تا این‌جا می‌خواستم این را عرض بکنم یکی باعث شد که در اوج اقتدار خلیفه‌ی دوم نتواند بعد از خود مستقیم کسی را انتخاب بکند. او وقتی می‌خواهد وصیت بکند، از لحاظ افکار عمومی آن زمان نمی‌تواند این کار را بکند. چه کار می‌کند؟ درست است که در نهایت یک نفر را به حکومت می‌رساند ولی در یک فضای مهندسی شده‌ای که شش نفر می‌آیند، خود آن‌ها انتخاب کردند. شما خیال کردید خلیفه‌ی دوم که در دیکتاتوری بی‌همتا بوده است یا من این‌طور بگویم ایشان -که حرف زشتی نباشد یک دفعه به کسی برخورد- در سرعت و قدرت تصمیم‌گیری به موقع خیلی قدرت داشته است، برای چه به شش نفر واگذار کرده است؟ در حالی که شما شنیدید وقتی راجع به یک به یک آن شش نفر غیر از امیر المؤمنین (علیه السّلام) حرف زد، گفت: این مناسب نیست. زیر آب یک به یک این شش نفر را زد. خوب پس چرا این شش نفر را آوردی؟ هیچ کدام لیاقت نداشتند، پنج نفر لیاقت ندارند، جمع آن‌ها هم لیاقت ندارد یک نفر از آن پنج نفر را انتخاب بشود، چرا این کار را کردی؟ به شورا واگذار کردم. این واگذار کردن به شورا یعنی من الآن از طرف افکار عمومی در فشار هستم، امکان این‌که یک نفر را بیاورم، اگر من یک نفر را بدون شورای مسلمان‌ها منصوب بکنم، این می‌شود دوباره فلته، وضع افکار عمومی هم که با من خوب نیست. یک رقیب هم داریم که تحرّکات کردند و مردم به سمت او تمایل هستند. اگر من یک نفر را بیاورم فلته می‌شود، مردم به سراغ همان کسی می‌روند که افکار عمومی الآن او را می‌پسندد که امیر المؤمنین (علیه السّلام) است. لذا چه شد؟ شورای شش نفره شد.