در روایات شیعه و سنّی چهار زن با هیچ کسی قابل قیاس شمرده نشدند، یکی حضرت خدیجه است و عظمت روحی او. رسول خدا فرمود: خدا به تو سلام رسانده است. ما باشیم چه می‌گوییم؟۳۰ ثانیه وقت بدهند، شما به خدا چه جوابی می‌دهید؟ بگویند: خدا به شما سلام رسانده است، شما چه جوابی می‌دهید؟ ببینید جواب چقدر پخته است. خدا سلام رسانده است، یعنی جبرئیل از طرف حضرت حق برای پیامبر آورده است، پیامبر به حضرت خدیجه رسانده است. چون خود خدا سلام است، به او سلام نمی‌رساند. فرمود: سلام خود او است و لذا به خدا سلام نمی‌رساند. یعنی بر تو ای پیغمبر «وَ عَلَى جَبْرَئِیلَ السَّلَامُ».

او عالمه است، لذا همه‌ی کاری که انجام دادند برای این‌که او را تخریب کنند. اسناد گسترده داریم، سعی کردند تمام امتیازات او را مثل این‌که ازدواج اوّل او بود، فرزند او فاطمه، کوثر پیغمبر ساخته است. این‌ها برای آن کسانی که می‌خواستند عایشه را علم کنند، مضر بود. سعی کردند تخریب کنند لذا مدام تهمت می‌زدند. رسول خدا چه کار می‌کرد. رسول خدا نشسته بود، اسم خدیجه می‌آمد بلند می‌شد می‌ایستاد. اگر می‌خواست جایی شتری، گوسفندی قربانی کند، می‌فرمود: در این محل فامیل‌های خدیجه چه کسانی هستند؟ اوّل سهم آن‌ها را کنار بگذارید، بعد تقسیم کنید. کسی آمد گفت: دختر خاله‌ی خدیجه هستم، حضرت بلند شد عبای خود را روی زمین انداخت، او نشست، پیامبر دو زانو مقابلش نشست، گریه کرد، فرمود: تو را دیدم یاد خدیجه افتادم. هر وقت این حرف‌ها را می‌زد، آن کسانی که رقیب او بودند دشمنام می‌دادند. هر وقت خاطره‌ی خوشی می‌شد، مثلاً یک روزی برای پیغمبر یک میوه‌ای آوردند، حضرت اشک ریختند، فرمود: کاش خدیجه بود، در سختی‌ها با ما بود. پیامبر هم نهایت وفا است. پیروزی اتّفاق می‌افتاد، می‌فرمود: یاد خدیجه بخیر، در سختی‌ها با ما بود، در شعب ابی‌طالب با ما بود، نیست حالا نعمت اسلام را ببیند، چه شده است.