشت که بعنوان یک مورد «وصی» را عرض کردیم که توضیحات آن گذشت.

این وصی همین الآن معنا دارد، می‌گویند وصی این مرجع تقلید فلان آقاست، اگر سؤال شرعی بپرسند یا اختلاف شود، از او می‌پرسند. می‌گویند این شخص وصی و مطلع است، علم نزد این است، این شخص چشم اوست، این شخص امین اوست.

از طرفی برای جایی که باید ذمّه بری شود، باید کسی وصی شود که هم‌شأن باشد.

من بدهی دارم و دین به گردن دارم، ایشان هم وصی من است، اگر خدای نکرده ایشان بعد از مرگ من دین را اداء نکند، روز قیامت پای من گیر است.

پیغمبر وصی دارد، امین وصی دارد، این وصی باید هم‌شأن او باشد، باید معصوم باشد، برای همین هم فرمود «یَا عَلِی! أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی»،[۱۷] من تو را ببینم وعده می‌دهم، و می‌دانم که تو به وعده‌ی من وفا می‌کنی و دین مرا اداء می‌کنی و ذمّه‌ی مرا بری می‌کنی. این بالاتر از این است که امام هستی. همه چیز خود را به تو سپرده‌ام.

پیغمبری که اینقدر مهربان است که خدا می‌فرماید: پیغمبری را فرستادم که «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»،[۱۸] آیا امّت را رها کرد یا به کسانی سپرد که اهلیت نداشتند؟ یا به کسی سپرد که «أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی»؟

معلوم است وصی کیست.

در روایات اوصیای انبیاء، یا خودشان نبی هستند، یا در رده‌ی نبوّت هستند. قاعدتاً هم باید همینطور باشد. و چون معنای وصی روشن است، بعضی‌ها که ناگهان از کوره درمی‌روند، عصبانی می‌شوند و از پشت‌پرده حرف می‌زنند.

«محمد عَجاج خطیب» در کتاب خودش «السنه قبل التدوین» می‌گوید: هر روایتی، ولو با سند معتبر، بگوید علی بن ابیطالب وصی است، من می‌گویم جعلی است!

چرا؟ چون در اینصورت کار تمام است.

این‌ها که همه‌ی فهمشان در این سطح است که بعد از پیامبر حکومت بدست چه کسی می‌رسد اینطور می‌گویند، چون دیگری‌ها سوادی نداشتند که بخواهند بگویند علم پیغمبر به چه کسی می‌رسد.

علم کجا بود؟ بروید و کلمات تابناکشان را ببینید. آخرین کلمات قبل از دنیا رفتن یکی از این آقایان این است که ای کاش که من گوسفندی بودم مرا پرورش می‌دادند!

این دعای خیر است، گوسفند نهایتاً مقداری علف اضافه می‌خورد…

می‌گوید: ای کاش من گوسفند بودم و بالاخره مرا در جایی پروار می‌کردند، وقتی میهمان می‌آمد مرا قربانی می‌کردند و می‌خوردند و مدفوع می‌شدم، ولی انسان نبودم.

این آخرین کلمات این آقاست که از او صادر و ثبت شده است. «ابونعیم اصفهانی» این کلمات را جزو کلمات حکمت‌آمیز این شخص قبل از مرگ گفته است!

برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بمیرم که ما گاهی قیاس می‌کنیم. آخرین کلمات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این دنیا چیست؟ به حسنین علیهما السلام فرمود: «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً».[۱۹]

معلوم است که موضوع بر سر علم نیست، موضوع این است که حکومت و زور بدست چه کسی باشد. اگر موضوع وصی را قبول کنیم باید بگوییم دین و امّت بدست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، پس حکومت هم معلوم است. لذا دعوا می‌شود.

لذا شروع کردند که برگردانند و اصلاح کنند.

وقتی تولّی و تبرّی تراز نباشد

آقایی به نام «امیر صَنعانی» است که در فاطمیّه هم به او پرداختیم، در کتابخانه‌ی ما بیش از چهل جلد کتاب از او هست، آدم خیلی مهمّی است. زیدی است ولی متأسفانه به سلفیّه تمایل دارند، امروز وهابیت سعی می‌کنند آثار او را چاپ کنند و محبّت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را انکار کنند.

اگر در یاد داشته باشید ایام فاطمیّه عرض کردیم که اگر کسی محبّت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داشته باشد… ایشان به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محبّت دارد و در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ده‌ها بیت شعر سروده است و چاپ شده است و خودش شعر خودش را شرح کرده است، نام این اثر «الروضه النّدیّه» هست، انسان خیلی متفکّر و متخصّصی است. بنده به هر نمایشگاه کتابی که بروم، به دنبال این هستم که آثار جدید چند نفر را پیدا کنم، یک نفر از آن‌ها این «امیر صنعانی» است.

در همین سفر اخیر یک کتاب نُه جلدی به نام «التَّحبِیر» از او خریده‌ایم، شخص خیلی متفکّری است، ولی در ابتدا یک درس عبرت بگویم.

آدمِ متفکّرِ دقیق، نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم خیلی محبّت دارد، اشعاری هم سروده است، اما نسبت به دشمنانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بغض ندارد. این یعنی سقوط.

وهابی‌ها رساله‌های چاپ نشده‌ی او را چاپ می‌کنند، چون چنین کسی را ندارند که اینطور متفکّر باشد. این شخص خواسته است ماجرای قهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و نماز امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و خبر نکردنِ خلیفه را توجیه کند.

او خیلی متفکّر است، باید انسان کتاب اصولی او، «ثمرات النظر» او در علم حدیث را دیده باشد، بعد من بگویم این آدمِ دقیق با بیش از چهل جلد کتابِ مهم، ناگهان چطور پرت گفته است.

می‌گوید: گفته شده است که وقتی حضرت زهرا از دنیا رفت، «دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا»،[۲۰] این موضوع را چکار کنیم؟

می‌گوید: دیدند شب است و نخواستند مزاحمِ خوابِ خلیفه شوند!

اگر کسی آن دقّت نظر را دیده باشد، می‌فهمد چرا اینقدر در روایات راجع به برائت حرف زده‌اند. بین علی و دیگران، بین توحید و بت، نمی‌شود جمع کرد، انسان به خزعبل می‌افتد.

این شخص انسان دقیقی است و محبّت هم دارد.

او شرحی به «الجامع الصغیر» سیوطی دارد که حدود دوازده جلد است. کتاب را چاپ کرده‌اند، ابتدای کتاب گفته‌اند او خیلی دانا و متفکّر است، اشکالاتی هم دارد.

هشتمین اشکال این است که اطلاق او به علی بن ابیطالب لفظ «وصی» است!

چرا به این موضوع گیر داده‌اند؟ چون معنای کلمه‌ی وصی روشن است، و تلاش بر اینکه بگویند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وصی نیست، ریشه‌ی هزار و چهارصد ساله دارد.

وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با طناب می‌کشیدند تا با زور بیعت بگیرند، گفتند اگر بیعت نکنی گردنِ تو را می‌زنیم. آنجا چه کسی این حرف را زد؟… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: اگر گردنِ مرا بزنید، «عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ»[۲۱] را کشته‌اید، یعنی بنده‌ی خدا و برادر پیغمبر را کشته‌اید. آن شخص گفت: «أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ وَ أَمَّا أَخُو رَسُولِهِ فَلاَ»! تو برادر نیستی!

یعنی خیلی از چیزهایی که بعداً سعی کردند… همان روز اول می‌دانستند اگر قرار باشد در بین همه‌ی امّت بگویند یک نفر برادرِ پیغمبر است، این برادر که به معنای از یک پدر و مادر نیست، این موضوع به معنای «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۲۲] نیست، وقتی یک نفر برادر است یعنی این‌ها مانند هم هستند، یعنی این هارون است و او موسی.

در مورد وصی هم همین است.

مخالفت با وصایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، از چه زمانی شروع شد؟

در بخاری روایتی هست که محل بحث و معرکه‌ی آراء است که امشب به آن نمی‌پردازم، ان شاء الله فردا به آن خواهم پرداخت.

می‌گوید: «ذَکَرُوا عِنْدَ عَائِشَهَ أَنَّ عَلِیًّا کَانَ وَصِیًّا»،[۲۳] به عایشه گفتند که علی وصی است…

عایشه چه زمانی از دنیا رفته است؟ حوالی سال ۵۴ و ۵۷، یعنی در عصر صحابه. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سال ۴۰ شهید شده است. کتاب هم صحیح بخاری است.

می‌گوید: رفتند و به عایشه گفتند که علی وصی است.

یعنی عدّه‌ای زمانِ همان نیمه‌ی اولِ قرن اول می‌گفتند علی وصی است، یعنی چیزی نیست که بعداً درست شده باشد.

اگر دیگری می‌گوید «أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ وَ أَمَّا أَخُو رَسُولِهِ فَلاَ»، آیا توقع دارید این شخص بگوید بله علی وصی است؟

اما اینکه صحابه‌ای آمدند و گفتند «علی وصی است»، سؤال هم نکردند… عایشه گفت: من دیدم پیامبر از دنیا رفت، «مَتَى أَوْصَى إِلَیْهِ» چه زمانی وصیت کرده است؟

آیا توقع دارید بگوید او وصی است و من با وصی جنگیده‌ام؟ واضح است که جنگ با وصی نبی، جنگ با نبی است. واضح است که باید وصایت را انکار کند، اتفاقاً خط را روشن می‌کرد که از چه زمانی باید با این بحث جنگ می‌شده است.

وقتی نگاهِ عمّار را هم ندید می‌گیرند!

این روایت در «مسند احمد» است، دو محقق، «حمزه احمد زین» و «شعیب الأرنؤوط» گفته‌اند سند صحیح است، «شعیب الأرنؤوط» که وهابی است گفته است «صَحیحٌ عَلَی شَرطِ مُسلِم»، یعنی سند محکم است.

من این روایت را می‌خوانم، احتیاجی به شرح هم ندارد.

