Badr-13971109-Seminar-Thaqalaian_IR

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حمل طولی ذهنی

اگر یک مفهوم به تنهایی در نظر گرفته شود دو حیثیت می‌توان برای آن در نظر گرفت: ۱٫ حیثیت غیر مرآتی (ما ینظر الیه) ۲٫ حیثیت مرآتی (ما ینظر به). در حالت اول، هر مفهوم، حیثیتی دارد و آن غیر مرآتی بودنِ مفهوم (مفهوم بما هو مفهوم) است، یعنی خود مفهوم در نظر گرفته شده است؛ در مقابل هر مفهومی یک حیثیت دیگر نیز دارد که آن حیثیت، مرآتیت و انعکاسی بودنِ آن برای مصادیقش است؛ در واقع به وسیله‌ی آن مفهوم، مصادیقِ آن مفهوم حکایت می‌شوند.

 

اما اگر دو مفهوم در ارتباط با هم تصوّر شوند، و این ارتباط طولی باشد (یعنی دو مفهوم با هم رابطه‌ی مفهوم و مصداقی داشته باشند)، در این نسبت دو حیثیت وجود دارد: ۱٫ حیثیت فعّالانه ۲٫ حیثیت منفعلانه. در این ارتباط حیثیّت فعّال، از آنِ مفهومی است که بر مفهوم دیگر صدق می‌کند، زیرا در نسبت میان این دو، مفهومی که بر مفهوم دیگر صدق می‌کند فعّالانه عمل کرده است و ناظر بر مفهوم دیگر است، مانند: مفهوم «کلی» در نسبت بین دو مفهوم «کلی و انسان»؛ مشخص است که ویژگی فعال بودن ناشی از مرآتی بودن مفهوم است. در این ارتباط مفهومی دارای حیثیت منفعل است که مصداق واقع می‌شود، مانند: مفهوم «انسان» در نسبت بین دو مفهوم «کلی و انسان» یا مانند: مفهوم «انسان» در نسبت بین دو مفهوم «وجود و انسان». همچنین این ارتباط بین مفهوم و مصداقی که مصداق آن عینی و خارجی است نیز برقرار است، مثلاً: «مفهوم انسان» و «وجود خارجی انسان‌ها»، مفهوم انسان فعال است و وجود خارجی انسان‌‌ها منفعل هستند. بالتبع مصادیق عینی فقط منفعل می‌باشند و نمی‌توانند فعال واقع شوند چون مرآتیت ندارند.

 

حال اگر با در نظر گرفتن این حیثیات در قضایا، رابطه‌ی میان موضوع و محمول (انواع حمل) در منطق قدیم بررسی شود، معلوم می‌شود که حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی همه‌ی ارتباط‌های میان موضوع و محمول را پوشش نمی‌دهد.

 

در هر حملی یک اتحاد وجود دارد و یک تمایز و اختلاف. در حمل اولی مانند «انسان حیوان ناطق است»، دو مفهوم «انسان» و «حیوان ناطق» در مفهوم اتحاد دارند و اختلاف آن‌ها در اجمال و تفصیل است. در این نوع از حمل، موضوع و مفهوم، هر دو، مفهومی هستند که در وضعیت غیرمرآتی خودشان قرار گرفته‌اند و فقط معنای مفهوم انسان (نه مصداق آن) و معنای مفهوم حیوان ناطق (نه مصداق آن) مورد نظر است. در حمل شایع مانند «انسان راه رونده است»، اتحاد در مصداق عینی و خارجی است و اختلاف در مفاهیم. در واقع هم مفهوم «انسان» و هم مفهوم «راه رونده» در حالت فعالانه قرار دارند و ناظر بر یک یا چند مصداق هستند. در حمل اولی و حمل شایع موضوع و محمول در عرض یکدیگر قرار گرفته‌اند و اگر جای موضوع و محمول عوض شود، حمل همچنان صادق است (هر چند با تغییر سور قضیه)؛ در حمل اولی دو مفهوم غیرمرآتی در عرض یکدیگر هستند که با یکدیگر در مفهوم متحد می‌شوند و دو مفهوم موضوع و محمول، هر دو منفعل می‌باشند. حمل شایع دو مفهوم مرآتی در عرض یکدیگر هستند که با فعال بودن بر یک مصداق مشترک، به وسیله آن مصداق مشترک، متحد می‌شوند؛ در حمل شایع دو مفهوم موضوع و محمول، هر دو فعال هستند. اما حالت سومی از حمل وجود دارد که در آن حالت، ارتباط میان موضوع و محمول، طولی است و نه عرضی. به عبارت دیگر «مفهوم»ِ موضوع، «مصداق»ِ محمول واقع می‌شود، مانند حمل «انسان کلی است» که در این حمل، «مفهوم»ِ غیرمرآتیِ انسان، مصداقِ مفهوم مرآتیِ کلی واقع می‌شود. به عبارت دیگر در این رابطه یک مفهوم که موضوع است منفعل می‌باشد و مفهوم محمول فعال می‌باشد و این ارتباط طولی (مفهومی-مصداقی یا فعالانه-منفلانه) میان موضوع و محمول است. با تعاریف متعدد منطق‌دانان قدیم از انواع حمل، حمل شایع شامل این حمل نمی‌شود و اگر هم بشود، محل اشکال است. این حمل را طولی ذهنی می‌نامیم؛ «طولی» به جهت ارتباط موضوع و محمول و «ذهنی» به این دلیل که محمول همیشه یک معقول ثانی منطقی (مفهوم ذهنی) است که ناظر بر یک مفهوم ذهنی است نه یک مصداق عینی.