اما می‌خواهم استناد بکنم به چه چیزی که در بخاری نقل شده است، ابوهریره هم نقل کرده است. ابوهریره می‌گفت: من دو تا ظرف علم از پیغمبر دارم یکی از آن‌ها را نقل کردم، یکی از آن‌ها را اگر نقل بکنم این حلق من را می‌برند، نمی‌گویم. در بخاری هم آمده است. این را نمی‌گویم، چون اگر بگویم قطع می‌کنند «هَذَا الْبُلْعُومُ»[۱] یا حلقوم، بلع این حنجره‌ی من را قطع می‌کنند.

 خوب این روایت در مورد چیست؟ چه روایاتی را نمی‌گذارند تو بگویی، تو را می‌کشند، گردن تو را می‌زنند؟ تو که آزاد هستی؟ دو سال با پیغمبر بودی، ده برابر امیر المؤمنین روایت نقل کردی. تو که هر چه دوست داشتی گفتی، چه بوده است که نقل نکردی؟

 گفت: «أَعُوذ بِاَللَّهِ مِنْ رَأْس السِّتِّینَ» خدایا پناه می‌برم از سال ۶۰٫ این نشان می‌دهد که خوب ابوهریره از کجا گفته است؟ ابوهریره قبل از سال ۶۰ مرده است. می‌گوید: خدایا من سال ۶۰ زنده نباشم، دیگر هر چه روایت جعل کردیم، آن‌جا باید برویم خون پسر پیغمبر را هم هدر بکنیم، من دیگر آن موقع نباشم، کافی است، پرونده سنگین است. تصریح بزرگترین شارح صحیح بخاری این است. فتح الباری مهمترین شرح بر صحیح بخاری است. می‌گوید: «وَ فِی هَذا اشَارَه» که چه؟ «کَانَ فِی سَنهِ سِتِّین وَ هُوَ کَذلک فَانَّ یزیدَ بن معاویه استَخلفَ فِیها» منظور او از این‌که خدایا سال ۶۰ نباشم، یعنی زمان حکومت یزید نباشم.

 


پی نوشت

[۱]– فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ص ۶۵، مسئله‌ی ۱۲۰٫