می‌گوید: «جَاءَ رَجُلٌ» کسی پیش این خانم آمد…

چون این‌ها جلساتی داشتند که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه توهین می‌کردند، مسلّم است که نمی‌توانستند بگویند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وصی رسول خداست.

«جَاءَ رَجُلٌ فَوَقَعَ فِی عَلِیٍّ، وَفِی عَمَّارٍ»،[۲۴] جلوی این خانم آمد و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و عمّار سلام الله علیه فحش داد. این خانم گفت: «أَمَّا عَلِیٌّ، فَلَسْتُ قَائِلَهً لَکَ فِیهِ شَیْئًا» اگر به علی فحش می‌دهی بده، من کاری ندارم، «وَأَمَّا عَمَّارٌ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ:  لَا یُخَیَّرُ بَیْنَ أَمْرَیْنِ، إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا» عمّار بین هر دو راهی که گیر کند، راه بهتر را می‌رود، همیشه بین خوب و خوبتر، بین دقیق و دقیق‌تر، بین هدایت و هدایتِ بیشتر است.

اولاً اگر این موضوع را قبول داری، که عمّار خودش را خاکِ پای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم نمی‌دانست!

ثانیاً این همه مطلب راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شنیده‌ای، می‌گویی: اگر به علی فحش می‌دهی کار ندارم، اما به عمّار فحش نده؟

وصی از آن کلماتی است که خط‌کشی کننده است، مرزبندی ایجاد می‌کند، و این‌ها الطاف الهی است. خدا می‌خواست در صحیح بخاری معلوم باشد که عایشه مخالفِ وصایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، «وَکَفَى بِذَلِکَ فَخراً»! ای کاش که من هم آنجا بودم و فحشی هم به من داده بود.

شرطِ بقای بنی امیّه!

شخصی به نام «ابومحمد قاسم بن ثابت سَرَقُسطِی» داریم، «سَرَقُسط» کجاست؟ کسانی که اهل فوتبال هستند، جنوب اسپانیا و شمال افریقا یک تیم فوتبال به نام «رئال زاراگوزا» بود، «سَرَقُسط» آنجاست.

«ابومحمد قاسم بن ثابت سَرَقُسطِی» سال ۳۰۲ از دنیا رفته است، یعنی حدود ۲۶ سال قبل از شیخ کلینی. قرن ۳ زندگی می‌کرد، یعنی دو سال آن در قرن ۴ است، سال ۲۵۵ تا ۳۰۲ می‌زیسته است.

این کتاب «الدلائل» کتاب خیلی مهمی است، این کتاب در شهر «رُباط» مراکش امروزی چاپ شده است.

بعضی از مطالبی که ما در کتبی مانند «شرح ابن ابی الحدید» خوانده بودیم، می‌گفتیم این برای قرن هفتم است و سند قدیمی‌تر از آن کجاست؟ شاید از بین رفته است! در این کتاب هست.

مثلاً در جایی از «شرح ابن ابی الحدید»، از «عمر بن عبدالعزیز» می‌پرسند که چرا تو به علی فحش نمی‌دهی؟ دلایلی دارد، یکی از آن‌ها این است که می‌گوید وقتی پدرم می‌خواست به علی فحش بدهد، می‌دیدم که به لکنت می‌افتد.

این شخص سند را ۳۶۰ سال عقب آورده است!

می‌گوید «عمر بن عبدالعزیز» می‌گوید پدرم گفت «إِذَا ذَکَرَ عَلِیًّا عَلَى المِنبَرِ تَعْتَرِیهِ شَرقَهٌ» [۲۵]دیدم لکنت زبان می‌گیرد. به او گفتم: تو خیلی خطیب هستی، عربِ فصیح هستی، چرا نمی‌توانی حرف بزنی؟ گفت: «إِنَّا لَنَعرِفُ لِعَلِیٍّ» من می‌دانم علی کیست، مجبورم بخاطرِ حکومت فحش بدهم، وگرنه من که علی را می‌شناسم! «إِنَّا لَنَعرِفُ لِعَلِیٍّ رَحِمَهُ الله مِنَ الفَضَائِلِ» من می‌دانم علی چه فضائلی دارد که «مَا لَو عَرَفَهُ النَّاسُ» اگر مردم یکی از آن‌ها را می‌شناختند «مَا تَبِعَنَا مِنهمُ اثنَانِ» حتّی دو نفر هم حکومتِ ما را دنبال نمی‌کردند.

این همان چیزی است که به مروان گفتند: علی از دنیا رفته است، با او چکار داری؟ گفت: «لا یَسْتَقیمُ لَناَ الاَْمْرُ إلاّ بِذلِکَ»، اگر ما اجازه بدهیم از علی حرف بزنند، نمی‌توانیم حکومت کنیم. باید علی نباشد که بنی امیّه بتوانند حکومت کنند.

وصیّتِ جناب ابوذر سلام الله علیه

از این گنجینه‌ی «ابومحمد قاسم بن ثابت سَرَقُسطِی» که یکی از آثار مهم است که در تقریباً دورترین نقطه‌ی اسلام، در مغرب اقصی، یعنی در غربی‌ترین نقطه‌ی افریقا و مراکش امروزی چاپ شده است.

مطالب نابی در این کتاب آمده است، جایگاه وصیّ پیغمبر معلوم می‌شود، شئون معلوم می‌شود، چرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مخفیانه نماز می‌خواند که کسی نیاید؟ چون برای خلیفه جایگاه قائل بودند، قائل بودند اگر یک تاجر مهم یا یک صحابی مهم یا یک عالم مهم از دنیا می‌رود، باید به خلیفه وصیت کند.

اینکه شنیده‌اید امام صادق صلوات الله علیه به منصور دوانیقی وصیت کرد، برای همین شرایط است، البته امام صادق علیه السلام این کار را تقیّه‌ای انجام دادند و به پنج نفر وصیت کردند. چون اگر جعفر بن محمد در جامعه هست، جایگاه خلافت این است که باید خلیفه وصیّ او باشد.

«مَرِضَ أَبُو ذَرٍّ مَرَضًا أَشْفَقَ مِنْهُ»[۲۶] جناب ابوذر سلام الله علیه یک بیماری پیدا کرد که ترسیدند و گفتند ابوذر آفتابِ لبِ بام است.

انسانی که بیمار است و شبه محتضر می‌شود، به او می‌گویند وصیت کن. ابوذر کسی است که باید به خلیفه وصیت کند.

«فَأَوْصَى إِلَى عَلِیٍّ»… اینجا روایت مبهم است، در بعضی از نقل‌ها می‌گوید زمانِ خلیفه‌ی دوم یا سوم بود، احتمالاً برای زمان خلیفه‌ی دوم باشد.

«فَقِیلَ لَهُ لَوْ أَوْصَیْتَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ» اگر به حاکم وصیت می‌کردی «کَانَ أَحْمَلَ لِوَصِیَّتِکَ!» شایسته‌تر بود، جایگاه تو این بود که به حاکم وقت وصیت کنی.

ابوذر گفت: «لَقَدْ أَوْصَیْتُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَقَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ» بله! درست است! من هم به امیرالمؤمنین، که حقاً امیرالمؤمنین است وصیت کردم.

وصیت یک موضوعی بود که شیعیان در ابعاد مختلف با آن کار داشتند، نه صرفاً یک سیّدالوصیّین.

مثلاً می‌گفتند فلان معجزه یا فلان حادثه را کسی نمی‌داند یا نمی‌تواند، مگر نبی یا وصی نبی.

برای چه این مطلب را به محضر شما عرض می‌کنم؟

این دین که به دست ما رسیده است، با زحمت هزار و چهارصد ساله‌ی منسجمی به دست ما رسیده است.

وقتی من امشب را نگاه می‌کنم، اگر کسی چشمِ تاریخی داشته باشد می‌بیند هزار و چهارصد سال کتک خورده‌اند و این کلمات را به یکدیگر سپرده‌اند تا به دست ما رسیده است. در این راه‌ها چقدر بچه یتیم شده است، چقدر آسیب خورده است، چقدر انتقام گرفته‌اند.

روضه و توسّل به حضرت رقیّه سلام الله علیها

وقتی کاروان اهل بیت پیغمبر علیهم السلام را به شام آوردند، برای آن‌هایی که از وصی پیغمبر سیلی خورده بودند، از وصی پیغمبر زخم خورده بودند، از اسلام سیلی خورده بودند، ناپاکزاده‌هایی که بر منبر پیغمبر جسته بودند، آبروهایی که رفته بود، به دنبال انتقام بودند، می‌دانستند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خیلی غیور است…

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خیلی نسبت به زنان مسلمان غیور بود، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه زمان خلفا، عمدتاً زیاد تحرّک نداشت، اما نقل شده است که در همان دورانِ اوایلِ بعد از پیغمبر دید یک نفر در مسجدالحرام به ناموس مردم نگاه می‌کند، او را زد. نسبت به ناموسِ مسلمان، آن هم نه حتّی ناموس شیعه… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خیلی غیور بود.

یکی از آن جاهایی که ظاهرِ امر عنان از دست می‌داد و قدری بیشتر تحرّک می‌کرد اینجا بود. نقل شده است که وقتی زنی از شوهر خود ترسید، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روی آن مرد شمشیر کشید! امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به بازار می‌رفت، اگر می‌دید مردها به زن‌ها تنه می‌زنند، تذکّر می‌داد. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خیلی غیور بود.

گاهی اتفاقی می‌افتد که دیدنِ یک صحنه‌ای موهای انسان را سپید می‌کند، فرمود با ما بنی‌هاشم کاری کردند که «وَ اَلشَّیْبُ إِلَیْنَا بَنِی هَاشِمٍ یُعَجِّل»،[۲۷]

برای دخترِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم… مدّاحِ بااخلاصی گفته بود موهای این دختربچّه سپید شد، بعد شک کرده بود که این چه حرفی بود که من زدم؟ خودش می‌گفت من خواب دیدم که در آسمان نوشته است، چطور شما نمی‌ترسید و کافر می‌شوید؟ این آیه سوره مبارکه مزمل را که «یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا»،[۲۸] قیامتی هست، روز قیامت آنقدر حول دارد که موهای بچه‌ها سپید می‌شود…

گفت: من فهمیدم شاید آن چیزی که گفتم گزاف نبوده است… کاری کردند که موهای این بچّه سپید شد…

یعنی اتفاقاتی در شام افتاده است که مورد توقّع نیست. وقتی انسان می‌خواهد برود و وارد وادی خوفناکی شود، تا حدّی خودش را آماده می‌کند، اتفاقاتی که افتاد بیشتر از آن چیزی بود که کسی خودش را آماده کرده باشد…

این‌ها را دروازه‌ی شهر نگه داشتند و گفتند شهر را آذین‌بندی کنید… بعد که خواستند وارد شوند گفتند به یهودی‌ها بگویید آن کسی که بچه‌های شما را آواره کرد، شکست‌پذیریِ شما را در خیبر درهم شکست، دختران او را آورده‌ایم، نوبتِ شماست…

ادامه‌ی ماجرا هم گفتنی نیست…

مرحوم آیت الله العظمی کلباسی که مرجع تقلید است می‌گوید در خواب دیدم وقتی خواستند حادثه‌ی ورودیِ خاندان آل الله به قصر را بگویند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه غش کرد…

خلاصه این‌ها را وارد کردند… سفره پهن کردند… آن ناپاکزاده بالای مجلس نشسته بود، سر را وسطِ سفره گذاشتند… رها می‌کنم…

برای اینکه فرار کنم این بیت را می‌خوانم، امید هم داریم، علامه امینی رضوان الله تعالی علیه می‌فرماید که امام زمان ارواحنا فداه با خواندن این ابیات به جلسه می‌آیند… بالاخره آرزو می‌کنیم اینطور شود…

می‌گوید وقتی وارد شدند، آن انتهای جلسه «وَ رَمْلَهِ فِی ظِلِّ الْقُصُورِ مَصُونَهٌ» دیدند خواهرِ معاویه در پناهِ خیمه‌ای است و بین مردان نیامده است، «یُنَاطُ عَلَى أقرَاطِهَا الدُّرُّ وَ التِّبْرِ» طلا و جواهر به گوش او آویزان است، «وَ آلِ رَسُولِ اللَّهِ تُسْبَى نِسَائهُمْ»… نمی‌توانم ترجمه کنم که آل رسول را چطور روی پا نگه داشته بودند و لباسشان چطور بود…

در آنجا حضرت زینب کبری سلام الله علیها کبری یزید را منکوب کرد و در هم شکست، جلسه تمام شد، این‌ها را به خرابه آوردند، خرابه تاریک بود، این بانوان هم عفیفه بودند، هر کسی سر خود را در گوشه‌ای به دامان گرفت و کسی با کسی حرف نمی‌زد، این دختربچه هم مانند مارگزیده‌ها در گوشه‌ای به خود می‌پیچید…

«یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا»… جگرِ او آب شد، نتوانست تحمّل کند، به گوشه‌ای رفت، لحظاتی گذشت، بلند شد و نشست، گفت: من بابای خود را می‌خواهم… می‌خواهم ببینم آن ملعون با او چکار می‌کرد…

وقتی سر مطهّر را مقابل او قرار دادند، همینکه روبند را کنار زد، عقب عقب رفت… دیده بود دست آن ملعون مشغول است، ولی نمی‌توانست باور کند… وقتی از نزدیک دید عقب عقب رفت… بعد آمد و سر را در آغوش گرفت…

واقعاً اگر این جملات را گفته باشد، اگر عالم بمیرد کم است… چکار کرده بودند که گفت «مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ»


[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۸۶ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ اَلشَّیْطَانُ)

[۵] الکافی، جلد ۲، صفحه ۴۹۶ (حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَا اِجْتَمَعَ فِی مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ یَذْکُرُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَذْکُرُونَا إِلاَّ کَانَ ذَلِکَ اَلْمَجْلِسُ حَسْرَهً عَلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ثُمَّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ وَ ذِکْرِ عَدُوِّنَا مِنْ ذِکْرِ اَلشَّیْطَانِ .)

[۶] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۲۱۳ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ وَلِیُّکَ وَلِیِّی وَ وَلِیِّی وَلِیُّ اَللَّهِ وَ عَدُوُّکَ عَدُوِّی وَ عَدُوِّی عَدُوُّ اَللَّهِ – یَا عَلِیُّ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکَ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکَ یَا عَلِیُّ لَکَ کَنْزٌ فِی اَلْجَنَّهِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیْهَا یَا عَلِیُّ أَنْتَ قَسِیمُ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَکَ وَ عَرَفْتَهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَکَ وَ أَنْکَرْتَهُ – یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِکَ عَلَى اَلْأَعْرَافِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَعْرِفُ اَلْمُجْرِمِینَ بِسِیمَاهُمْ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ بِعَلاَمَاتِهِمْ یَا عَلِیُّ لَوْلاَکَ لَمْ یُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی.)

[۷] الکافی، جلد ۸، صفحه ۲۴۲ (عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ اَلْبِرِّ اَلتَّوْحِیدُ وَ اَلصَّلاَهُ وَ اَلصِّیَامُ وَ کَظْمُ اَلْغَیْظِ وَ اَلْعَفْوُ عَنِ اَلْمُسِیءِ وَ رَحْمَهُ اَلْفَقِیرِ وَ تَعَهُّدُ اَلْجَارِ وَ اَلْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَهٍ فَمِنْهُمُ اَلْکَذِبُ وَ اَلْبُخْلُ وَ اَلنَّمِیمَهُ وَ اَلْقَطِیعَهُ وَ أَکْلُ اَلرِّبَا وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّی اَلْحُدُودِ اَلَّتِی أَمَرَ اَللَّهُ وَ رُکُوبُ اَلْفَوَاحِشِ «مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ»  وَ اَلزِّنَا وَ اَلسَّرِقَهُ وَ کُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِکَ مِنَ اَلْقَبِیحِ فَکَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنَا .)

[۸] شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، جلد ۳، صفحه ۴۵۹ (عَلِیُّ بْنُ حَمْزَهَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا اِجْتَمَعَ مِنْ أَصْحَابِنَا جَمَاعَهٌ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ أَوْ فِی شَیْءٍ مِنْ ذِکْرِنَا إِلاَّ بَعَثَ إِبْلِیسُ شَیْطَاناً فِی عُنُقِهِ شَرِیطٌ لِیُفَرِّقَ جَمَاعَتَهُمْ. ثُمَّ قَالَ عَلِیُّ بْنُ حَمْزَهَ : جَاءَنِی قَوْمٌ مِنْ أَصْحَابِنَا لِیَسْتَمِعُوا مِنِّی شَیْئاً، فَتَجَلَّلْتُ بِهِمْ مَوْضِعاً حَتَّى جِئْنَا إِلَى مَسْجِدِ بَنِی کَاهِلٍ ، فَدَخَلْنَا اَلْمَسْجِدَ، فَلَمَّا أَخَذْنَا فِی اَلْحَدِیثِ، فَلَمْ نَلْبَثْ أَنْ جَاءَ صِبْیَانٌ یَرْمُونَنَا بِالْآجُرِّ، فَذَکَرْتُ اَلْحَدِیثَ.)

[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۶ (قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ)

[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷ (ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ)

[۱۱] الکافی، جلد ۸، صفحه ۱۴۵ (اِبْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ حَنَانٍ وَ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرٰاطَکَ اَلْمُسْتَقِیمَ `ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمٰانِهِمْ وَ عَنْ شَمٰائِلِهِمْ وَ لاٰ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شٰاکِرِینَ »  قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَا زُرَارَهُ إِنَّهُ إِنَّمَا صَمَدَ لَکَ وَ لِأَصْحَابِکَ فَأَمَّا اَلْآخَرُونَ فَقَدْ فَرَغَ مِنْهُمْ .)

[۱۲] الکافی، جلد ۴، صفحه ۵۹ (مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ [أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ خ ل] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَصِلَنَا فَلْیَصِلْ فُقَرَاءَ شِیعَتِنَا وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَزُورَ قُبُورَنَا فَلْیَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا .)

[۱۳] دیوان سعید بن مکی النیلی، صفحه ۱۱۶، بیت ۷۲

[۱۴] الرجال (لابن داود)، جلد ۱، صفحه ۳۸۱ (وَ رَوَى عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ اَلْمُهْتَدِی قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : عَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی قَالَ: خُذْ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ)

[۱۵] اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، جلد ۱، صفحه ۴۸۸ (عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ حَدَّثَنِی اَلْفَضْلُ ، قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا : أَنَّ یُونُسَ بْنَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ قِیلَ لَهُ: إِنَّ کَثِیراً مِنْ هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ یَقَعُونَ فِیکَ وَ یَذْکُرُونَکَ بِغَیْرِ اَلْجَمِیلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُکُمْ أَنَّ کُلَّ مَنْ لَهُ فِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) نَصِیبٌ فَهُوَ فِی حِلٍّ مِمَّا قَالَ.)

[۱۶] کامل الزیارات، جلد ۱، صفحه ۳۱۹ (حَدَّثَنِی أَبُو اَلْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ اَلرَّزَّازُ اَلْقُرَشِیُّ اَلْکُوفِیُّ عَنْ خَالِهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ اَلرَّازِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: مَنْ لَمْ یُقَدِّرْهُ أَنْ یَزُورَنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا – یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا وَ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْیَصِلْ عَلَى صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا.)

[۱۷] کتاب سُلیم بن قیس الهلالی، جلد ۲ ، صفحه ۵۶۹ (قَالَ سُلَیْمٌ وَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کُنْتُ أَمْشِی مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی بَعْضِ طُرُقِ اَلْمَدِینَهِ فَأَتَیْنَا عَلَى حَدِیقَهٍ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَهٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَکَ فِی اَلْجَنَّهِ أَحْسَنُ مِنْهَا ثُمَّ أَتَیْنَا عَلَى حَدِیقَهٍ أُخْرَى فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَهٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَکَ فِی اَلْجَنَّهِ أَحْسَنُ مِنْهَا حَتَّى أَتَیْنَا عَلَى سَبْعِ حَدَائِقَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا وَ یَقُولُ لَکَ فِی اَلْجَنَّهِ أَحْسَنُ مِنْهَا فَلَمَّا خَلاَ لَهُ اَلطَّرِیقُ اِعْتَنَقَنِی ثُمَّ أَجْهَشَ بَاکِیاً وَ قَالَ بِأَبِی اَلْوَحِیدُ اَلشَّهِیدُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ یُبْدُونَهَا لَکَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِی أَحْقَادُ بَدْرٍ وَ تِرَاتُ أُحُدٍ قُلْتُ فِی سَلاَمَهٍ مِنْ دَیْنِی قَالَ فِی سَلاَمَهٍ مِنْ دِینِکَ فَأَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ حَیَاتَکَ وَ مَوْتَکَ مَعِی وَ أَنْتَ أَخِی وَ أَنْتَ وَصِیِّی وَ أَنْتَ صَفِیِّی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ اَلْمُؤَدِّی عَنِّی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی عَنِّی وَ أَنْتَ تُبْرِئُ ذِمَّتِی وَ تُؤَدِّی أَمَانَتِی وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِی اَلنَّاکِثِینَ مِنْ أُمَّتِی وَ اَلْقَاسِطِینَ وَ اَلْمَارِقِینَ وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَکَ بِهَارُونَ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ إِذِ اِسْتَضْعَفَهُ قَوْمُهُ وَ کَادُوا یَقْتُلُونَهُ فَاصْبِرْ لِظُلْمِ قُرَیْشٍ إِیَّاکَ وَ تَظَاهُرِهِمْ عَلَیْکَ فَإِنَّکَ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ هُمْ بِمَنْزِلَهِ اَلْعِجْلِ وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ إِنَّ مُوسَى أَمَرَ هَارُونَ حِینَ اِسْتَخْلَفَهُ عَلَیْهِمْ إِنْ ضَلُّوا فَوَجَدَ أَعْوَاناً أَنْ یُجَاهِدَهُمْ بِهِمْ وَ إِنْ لَمْ یَجِدْ أَعْوَاناً أَنْ یَکُفَّ یَدَهُ وَ یَحْقِنَ دَمَهُ وَ لاَ یُفَرِّقَ بَیْنَهُمْ یَا عَلِیُّ مَا بَعَثَ اَللَّهُ رَسُولاً إِلاَّ وَ أَسْلَمَ مَعَهُ قَوْمٌ طَوْعاً وَ قَوْمٌ آخَرُونَ کَرْهاً فَسَلَّطَ اَللَّهُ اَلَّذِینَ أَسْلَمُوا کَرْهاً عَلَى اَلَّذِینَ أَسْلَمُوا طَوْعاً فَقَتَلُوهُمْ لِیَکُونَ أَعْظَمَ لِأُجُورِهِمْ یَا عَلِیُّ وَ إِنَّهُ مَا اِخْتَلَفَتْ أُمَّهٌ بَعْدَ نَبِیِّهَا إِلاَّ ظَهَرَ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا وَ إِنَّ اَللَّهَ قَضَى اَلْفُرْقَهَ وَ اَلاِخْتِلاَفَ عَلَى هَذِهِ اَلْأُمَّهِ وَ لَوْ شَاءَ لَجَمَعَهُمْ عَلَى اَلْهُدىٰ  حَتَّى لاَ یَخْتَلِفَ اِثْنَانِ مِنْ خَلْقِهِ وَ لاَ یُتَنَازَعَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ لاَ یَجْحَدَ اَلْمَفْضُولُ ذَا اَلْفَضْلِ فَضْلَهُ وَ لَوْ شَاءَ عَجَّلَ اَلنَّقِمَهَ فَکَانَ مِنْهُ اَلتَّغْیِیرُ حَتَّى یُکَذَّبَ اَلظَّالِمُ وَ یُعْلَمَ اَلْحَقُّ أَیْنَ مَصِیرُهُ وَ لَکِنْ جَعَلَ اَلدُّنْیَا دَارَ اَلْأَعْمَالِ وَ جَعَلَ اَلْآخِرَهَ دَارَ اَلْقَرَارِ- لِیَجْزِیَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا بِمٰا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ اَلَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى  فَقُلْتُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ شُکْراً عَلَى نَعْمَائِهِ وَ صَبْراً عَلَى بَلاَئِهِ وَ تَسْلِیماً وَ رِضًى بِقَضَائِهِ .)

[۱۸] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۸ (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ)

[۱۹] نهج البلاغه، نامه ۴۷ (و من وصیه له (علیه السلام) للحسن و الحسین (علیهما السلام) لما ضربَه ابنُ ملجم لعنه الله: أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا، وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا، وَ قُولَا بِالْحَقِّ، وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ، وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً. أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ، وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ، فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا (صلی الله علیه وآله) یَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلَاهِ وَ الصِّیَامِ.)

[۲۰] صحیح بخاری، جلد ۵، صفحه ۱۳۹ (حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ بُکَیْرٍ، حَدَّثَنَا اللَّیْثُ، عَنْ عُقَیْلٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَهَ، عَنْ عَائِشَهَ، أَنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ، بِنْتَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِی بَکْرٍ تَسْأَلُهُ مِیرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِالْمَدِینَهِ، وَفَدَکٍ وَمَا بَقِیَ مِنْ خُمُسِ خَیْبَرَ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «§لاَ نُورَثُ، مَا تَرَکْنَا صَدَقَهٌ، إِنَّمَا یَأْکُلُ آلُ مُحَمَّدٍ – صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – فِی هَذَا المَالِ»، وَإِنِّی وَاللَّهِ لاَ أُغَیِّرُ شَیْئًا مِنْ صَدَقَهِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ حَالِهَا الَّتِی کَانَ عَلَیْهَا فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَلَأَعْمَلَنَّ فِیهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. فَأَبَى أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَهَ مِنْهَا شَیْئًا، فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سِتَّهَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا، وَکَانَ لِعَلِیٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَیَاهَ فَاطِمَهَ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتِ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌّ وُجُوهَ النَّاسِ، فَالْتَمَسَ مُصَالَحَهَ أَبِی بَکْرٍ وَمُبَایَعَتَهُ، وَلَمْ یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ، فَأَرْسَلَ إِلَى أَبِی بَکْرٍ: أَنِ ائْتِنَا وَلاَ یَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَکَ، کَرَاهِیَهً لِمَحْضَرِ عُمَرَ، فَقَالَ عُمَرُ: لاَ وَاللَّهِ لاَ تَدْخُلُ عَلَیْهِمْ وَحْدَکَ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: وَمَا عَسَیْتَهُمْ أَنْ یَفْعَلُوا بِی، وَاللَّهِ لآتِیَنَّهُمْ، فَدَخَلَ عَلَیْهِمْ أَبُو بَکْرٍ، فَتَشَهَّدَ عَلِیٌّ، فَقَالَ: إِنَّا قَدْ عَرَفْنَا فَضْلَکَ وَمَا أَعْطَاکَ اللَّهُ -[۱۴۰]-، وَلَمْ نَنْفَسْ عَلَیْکَ خَیْرًا سَاقَهُ اللَّهُ إِلَیْکَ، وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالأَمْرِ، وَکُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَصِیبًا، حَتَّى فَاضَتْ عَیْنَا أَبِی بَکْرٍ، فَلَمَّا تَکَلَّمَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَرَابَهُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَحَبُّ إِلَیَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِی، وَأَمَّا الَّذِی شَجَرَ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ مِنْ هَذِهِ الأَمْوَالِ، فَلَمْ آلُ فِیهَا عَنِ الخَیْرِ، وَلَمْ أَتْرُکْ أَمْرًا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَصْنَعُهُ فِیهَا إِلَّا صَنَعْتُهُ، فَقَالَ عَلِیٌّ لِأَبِی بَکْرٍ: مَوْعِدُکَ العَشِیَّهَ لِلْبَیْعَهِ، فَلَمَّا صَلَّى أَبُو بَکْرٍ الظُّهْرَ رَقِیَ عَلَى المِنْبَرِ، فَتَشَهَّدَ، وَذَکَرَ شَأْنَ عَلِیٍّ وَتَخَلُّفَهُ عَنِ البَیْعَهِ، وَعُذْرَهُ بِالَّذِی اعْتَذَرَ إِلَیْهِ، ثُمَّ اسْتَغْفَرَ وَتَشَهَّدَ عَلِیٌّ، فَعَظَّمَ حَقَّ أَبِی بَکْرٍ، وَحَدَّثَ: أَنَّهُ لَمْ یَحْمِلْهُ عَلَى الَّذِی صَنَعَ نَفَاسَهً عَلَى أَبِی بَکْرٍ، وَلاَ إِنْکَارًا لِلَّذِی فَضَّلَهُ اللَّهُ بِهِ، وَلَکِنَّا نَرَى لَنَا فِی هَذَا الأَمْرِ نَصِیبًا، فَاسْتَبَدَّ عَلَیْنَا، فَوَجَدْنَا فِی أَنْفُسِنَا، فَسُرَّ بِذَلِکَ المُسْلِمُونَ، وَقَالُوا: أَصَبْتَ، وَکَانَ المُسْلِمُونَ إِلَى عَلِیٍّ قَرِیبًا، حِینَ رَاجَعَ الأَمْرَ المَعْرُوفَ)

[۲۱] الاحتجاج، جلد ۱، صفحه ۸۰ (وَ فِی رِوَایَهِ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: أَتَیْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یُغَسِّلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ کَانَ أَوْصَى أَنْ لاَ یُغَسِّلَهُ غَیْرُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَخْبَرَ أَنَّهُ لاَ یُرِیدُ أَنْ یُقَلِّبَ مِنْهُ عُضْواً إِلاَّ قُلِّبَ لَهُ وَ قَدْ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ یُعِینُنِی عَلَى غُسْلِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ؟ قَالَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا غَسَّلَهُ وَ کَفَّنَهُ أَدْخَلَنِی وَ أَدْخَلَ أَبَا ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادَ وَ فَاطِمَهَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَتَقَدَّمَ وَ صَفَفْنَا خَلْفَهُ فَصَلَّى عَلَیْهِ وَ عَائِشَهُ فِی اَلْحُجْرَهِ لاَ تَعْلَمُ قَدْ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِبَصَرِهَا ثُمَّ أَدْخَلَ عَشَرَهً مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ عَشَرَهً مِنَ اَلْأَنْصَارِ فَیُصَلُّونَ وَ یَخْرُجُونَ حَتَّى لَمْ یَبْقَ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ إِلاَّ صَلَّى عَلَیْهِ – وَ قُلْتُ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ یُغَسِّلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَلْقَوْمَ فَعَلُوا کَذَا وَ کَذَا وَ إِنَّ أَبَا بَکْرٍ اَلسَّاعَهَ لَعَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا یَرْضَى اَلنَّاسُ أَنْ یُبَایِعُوا لَهُ بِیَدٍ وَاحِدَهٍ إِنَّهُمْ لَیُبَایِعُونَ بِیَدَیْهِ جَمِیعاً یَمِیناً وَ شِمَالاً فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا سَلْمَانُ – فَهَلْ تَدْرِی مَنْ أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ؟ فَقُلْتُ لاَ إِلاَّ أَنِّی قَدْ رَأَیْتُهُ فِی ظُلَّهِ بَنِی سَاعِدَهَ حِینَ خَصَمَتِ اَلْأَنْصَارُ وَ کَانَ أَوَّلَ مَنْ بَایَعَهُ بَشِیرُ بْنُ سَعْدٍ ثُمَّ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ ثُمَّ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ ثُمَّ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَهَ وَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ قَالَ لَسْتُ أَسْأَلُکَ عَنْ هَذَا وَ لَکِنْ تَدْرِی مَنْ أَوَّلُ مَنْ بَایَعَهُ حِینَ صَعِدَ مِنْبَرَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ؟ قُلْتُ لاَ وَ لَکِنِّی رَأَیْتُ شَیْخاً کَبِیراً مُتَوَکِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ سَجَّادَهٌ شَدِیدُ اَلتَّشْمِیرِ وَ هُوَ یَبْکِی وَ یَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی لَمْ یُمِتْنِی وَ لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّى رَأَیْتُکَ فِی هَذَا اَلْمَکَانِ اُبْسُطْ یَدَکَ أُبَایِعْکَ فَبَسَطَ یَدَهُ فَبَایَعَهُ ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ فَقَالَ لِی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا سَلْمَانُ وَ هَلْ تَدْرِی مَنْ هُوَ؟ قُلْتُ لاَ وَ لَکِنِّی سَاءَتْنِی مَقَالَتُهُ کَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَلِیٌّ إِنَّ ذَلِکَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ أَخْبَرَنِی رَسُولُ اَللَّهِ أَنَّ إِبْلِیسَ وَ رُؤَسَاءَ أَصْحَابِهِ شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِیَّایَ بِغَدِیرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى فَأَخْبَرَهُمْ أَنْ یُبَلِّغَ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ فَأَتَاهُ أَبَالِسَهٌ وَ مَرَدَهُ أَصْحَابِهِ فَقَالُوا إِنَّ هَذِهِ أُمَّهٌ مَرْحُومَهٌ مَعْصُومَهٌ وَ مَا لَنَا وَ لاَ لَکَ عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ قَدْ عَلِمُوا إِمَامَهُمْ وَ مَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِیِّهِمْ – فَانْطَلَقَ إِبْلِیسُ کَئِیباً حَزِیناً فَأَخْبَرَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ لَوْ قَدْ قُبِضَ أَنَّ اَلنَّاسَ سَیُبَایِعُونَ أَبَا بَکْرٍ فِی ظُلَّهِ بَنِی سَاعِدَهَ بَعْدَ أَنْ تُخَاصِمَهُمْ بِحَقِّکَ وَ حُجَّتِکَ ثُمَّ یَأْتُونَ اَلْمَسْجِدَ فَیَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یُبَایِعُهُ عَلَى مِنْبَرِی إِبْلِیسُ فِی صُورَهِ شَیْخٍ کَبِیرٍ مُسْتَبْشِرٍ یَقُولُ کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ تَجْتَمِعُ شَیَاطِینُهُ وَ أَبَالِسَتُهُ فَیَخِرُّ وَ یَکْسَعُ ثُمَّ یَقُولُ کَذَا زَعَمْتُمْ أَنْ لَیْسَ لِی عَلَیْهِمْ سَبِیلٌ فَکَیْفَ رَأَیْتُمُونِی صَنَعْتُ بِهِمْ حِینَ تَرَکُوا أَمْرَ مَنْ أَمَرَهُمُ اَللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ أَمَرَهُمْ رَسُولُهُ ؟ فَقَالَ سَلْمَانُ فَلَمَّا کَانَ اَللَّیْلُ حَمَلَ عَلِیٌّ فَاطِمَهَ عَلَى حِمَارٍ وَ أَخَذَ بِیَدِ اِبْنَیْهِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ فَلَمْ یَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ لاَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ إِلاَّ أَتَى مَنْزِلَهُ وَ ذَکَرَ حَقَّهُ وَ دَعَاهُ إِلَى نُصْرَتِهِ فَمَا اِسْتَجَابَ لَهُ مِنْ جَمِیعِهِمْ إِلاَّ أَرْبَعَهٌ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلاً فَأَمَرَهُمْ أَنْ یُصْبِحُوا بُکْرَهً مُحَلِّقِینَ رُءُوسَهُمْ مَعَهُمْ سِلاَحُهُمْ وَ قَدْ بَایَعُوهُ عَلَى اَلْمَوْتِ فَأَصْبَحَ وَ لَمْ یُوَافِهِ مِنْهُمْ أَحَدٌ غَیْرُ أَرْبَعَهٍ – قُلْتُ لِسَلْمَانَ مَنِ اَلْأَرْبَعَهُ؟ قَالَ أَنَا وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ اَلزُّبَیْرُ بْنُ اَلْعَوَّامِ ثُمَّ أَتَاهُمْ مِنَ اَللَّیْلَهِ اَلثَّانِیَهِ فَنَاشَدَهُمُ اَللَّهَ فَقَالُوا نَصْحَبُکَ بُکْرَهً فَمَا مِنْهُمْ أَحَدٌ وَفَى غَیْرُنَا ثُمَّ اَللَّیْلَهَ اَلثَّالِثَهَ فَمَا وَفَى أَحَدٌ غَیْرُنَا فَلَمَّا رَأَى عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ غَدْرَهُمْ وَ قِلَّهَ وَفَائِهِمْ لَزِمَ بَیْتَهُ – وَ أَقْبَلَ عَلَى اَلْقُرْآنِ یُؤَلِّفُهُ وَ یَجْمَعُهُ فَلَمْ یَخْرُجْ حَتَّى جَمَعَهُ کُلَّهُ فَکَتَبَهُ عَلَى تَنْزِیلِهِ وَ اَلنَّاسِخِ وَ اَلْمَنْسُوخِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ أَبُو بَکْرٍ أَنِ اُخْرُجْ فَبَایِعْ فَبَعَثَ إِلَیْهِ إِنِّی مَشْغُولٌ فَقَدْ آلَیْتُ بِیَمِینٍ أَنْ لاَ أَرْتَدِیَ بِرِدَاءٍ إِلاَّ لِلصَّلاَهِ حَتَّى أُؤَلِّفَ اَلْقُرْآنَ وَ أَجْمَعَهُ فَجَمَعَهُ فِی ثَوْبٍ وَ خَتَمَهُ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى اَلنَّاسِ وَ هُمْ مُجْتَمِعُونَ مَعَ أَبِی بَکْرٍ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَنَادَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَعْلَى صَوْتِهِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی لَمْ أَزَلْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَشْغُولاً بِغُسْلِهِ ثُمَّ بِالْقُرْآنِ حَتَّى جَمَعْتُهُ کُلَّهُ فِی هَذَا اَلثَّوْبِ فَلَمْ یُنْزِلِ اَللَّهُ عَلَى نَبِیِّهِ آیَهً مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ وَ قَدْ جَمَعْتُهَا کُلَّهَا فِی هَذَا اَلثَّوْبِ – وَ لَیْسَتْ مِنْهُ آیَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ أَقْرَأَنِیهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا فَقَالُوا لاَ حَاجَهَ لَنَا بِهِ عِنْدَنَا مِثْلُهُ – ثُمَّ دَخَلَ بَیْتَهُ فَقَالَ عُمَرُ لِأَبِی بَکْرٍ أَرْسِلْ إِلَى عَلِیٍّ فَلْیُبَایِعْ فَإِنَّا لَسْنَا فِی شَیْءٍ حَتَّى یُبَایِعَ وَ لَوْ قَدْ بَایَعَ أَمِنَّاهُ وَ غَائِلَتَهُ فَأَرْسَلَ أَبُو بَکْرٍ رَسُولاً أَنْ أَجِبْ خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَتَاهُ اَلرَّسُولُ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا أَسْرَعَ مَا کَذَبْتُمْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ وَ یَعْلَمُ اَلَّذِینَ حَوْلَهُ أَنَّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَمْ یَسْتَخْلِفَا غَیْرِی فَذَهَبَ اَلرَّسُولُ فَأَخْبَرَهُ بِمَا قَالَهُ فَقَالَ اِذْهَبْ فَقُلْ أَجِبْ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَبَا بَکْرٍ فَأَتَاهُ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ مَا طَالَ اَلْعَهْدُ بِالنَّبِیِّ مِنِّی وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ هَذَا اَلاِسْمَ لاَ یَصْلُحُ إِلاَّ لِی وَ قَدْ أَمَرَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَابِعَ سَبْعَهٍ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَاسْتَفْهَمَهُ هُوَ وَ صَاحِبُهُ عُمَرُ مِنْ بَیْنِ اَلسَّبْعَهِ فَقَالاَ أَمْرٌ مِنَ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ ؟ فَقَالَ لَهُمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَعَمْ حَقّاً مِنَ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِنَّهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَاحِبُ لِوَاءِ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِینَ یُقْعِدُهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَلَى اَلصِّرَاطِ فَیُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهُ اَلْجَنَّهَ وَ أَعْدَاءَهُ اَلنَّارَ قَالَ فَانْطَلَقَ اَلرَّسُولُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ فَأَخْبَرَهُ بِمَا قَالَ فَکَفُّوا عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَلَمَّا کَانَ اَللَّیْلُ حَمَلَ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ عَلَى حِمَارٍ ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى نُصْرَتِهِ فَمَا اِسْتَجَابَ لَهُ رَجُلٌ غَیْرُنَا أَرْبَعَهً – فَإِنَّا حَلَقْنَا رُءُوسَنَا وَ بَذَلْنَا نُفُوسَنَا وَ نُصْرَتَنَا وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا رَأَى خِذْلاَنَ اَلنَّاسِ لَهُ وَ تَرْکَهُمْ نُصْرَتَهُ وَ اِجْتِمَاعَ کَلِمَهِ اَلنَّاسِ مَعَ أَبِی بَکْرٍ وَ طَاعَتَهُمْ لَهُ وَ تَعْظِیمَهُمْ لَهُ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ فَقَالَ عُمَرُ لِأَبِی بَکْرٍ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَبْعَثَ إِلَیْهِ فَیُبَایِعَ فَإِنَّهُ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ إِلاَّ وَ قَدْ بَایَعَ غَیْرَهُ وَ غَیْرَ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعَهِ مَعَهُ وَ کَانَ أَبُو بَکْرٍ أَرَقَّ اَلرَّجُلَیْنِ وَ أَرْفَقَهُمَا وَ أَدْهَاهُمَا وَ أَبْعَدَهُمَا غَوْراً وَ اَلْآخَرُ أَفَظَّهُمَا وَ أَغْلَظَهُمَا وَ أَخْشَنَهُمَا وَ أَجْفَاهُمَا فَقَالَ مَنْ نُرْسِلُ إِلَیْهِ؟ فَقَالَ عُمَرُ أَرْسِلْ إِلَیْهِ قُنْفُذاً وَ کَانَ رَجُلاً فَظّاً غَلِیظاً جَافِیاً مِنَ اَلطُّلَقَاءِ أَحَدَّ بَنِی تَیْمٍ فَأَرْسَلَهُ وَ أَرْسَلَ مَعَهُ أَعْوَاناً فَانْطَلَقَ فَاسْتَأْذَنَ فَأَبَى عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَأْذَنَ لَهُ فَرَجَعَ أَصْحَابُ قُنْفُذٍ إِلَى أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ هُمَا فِی اَلْمَسْجِدِ وَ اَلنَّاسُ حَوْلَهُمَا فَقَالُوا لَمْ یَأْذَنْ لَنَا فَقَالَ عُمَرُ هُوَ إِنْ أَذِنَ لَکُمْ وَ إِلاَّ فَادْخُلُوا عَلَیْهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ فَانْطَلَقُوا فَاسْتَأْذَنُوا فَقَالَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ أُحَرِّجُ عَلَیْکُمْ أَنْ تَدْخُلُوا بَیْتِی بِغَیْرِ إِذْنٍ فَرَجَعُوا وَ ثَبَتَ قُنْفُذٌ فَقَالُوا إِنَّ فَاطِمَهَ قَالَتْ کَذَا وَ کَذَا فَحَرَّجَتْنَا أَنْ نَدْخُلَ عَلَیْهَا اَلْبَیْتَ بِغَیْرِ إِذْنٍ مِنْهَا فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ مَا لَنَا وَ لِلنِّسَاءِ ثُمَّ أَمَرَ أُنَاساً حَوْلَهُ فَحَمَلُوا حَطَباً وَ حَمَلَ مَعَهُمْ فَجَعَلُوهُ حَوْلَ مَنْزِلِهِ وَ فِیهِ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اِبْنَاهُمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ثُمَّ نَادَى عُمَرُ حَتَّى أَسْمَعَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ لَتَخْرُجَنَّ وَ لَتُبَایِعَنَّ خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ أَوْ لَأُضْرِمَنَّ عَلَیْکَ بَیْتَکَ نَاراً – ثُمَّ رَجَعَ فَقَعَدَ إِلَى أَبِی بَکْرٍ وَ هُوَ یَخَافُ أَنْ یَخْرُجَ عَلِیٌّ بِسَیْفِهِ لِمَا قَدْ عَرَفَ مِنْ بَأْسِهِ وَ شِدَّتِهِ ثُمَّ قَالَ لِقُنْفُذٍ إِنْ خَرَجَ وَ إِلاَّ فَاقْتَحِمْ عَلَیْهِ فَإِنِ اِمْتَنَعَ فَأَضْرِمْ عَلَیْهِمْ بَیْتَهُمْ نَاراً فَانْطَلَقَ قُنْفُذٌ فَاقْتَحَمَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ بِغَیْرِ إِذْنٍ وَ بَادَرَ عَلِیٌّ إِلَى سَیْفِهِ لِیَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَیْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُیُوفِهِمْ فَکَثُرُوا عَلَیْهِ فَضَبَطُوهُ وَ أَلْقَوْا فِی عُنُقِهِ حَبْلاً أَسْوَدَ وَ حَالَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ بَیْنَ زَوْجِهَا وَ بَیْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ اَلْبَیْتِ فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ بِالسَّوْطِ عَلَى عَضُدِهَا فَبَقِیَ أَثَرُهُ فِی عَضُدِهَا مِنْ ذَلِکَ مِثْلُ اَلدُّمْلُوجِ مِنْ ضَرْبِ قُنْفُذٍ إِیَّاهَا فَأَرْسَلَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى قُنْفُذٍ اِضْرِبْهَا فَأَلْجَأَهَا إِلَى عِضَادَهِ بَیْتِهَا فَدَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِهَا وَ أَلْقَتْ جَنِیناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَهَ فِرَاشٍ حَتَّى مَاتَتْ مِنْ ذَلِکَ شَهِیدَهً صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا ثُمَّ اِنْطَلَقُوا بِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَمُ مُلَبَّباً بِحَبْلٍ حَتَّى اِنْتَهَوْا بِهِ إِلَى أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرُ قَائِمٌ بِالسَّیْفِ عَلَى رَأْسِهِ وَ خَالِدُ بْنُ اَلْوَلِیدِ وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ وَ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ شُعْبَهَ وَ أُسَیْدُ بْنُ حُصَیْنٍ وَ بَشِیرُ بْنُ سَعْدٍ وَ سَائِرُ اَلنَّاسِ قُعُودٌ حَوْلَ أَبِی بَکْرٍ عَلَیْهِمُ اَلسِّلاَحُ وَ هُوَ یَقُولُ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ وَقَعَ سَیَفِی بِیَدِی لَعَلِمْتُمْ أَنَّکُمْ لَنْ تَصِلُوا إِلَیَّ هَذَا جَزَاءً مِنِّی وَ بِاللَّهِ لاَ أَلُومُ نَفْسِی فِی جَهْدٍ وَ لَوْ کُنْتُ فِی أَرْبَعِینَ رَجُلاً لَفَرَّقْتُ جَمَاعَتَکُمْ فَلَعَنَ اَللَّهُ قَوْماً بَایَعُونِی ثُمَّ خَذَلُونِی فَانْتَهَرَهُ عُمَرُ فَقَالَ بَایِعْ فَقَالَ وَ إِنْ لَمْ أَفْعَلْ؟ قَالَ إِذًا نَقْتُلَکَ ذُلاًّ وَ صَغَاراً قَالَ إِذَنْ تَقْتُلُونَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ وَ أَمَّا أَخُو رَسُولِهِ فَلاَ نُقِرُّ لَکَ بِهِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَ تَجْحَدُونَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آخَى بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنِی – فَأَعَادُوا عَلَیْهِ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا مَعَاشِرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ أَنْشُدُکُمْ بِاللَّهِ أَ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ کَذَا وَ کَذَا وَ فِی غَزَاهِ تَبُوکَ کَذَا وَ کَذَا؟ فَلَمْ یَدَعْ شَیْئاً قَالَهُ فِیهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلاَنِیَهً لِلْعَامَّهِ إِلاَّ ذَکَرَهُ فَقَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ – فَلَمَّا خَافَ أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَنْصُرُوهُ وَ یَمْنَعُوهُ بَادَرَهُمْ فَقَالَ کُلُّ مَا قُلْتَهُ قَدْ سَمِعْنَاهُ بِآذَانِنَا وَ وَعَتْهُ قُلُوبُنَا وَ لَکِنْ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ بَعْدَ هَذَا إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ اِصْطَفَانَا اَللَّهُ وَ أَکْرَمَنَا وَ اِخْتَارَ لَنَا اَلْآخِرَهَ عَلَى اَلدُّنْیَا وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْمَعَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ اَلنُّبُوَّهَ وَ اَلْخِلاَفَهَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَ مَا أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ شَهِدَ هَذَا مَعَکَ؟ قَالَ عُمَرُ صَدَقَ خَلِیفَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ سَمِعْنَا مِنْهُ هَذَا کَمَا قَالَ وَ قَالَ أَبُو عُبَیْدَهَ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَهَ وَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ صَدَقَ قَدْ سَمِعْنَا ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُمْ لَشَدَّ مَا وَفَیْتُمْ بِصَحِیفَتِکُمُ اَلْمَلْعُونَهِ اَلَّتِی تَعَاقَدْتُمْ عَلَیْهَا فِی اَلْکَعْبَهِ إِنْ قَتَلَ اَللَّهُ مُحَمَّداً أَوْ أَمَاتَهُ أَنْ تَزْوُوا هَذَا اَلْأَمْرَ عَنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ وَ مَا عِلْمُکَ بِذَلِکَ أَطْلَعْنَاکَ عَلَیْهَا؟ قَالَ عَلِیٌّ یَا زُبَیْرُ وَ یَا سَلْمَانُ وَ أَنْتَ یَا مِقْدَادُ أُذَکِّرُکُمْ بِاللَّهِ وَ بِالْإِسْلاَمِ أَ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ ذَلِکَ لِی وَ عَدَّ فُلاَناً وَ فُلاَناً حَتَّى عَدَّ هَؤُلاَءِ اَلْخَمْسَهَ قَدْ کَتَبُوا بَیْنَهُمْ کِتَاباً وَ تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَى مَا صَنَعُوا؟ قَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَدْ سَمِعْنَاهُ یَقُولُ ذَلِکَ لَکَ فَقُلْتُ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا نَبِیَّ اَللَّهِ فَمَا تَأْمُرُنِی أَنْ أَفْعَلَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ؟ – فَقَالَ لَکَ إِنْ وَجَدْتَ عَلَیْهِمْ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ نَابِذْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَبَایِعْهُمْ وَ اِحْقِنْ دَمَکَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ أُولَئِکَ اَلْأَرْبَعِینَ رَجُلاً اَلَّذِینَ بَایَعُونِی وَفَوْا لَجَاهَدْتُکُمْ فِی اَللَّهِ وَ لِلَّهِ أَمَا وَ اَللَّهِ لاَ یَنَالُهَا أَحَدٌ مِنْ عَقِبِکُمْ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ثُمَّ نَادَى قَبْلَ أَنْ یُبَایِعَ یَا اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِی وَ کٰادُوا یَقْتُلُونَنِی  ثُمَّ تَنَاوَلَ یَدَ أَبِی بَکْرٍ فَبَایَعَهُ فَقِیلَ لِلزُّبَیْرِ بَایِعِ اَلْآنَ فَأَبَى فَوَثَبَ عَلَیْهِ عُمَرُ – وَ خَالِدُ بْنُ اَلْوَلِیدِ وَ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ شُعْبَهَ فِی أُنَاسٍ فَانْتَزَعُوا سَیْفَهُ مِنْ یَدِهِ فَضَرَبُوا بِهِ اَلْأَرْضَ حَتَّى کُسِرَ فَقَالَ اَلزُّبَیْرُ وَ عُمَرُ عَلَى صَدْرِهِ یَا اِبْنَ صُهَاکَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ سَیْفِی فِی یَدِی لَحِدْتَ عَنِّی ثُمَّ بَایَعَ قَالَ سَلْمَانُ ثُمَّ أَخَذُونِی فَوَجَئُوا عُنُقِی حَتَّى تَرَکُوهَا مِثْلَ اَلسِّلْعَهِ ثُمَّ فَتَلُوا یَدِی فَبَایَعْتُ مُکْرَهاً ثُمَّ بَایَعَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ مُکْرَهَیْنِ وَ مَا مِنَ اَلْأُمَّهِ أَحَدٌ بَایَعَ مُکْرَهاً غَیْرُ عَلِیٍّ وَ أَرْبَعَتِنَا وَ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَشَدَّ قَوْلاً مِنَ اَلزُّبَیْرِ فَلَمَّا بَایَعَ قَالَ یَا اِبْنَ صُهَاکَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ لاَ هَؤُلاَءِ اَلطُّلَقَاءُ اَلَّذِینَ أَعَانُوکَ مَا کُنْتَ لِتُقْدِمَ عَلَیَّ وَ مَعِیَ اَلسَّیْفُ لِمَا قَدْ عَلِمْتُ مِنْ جُبْنِکَ وَ لُؤْمِکَ وَ لَکِنَّکَ وَجَدْتَ مَنْ تَقْوَى بِهِمْ وَ تَصُولُ بِهِمْ فَغَضِبَ عُمَرُ فَقَالَ أَ تَذْکُرُ صُهَاکَ ؟ فَقَالَ اَلزُّبَیْرُ وَ مَنْ صُهَاکُ وَ مَا یَمْنَعُنِی مِنْ ذَلِکَ؟ وَ إِنَّمَا کَانَتْ صُهَاکُ أَمَهً حَبَشِیَّهً لِجَدِّی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ فَزَنَى بِهَا نُفَیْلٌ فَوَلَدَتْ أَبَاکَ اَلْخَطَّابَ – فَوَهَبَهَا عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ لَهُ بَعْدَ مَا وَلَدَتْهُ فَإِنَّهُ لَعَبْدُ جَدِّی فَوُلِدَ زِنًا فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمَا أَبُو بَکْرٍ وَ کَفَّ کُلَّ [وَاحِدٍ] مِنْهُمَا عَنْ صَاحِبِهِ فَقَالَ سُلَیْمٌ فَقُلْتُ یَا سَلْمَانُ بَایَعْتَ أَبَا بَکْرٍ وَ لَمْ تَقُلْ شَیْئاً؟ قَالَ قَدْ قُلْتُ بَعْدَ مَا بَایَعْتُ تَبّاً لَکُمْ سَائِرَ اَلدَّهْرِ أَ وَ تَدْرُونَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِأُنَاسِکُمْ أَصَبْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمْ أَصَبْتُمْ سُنَّهَ اَلْأَوَّلِینَ وَ أَخْطَأْتُمْ سُنَّهَ نَبِیِّکُمْ حَتَّى أَخْرَجْتُمُوهَا مِنْ مَعْدِنِهَا وَ أَهْلِهَا – فَقَالَ لِی عُمَرُ أَمَّا إِذَا بَایَعَ صَاحِبُکَ وَ بَایَعْتَ فَقُلْ مَا بَدَا لَکَ وَ لْیَقُلْ مَا بَدَا لَهُ قَالَ قُلْتُ فَإِنِّی أَشْهَدُ أَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ إِنَّ عَلَیْکَ وَ عَلَى صَاحِبِکَ اَلَّذِی بَایَعْتُهُ مِثْلَ ذُنُوبِ أُمَّتِهِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ مِثْلَ عَذَابِهِمْ وَ قَالَ قُلْ مَا شِئْتَ أَ لَیْسَ قَدْ بَایَعَ وَ لَمْ یُقِرَّ اَللَّهُ عَیْنَیْکَ بِأَنْ یَلِیَهَا صَاحِبُکَ قَالَ قُلْتُ فَإِنِّی أَشْهَدُ أَنِّی قَرَأْتُ فِی بَعْضِ کُتُبِ اَللَّهِ اَلْمُنْزَلَهِ آیَهً بِاسْمِکَ وَ نَسَبِکَ وَ صِفَتِکَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ جَهَنَّمَ قَالَ قُلْ مَا شِئْتَ أَ لَیْسَ قَدْ عَزَلَهَا اَللَّهُ عَنْ أَهْلِ اَلْبَیْتِ اَلَّذِینَ قَدِ اِتَّخَذْتُمُوهُمْ أَرْبَاباً قَالَ قُلْتُ فَأَشْهَدُ أَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ وَ قَدْ سَأَلْتَهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ – فَیَوْمَئِذٍ لاٰ یُعَذِّبُ عَذٰابَهُ أَحَدٌ `وَ لاٰ یُوثِقُ وَثٰاقَهُ أَحَدٌ  فَقَالَ إِنَّکَ أَنْتَ هُوَ فَقَالَ عُمَرُ اُسْکُتْ – قَالَ قُلْتُ أَسْکَتَ اَللَّهُ نَأْمَتَکَ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ یَا اِبْنَ اَللَّخْنَاءِ فَقَالَ لِی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُسْکُتْ یَا سَلْمَانُ فَسَکَتُّ فَوَ اَللَّهِ لَوْ لاَ أَنَّهُ أَمَرَنِی بِالسُّکُوتِ لَأَخْبَرْتُهُ بِکُلِّ شَیْءٍ نَزَلَ فِیهِ وَ فِی صَاحِبِهِ فَلَمَّا رَأَى ذَلِکَ عُمَرُ أَنَّهُ قَدْ سَکَتَ قَالَ إِنَّکَ لَهُ مُطِیعٌ مُسْلِمٌ وَ إِذَا لَمْ یَقُلْ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ شَیْئاً کَمَا قَالَ سَلْمَانُ قَالَ عُمَرُ یَا سَلْمَانُ أَ لاَ تَکُفُّ عَنَّا کَمَا کَفَّ صَاحِبَاکَ فَوَ اَللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَشَدَّ حُبّاً لِأَهْلِ هَذَا اَلْبَیْتِ مِنْهُمَا وَ لاَ أَشَدَّ تَعْظِیماً لَهُمْ وَ لِحَقِّهِمْ فَقَدْ کَفَّا کَمَا تَرَى وَ بَایَعَا فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ أَ فَتُعَیِّرُنَا یَا عُمَرُ بِحُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَعْظِیمِهِمْ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَ اِبْتَزَّ عَلَیْهِمْ وَ ظَلَمَهُمْ حَقَّهُمْ وَ حَمَلَ اَلنَّاسَ عَلَى رِقَابِهِمْ وَ رَدَّ اَلنَّاسَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ اَلْقَهْقَرَى وَ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِمْ فَقَالَ عُمَرُ آمِینَ فَلَعَنَ اَللَّهُ مَنْ ظَلَمَهُمْ حَقَّهُمْ لاَ وَ اَللَّهِ مَا لَهُمْ فِیهَا حَقٌّ وَ مَا هُمْ وَ عُرْضُ اَلنَّاسِ فِی هَذَا اَلْأَمْرِ إِلاَّ سَوَاءً قَالَ أَبُو ذَرٍّ فَلِمَ خَاصَمْتَهُمْ بِحَقِّهِمْ وَ حُجَّتِهِمْ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا اِبْنَ صُهَاکَ فَلَیْسَ لَنَا حَقٌّ وَ هُوَ لَکَ وَ لاِبْنِ آکِلَهِ اَلذُّبَابِ فَقَالَ عُمَرُ کُفَّ اَلْآنَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ إِذَا بَایَعْتَ فَإِنَّ اَلْعَامَّهَ رَضُوا بِصَحَابَتِی وَ لَمْ یَرْضَوْا بِکَ فَمَا ذَنْبِی؟ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَکِنَّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَمْ یَرْضَیَا إِلاَّ بِی فَأَبْشِرْ أَنْتَ وَ صَاحِبُکَ وَ مَنِ اِتَّبَعَکُمَا – وَ آزَرَکُمَا بِسَخَطٍ مِنَ اَللَّهِ وَ عَذَابِهِ وَ خِزْیِهِ وَیْلَکَ یَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ أَ وَ تَدْرِی مِمَّا خَرَجْتَ وَ فِیمَ دَخَلْتَ وَ مَا ذَا جَنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ وَ عَلَى صَاحِبِکَ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ یَا عُمَرُ أَمَّا إِذَا بَایَعَ وَ أَمِنَّا شَرَّهُ وَ فَتْکَهُ وَ غَائِلَتَهُ فَدَعْهُ یَقُولُ مَا شَاءَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَسْتُ بِقَائِلٍ غَیْرَ شَیْءٍ وَاحِدٍ أُذَکِّرُکُمْ بِاللَّهِ أَیُّهَا اَلْأَرْبَعَهُ یَعْنِینِی وَ اَلزُّبَیْرَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادَ أَ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ یَقُولُ إِنَّ تَابُوتاً مِنْ نَارٍ فِیهِ اِثْنَا عَشَرَ رَجُلاً سِتَّهٌ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ سِتَّهٌ مِنَ اَلْآخِرِینَ فِی جُبٍّ فِی قَعْرِ جَهَنَّمَ فِی تَابُوتٍ مُقَفَّلٍ عَلَى ذَلِکَ اَلْجُبِّ صَخْرَهٌ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یُسَعِّرَ نَارَ جَهَنَّمَ – کَشَفَ تِلْکَ اَلصَّخْرَهَ عَنْ ذَلِکَ اَلْجُبِّ فَاسْتَعَاذَتْ جَهَنَّمُ مِنْ وَهَجِ ذَلِکَ اَلْجُبِّ فَسَأَلْنَاهُ عَنْهُمْ وَ أَنْتُمْ شُهُودٌ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَّا اَلْأَوَّلُونَ فَابْنُ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ وَ فِرْعَوْنُ اَلْفَرَاعِنَهِ نُمْرُودُ وَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْرٰاهِیمَ فِی رَبِّهِ  وَ رَجُلاَنِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ بَدَّلاَ کِتَابَهُمْ وَ غَیَّرَا سُنَّتَهُمْ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَهَوَّدَ اَلْیَهُودَ وَ اَلْآخَرُ نَصَّرَ – اَلنَّصَارَى وَ إِبْلِیسُ سَادِسُهُمْ وَ اَلدَّجَّالُ فِی اَلْآخِرِینَ – وَ هَؤُلاَءِ اَلْخَمْسَهُ أَصْحَابُ اَلصَّحِیفَهِ اَلَّذِینَ تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَى عَدَاوَتِکَ یَا أَخِی وَ اَلتَّظَاهُرِ عَلَیْکَ بَعْدِی هَذَا وَ هَذَا وَ هَذَا حَتَّى عَدَّهُمْ وَ سَمَّاهُمْ قَالَ سَلْمَانُ فَقُلْنَا صَدَقْتَ نَشْهَدُ أَنَّا سَمِعْنَا ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عُثْمَانُ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَ مَا عِنْدَکَ وَ عِنْدَ أَصْحَابِکَ هَؤُلاَءِ فِی حَدِیثٍ؟ فَقَالَ بَلَى قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَلْعَنُکَ ثُمَّ لَمْ یَسْتَغْفِرِ اَللَّهَ لَکَ مُذْ لَعَنَکَ فَغَضِبَ عُثْمَانُ فَقَالَ مَا لِی وَ لَکَ أَ مَا تَدَعُنِی عَلَى حَالِی عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لاَ بَعْدَهُ؟ فَقَالَ اَلزُّبَیْرُ نَعَمْ فَأَرْغَمَ اَللَّهُ أَنْفَکَ فَقَالَ عُثْمَانُ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ – إِنَّ اَلزُّبَیْرَ یُقْتَلُ مُرْتَدّاً عَنِ اَلْإِسْلاَمِ قَالَ سَلْمَانُ فَقَالَ لِی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُ صَدَقَ عُثْمَانُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یُبَایِعُنِی بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ ثُمَّ یَنْکُثُ بَیْعَتِی فَیُقْتَلُ مُرْتَدّاً عَنِ اَلْإِسْلاَمِ قَالَ سُلَیْمٌ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ سَلْمَانُ فَقَالَ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِرْتَدُّوا بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ مَنْ عَصَمَهُ اَللَّهُ بِآلِ مُحَمَّدٍ إِنَّ اَلنَّاسَ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ بِمَنْزِلَهِ اَلْعِجْلِ وَ مَنْ تَبِعَهُ فَعَلِیٌّ فِی سُنَّهِ هَارُونَ وَ عَتِیقٌ فِی سُنَّهِ اَلسَّامِرِیِّ وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لَتَرْکَبَنَّ أُمَّتِی سُنَّهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ اَلْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ وَ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ شِبْراً بِشِبْرٍ وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعٍ وَ بَاعاً بِبَاعٍ .)

[۲۲] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۰ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)

[۲۳] صحیح بخاری، جلد ۴، صفحه ۳ (حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ زُرَارَهَ، أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِیلُ، عَنِ ابْنِ عَوْنٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، قَالَ: ذَکَرُوا عِنْدَ عَائِشَهَ أَنَّ عَلِیًّا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا کَانَ وَصِیًّا، فَقَالَتْ: ” مَتَى أَوْصَى إِلَیْهِ، وَقَدْ کُنْتُ مُسْنِدَتَهُ إِلَى صَدْرِی؟ – أَوْ قَالَتْ: حَجْرِی – فَدَعَا بِالطَّسْتِ، فَلَقَدْ انْخَنَثَ فِی حَجْرِی، فَمَا شَعَرْتُ أَنَّهُ قَدْ مَاتَ، فَمَتَى أَوْصَى إِلَیْهِ “)

[۲۴] مسند أحمد، جلد ۴۱، صفحه ۳۲۲ (حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ حَبِیبٍ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ فَوَقَعَ فِی عَلِیٍّ، وَفِی عَمَّارٍ رَضِیَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُمَا عِنْدَ عَائِشَهَ، فَقَالَتْ: أَمَّا عَلِیٌّ، فَلَسْتُ قَائِلَهً لَکَ فِیهِ شَیْئًا، وَأَمَّا عَمَّارٌ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: ” لَا یُخَیَّرُ بَیْنَ أَمْرَیْنِ، إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا”)

[۲۵]  الدلائل على معانی الحدیث بالشاهد والمثل، جلد ۱، صفحه ۲۵۲

[۲۶] الدلائل على معانی الحدیث بالشاهد والمثل، جلد ۱، صفحه (عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ ثَعْلَبَهَ، قَالَ: مَرِضَ أَبُو ذَرٍّ مَرَضًا أَشْفَقَ مِنْهُ، فَأَوْصَى إِلَى عَلِیٍّ، فَقِیلَ لَهُ لَوْ أَوْصَیْتَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ کَانَ أَحْمَلَ لِوَصِیَّتِکَ! فَقَالَ: لَقَدْ أَوْصَیْتُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَقَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ)

[۲۷] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، جلد ۱، صفحه ۲۵۹ (حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ عَمْرِو بْنِ قَیْسٍ اَلْمَشْرِقِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَا وَ اِبْنُ عَمٍّ لِی وَ هُوَ فِی قَصْرِ بَنِی مُقَاتِلٍ فَسَلَّمْنَا عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ هَذَا اَلَّذِی أَرَى خِضَابٌ أَوْ شَعْرُکَ فَقَالَ خِضَابٌ وَ اَلشَّیْبُ إِلَیْنَا بَنِی هَاشِمٍ یُعَجِّلُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ جِئْتُمَا لِنُصْرَتِی فَقُلْتُ إِنِّی رَجُلٌ کَبِیرُ اَلسِّنِّ کَثِیرُ اَلدَّیْنِ کَثِیرُ اَلْعِیَالِ وَ فِی یَدِی بَضَائِعُ لِلنَّاسِ وَ لاَ أَدْرِی مَا یَکُونُ وَ أَکْرَهُ أَنْ أُضَیِّعَ أَمَانَتِی وَ قَالَ لَهُ اِبْنُ عَمِّی مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ لَنَا فَانْطَلِقَا فَلاَ تَسْمَعَا لِی وَاعِیَهً وَ لاَ تَرَیَا لِی سَوَاداً فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَوْ رَأَى سَوَادَنَا فَلَمْ یُجِبْنَا وَ لَمْ یُعِنَّا کَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُکِبَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی اَلنَّارِ .)

[۲۸] سوره مبارکه مزمل، آیه ۱۷ (فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا)